جستجو

هبد
ماله ای باشد که زمین شیار کرده شده را بدان هموار کنند و آن تخته بزرگی بود، و به این معنی با بای فارسی هم آمده است . (برهان ). هپد. ماله که بدان کشت را هموار کنند، و بعضی به ذال معجمه با باء فارسی گویند، کذا فی زفان گویا. (فرهنگ نظام ) (موید الفضلاء). هبذ. ماله برزگران که زمین شیار کرده را بدان هموار و برابر کنند. (ناظم الاطباء). ماله ای که زمین شیار کرده را به آن هموار سازند و به بای فارسی نیز گفته اند. (انجمن آرا). در فرهنگ سروری ذیل «هید» که به معنی غله برافشان است گوید: و در موید «هبد» به فتح ها و بای موحده نیز به این معنی آمده . ولی در مویدالفضلا چ هند این معنی دیده نشد. دکتر معین در حاشیه برهان ص 2314 نوشته اند: ظاهراً «هبد» به معنی ماله جز «هید» به معنی غله برافشان است و کلمه اخیر به صورت «هسک » هم آمده .
هاید
توما. مستشرق انگلیسی . به سال 1636 به دنیا آمد. زبانهای شرقی را در دانشگاه کمبریج آموخت . وی با کمک والتون ، تورات را به زبانهای عربی ، فارسی ، لاتین و سریانی ترجمه و منتشر کرد، وفات وی به سال 1703 اتفاق افتاد. (اعلام المنجد).
های های
به معنی زود زود وجلد جلد و شتاب و تعجیل باشد. (برهان ). کلمه تاکید یعنی زود زود و جلد جلد و بشتاب . (ناظم الاطباء).
  • به معنی هایاهای که شور و گریه مصیبت زدگان است . (برهان ). شور و غوغای ماتم زدگان . (ناظم الاطباء). هایاهای:
    بزد دست و ببرید رومی قبای
    برآمد خروشیدن های های .

    فردوسی .

  • هباء منثور گردیدن
    گرد و غبار شدن . هباء منثورا شدن .
  • کنایه از حقیر و ذلیل و خوار گردیدن . ناچیز شدن: اسکندر گفت تو چه دانی که عمر من چندین مانده است ، گفت من دانم . اسکندر گفت من به طلب آب حیوة میروم ، اگر دریابم علم تو هباء منثور گردد. (اسکندرنامه نسخه خطی متعلق به سعید نفیسی ).
  • هبا کردن
    تباه کردن . نابود ساختن . (ناظم الاطباء). ضایع کردن . از بین بردن . هبا داشتن:
    سیرت این چرخ کنون یافتم
    بایدمان کرد بدین ره هباش .

    ناصرخسرو.

    هبذ
    دویدن و شتاب رفتن .
  • زود پریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد).
  • هایدلبرگ
    شهر بزرگی است از ایالت بادن ورتمبرگ در کشور آلمان بر ساحل جنوبی رود نکار که در 13 میلی جنوب شرقی مانهایم و 54 میلی فرانکفورت واقع شده . این شهر در میان تپه هائی که پوشیده از جنگل میباشند قرار گرفته و دارای مناظر بسیار زیبا و دلکش و حومه های آن دل انگیز و باصفاست . هایدلبرگیک مرکز مهم خطوط آهن و جاده های فرانکفورت ، مانهایم ، کارلسرو سپیرز و هورزبرگ است . جمعیت آن بر طبق آمار 1950 م . 116488 تن بوده است . قصر مخروبه قدیمی که از بناهای قرن 13 است و پل معروف کارل تئودور که در 1786 بر روی رود نکار بسته شده در این شهر دیدنی و جالب توجه است . شهر مذکور دارای یک دانشگاه بزرگ ومجهز و مدارس و موسسات علمی و یک کتابخانه بزرگ حاوی 300000 جلد کتب چاپی و نسخ خطی معتبر میباشد. کارخانه های شراب سازی بسیاری در این شهر احداث گردیده است . هایدلبرگ دارای تجارت فعال و پرحرارتی می باشد. (از دایرةالمعارف بریتانیکا) (از قاموس الاعلام ترکی ).
    های هوی
    به معنی هایاهوی است که شور و غوغای میزبانی و عروسی باشد. (برهان ). شور و غوغای اهل طرب . (ناظم الاطباء). در ترکی «های هوی » به معنی غوغا و ستیزه است . (حاشیه برهان قاطع چ معین ).
  • کلمه تاکید یعنی های های و زود زود و بتعجیل . (ناظم الاطباء). به معنی زود زود است که تاکید در شتاب باشد. (برهان ).
  • هبا گردیدن
    تباه شدن . ضایع گردیدن . نابود گشتن . از بین رفتن . هبا شدن . هدر رفتن:
    در وقت کینه گر بودش بر حسود دست
    قهرش چنان کند که هبا گردد و هدر.

