جستجو

ذایعات
خواجه در اساس الاقتباس ضمن صنف نهم از اصناف شانزده گانه مبادی قیاسات تحت عنوان مشهورات حقیقی مطلق گوید: و بباید دانست که نه هر مشهوری صادق بود، بل مقابل مشهور شنیع بود، و مقابل صادق کاذب ، و صادق هر چند بحکم اغلب مشهور بود، امّا گاه بود که به سببی از اسباب چنانکه گفته شود مشهور نبود. و نقیضش مشهور بود و باشد که حکمی بقیدی خاص صادق بود، و بی آن قید مشهور. و مثال مشهور کاذب ، قُبح ایذای غیر است بسبب منفعت خود، چه ذبح حیوان که نوعی از آن است بحسب عقل قبیح نیست . و این صنف را ذایعات نیز خوانند. (اساس الاقتباس ص 347).
ذئبین
رجوع به ذئبان شود.
ذبائح
رجوع به ذبایح شود.
ذبان
ج ِ ذباب . (زمخشری ).
ذبور
ج ِ ذِبر.
ذایع شدن
فاشی شدن . فُشُوّ. منتشر شدن .
ذادة
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذادة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ذبائل
ج ِ ذُبالَة.
ذبایح
ذبیحة. (دهار).
  • ذبایح ِ جن ; ذبیحه ها که عرب گاه ساختن خانه یا حفر چاهی میکردند تا بنا یا چاه از ضرر جن ایمن ماند.
  • ذبول
    پژمریدن . (منتهی الارب ). ذبل . پژمردن . خوشیدن . پژمرده شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پژمردگی . (دهار). ضمور. کاهیدن . لاغرشدن . لاغری . ضعف . شکستگی . نزاری . مقابل نموّ. و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: بالضم ّ و ضم ّالموحدة المخففة. فی اللغة، پژمردن . کما فی الصّراح . قال الحکماءهو ضدّالنموّ و هما من انواع الحرکة الکمیة. و یفسربانتقاص حجم اجزاءالجسم الاصلیة بسبب ما ینفصل عنه فی جمیعالاقطار علی نسبة طبیعیة فیقید الانتقاص خرج النمو والسمن و التخلخل و الورم و الازدیاد الصنّاعی . لانّها ازدیاد حجم الاجزاء. و الاصلیة صفةالاجزاء. و خرج بها الهزال . لانّه انتقاص فی الاجزاء الزائدة. و تفسیرالاجزاء الاصلیة و الزائدة یجی فی لفظالنمو و بقید بسبب ما ینفصل عنه ، یخرج التکاثف الحقیقی لانّه بلا انفصال . و المقصود الانتقاص الدّائمی . لانّه المتبادر بناء علی کونه الفرد الکامل . فلا ینتقض التعریف برفع الوَرَم اذا کان عن الاجزاءالاصلیة فی جمیعالاقطار لانّه لایکون دائماً فی الاجزاء الاصلیة. و لا یظهر فائدة قید علی نسبة طبیعیة. و یجری فی هذا التفسیر بظاهره ما یجیئی فی تعریف النمو. کذا یستفاد من العلمی فی بحث الحرکة.و یطلق الذبول ایضاً علی بعض اقسام البحران و یسمّی بالذّوبان و قد مرّ فی لفظالبحران . و یطلق ایضاً علی اقسام حمّی ّالذّق و قد مرّ فی لفظ الحمی - انتهی .
    بس عجب نیست که با جنس ذبولی که وراست
    تره را بر سر خوان تو بگیرد آماه .

    (نجیب جرفادقانی ).

    ذاذاء
    بازداشتن . نهی کردن . منع کردن .
  • دست اندازان رفتن . ذَاذَاءةً، ذَاءْذاءً، تَذَاءْذَاَ.
  • ذب الریاد
    کل . ذَب ّ. گاو دشتی .
  • مردی که با زنان بسیار مراوده و آمد و شد کند.
  • ذبی
    سرهنگ شحنة.
    ذایل
    رجوع به ذائل شود.
    ذباب الاذن
    تیزی طرف گوش .
    ذبب
    ذَب ّ. ذبوب . ذَبب ِ شفه ; هواسیدن و خوشیدن و پژمریدن لب از تشنگی و جز آن .
  • ذبب جسم ; لاغر شدن تن .
  • ذبب نبت ; پژمریدن گیاه . پلاسیدن سبزه .
  • ذبب نهار; اندک باقی ماندن از روز.
  • ذبب لون ; بگردیدن گونه . متغیر شدن رنگ.
  • ذبیان
    شهری است بدانسوی بلقاء به ودای اردن .
    ذئر
    دلیر و خشمناک . (منتهی الارب ). خشمناک . غضبان .
  • نفور. انِف .
  • دلیر.
  • امراءة ذَئِر; زنی ناسازوار با شوی . ذائر.
  • ذباب الاسنان
    تیزی دندانها.
    ذبیانی
    منسوب به ذبیان که نام بطنی چند از اعراب است . (از سمعانی ).