جستجو

مراضعه
(مص . م ) شیر دادن .
مرغ سلیمان
هدهد، شانه به سر.
مزخرف گفتن
1 ـ بیهوده یا ناپسند گفتن . 2 ـ سخن بی اصل و بی معنی گفتن .
مستأمن
1 ـ اعتمادکننده . 2 ـ زنهار خواهنده .
مستنکر
ناشناسنده . (از منتهی الارب ). جاهل نسبت به امری . (از اقرب الموارد).
  • دریافت خواهنده امری را که نمی شناسد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به استنکار شود.
  • مرغ شب آویز
    چوک ، مرغ حق ، پرنده ای است شبیه جغد که خود را از درخت آویزان می کند و پی درپی فریاد می کشد.
    مستأنس
    انس گیرنده .
    مستنکف
    استکبارکننده و متکبر. (از اقرب الموارد).
  • امتناع کننده از روی ابا و استکبار. (از اقرب الموارد). ممتنع. آبی . نه گوینده . و رجوع به استنکاف شود.
  • مرافدات
    معاونت کردن ، یاری کردن .
    مرغ عیسی
    شب پره ، خفاش .
    مزدوجه
    نک مزوجه .
    مستهزء
    استهزا کننده ، ریشخند کننده .
    مرافقه
    دوست شدن ، همراه شدن .
    مرقبه
    جای دیده بان بربلندی .
    مستجاب شدن
    پذیرفته شدن .
    مرقومه
    نوشته ، نامه . نک مرقوم .
    مسجل کردن
    ثابت کردن .
    مراکردن
    1 ـ پیکار کردن ، جدال کردن . 2 ـ کوس برابری زدن .
    مستدرک
    تدارک شده ، تلافی شده .
    مسخر شدن
    مغلوب شدن .