    عطار.

    هبر
    چرک و ریم زخم را گویند، و با بای فارسی هم آمده است . (برهان ) (ناظم الاطباء) (رشیدی ) (انجمن آرا). چرک و ریم بود. (فرهنگ نظام ). هپر:
    دشمنان بدجگر کُه را بسنبند از کلوخ
    دوستان نیک دل خم را بشویند از هبر .

    سنائی غزنوی .

    هایدن
    فرانتس یوزف . موسیقیدان اتریشی که به سال 1732 در رورائو قصبه مرزی اتریش به دنیا آمده از کودکی به موسیقی علاقه داشت و به زودی در زمره آوازخوانان و نوازندگان ویلن درآمد، در کنسرتی به رهبری پرپرا شرکت کرد و اصول آوازهای ایتالیایی و هارمونی را نزد وی فراگرفت . نخستین آثار هایدن از سال 1753 توسط نوازندگان دوره گرد وین اجرا شد. در سال 1758 هایدن به ریاست ارکستر کنت مورتسین منصوب شد. سپس در سلک نوازندگان شاهزاده نیکلا استرهاتسی درآمد و تمام عمر را در خدمت این شاهزاده و خانواده وی گذراند. در سال 1784 انجمن لژ المپیک پاریس چند سنفونی از وی درخواست کرد و هایدن تا سال 1787 شش سنفونی برای انجمن فرستاد. هایدن پس از وفات پرنس استرهاتسی در 1790 بنا به دعوت سالمون ویولونیست و رهبر ارکستر، به انگلستان مسافرت کرد و در آنجا سنفونی های بزرگ خود را بمورد اجرا گذاشت . دانشگاه اکسفوردبه پاس خدمت هایدن به موسیقی ، درجه دکترای افتخاری به وی اعطا کرد و هایدن سنفونی شماره 92 خود را «سنفونی اکسفورد» نامید. هایدن 104 سنفونی ساخته و از این حیث شماره سنفونیهای هیچ آهنگسازی به پایه وی نمیرسد. هایدن علاوه بر سه قسمت فرم سونات ، یک منوئه به سنفونی افزود و به این طریق چهار قسمت برای سنفونی پیدا شد. هایدن متجاوز از بیست اپرا نوشته ولی این رشته از موسیقی وی اهمیت زیادی ندارد. وفات وی به سال 1809 م . اتفاق افتاد.
    هایینه
    مخفف هرآینه است . (برهان ). رجوع به هاینه شود. کلمه تاکید یعنی هاینه و هرآینه و البته . (ناظم الاطباء).
    هبائی
    [ ه'َ ئی ی ] (ع اِ) ج ِ هَبَی ّ. (لسان العرب ). رجوع به هَبَی ّ شود.
    هبا گشتن
    رجوع به هبا گردیدن شود.
    هبراء
    ماده شتر بسیارگوشت . هبرة. (معجم متن اللغة) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
    هایط
    دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 57 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 13 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو رامهرمز به اهواز. ناحیه ای است جلگه ای ، گرمسیر مالاریایی و دارای 140 تن سکنه عربی و فارسی زبان میباشد. از آب چاه مشروب میشود. راه آن در تابستان اتومبیل رو میباشد. اهالی از طایفه کعبی شادگانی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
    هئچ
    در زبان اوستا به معنی آب پاشیدن یا آب ریختن و تر کردن به کار رفته . در تفسیر اوستا واژه هئچ در پهلوی به آشنجیتن گردانیده شده ، همان است که در فارسی پشنجیدن به جای مانده یعنی آب پاشیدن . (فرهنگ ایران باستان تالیف پورداود ص 229). در لهجه عامیانه امروزین ، کلمه پَشَنگ به معنی چند قطره آب یا مقدار کمی آب ، استعمال میشود، مثلاً «یک پشنگ آب به صورتت بزن ».
    هباب
    گرد و غبار هوا که از روزن در آفتاب پیدا آید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هباء. (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (معجم متن اللغة).
    هبال
    نام درختی است که از آن تیر سازند. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). درختی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
    هبراثان
    دهی است به دهستان . (منتهی الارب ). از قراء دهستان . (معجم متن اللغة).