سانتی مانتال
1 ـ دارای ظاهری آراسته و رفتاری همراه با ظرافت . 2 ـ دارای روحیه ای ظریف و احساساتی .
سبزخط
موهایی که تازه بر روی و پشت لب نوجوانان پدید آید.
سبکدل
کنایه از ظریف . (آنندراج ):
امروز مرایی شد و گشته ست سبکدل
سالار سبکدل نشود
میر مرایی .
منوچهری .
سحره
ج . ساحر؛ جادوگران .
سانس
زمانی برای نمایش فیلم یا تئاتر، جلسه ، نوبت (فره ).
سبزه گلخن
1 ـ گیاهی که بر روی سرگین روید که آن را برای گرم کردن حمام جمع می کردند. 2 ـ مجازاً زن زیبا از خاندان پست . 3 ـ مال دنیا.
سپیتاک
سفیدآبست که زنان بر روی مالند و نقاشان و مصوران هم بکار برند. (برهان ) (آنندراج ).
مخفف سپیدتاک (سفیدتاک ) هم هست و آن بوته ای است که بعربی کرمة البیضا گویند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به سپتاک شود.
سانسورچی
کسی که کارش سانسور کردن است ، مأمور سانسور.
سبع الثمانی
سوره فاتحه به دو دلیل : 1 ـ هفت آیه دارد و در هر نماز دوبار خوانده می شود. 2 ـ دوبار بر پیامبر (ص ) نازل شده است .
سپیدکاری
سپید کردن . عمل سپید کردن . گازری:
بدست تو چو شفق تیغ سرخ روی و هنوز
سپیدکاری روز و سیه گلیمی شام .
ظهیر فاریابی (از شرفنامه ).
سخت افزار
1 ـ قطعه ها و بخش های ثابت الکترونیکی و برقی کامپیوتر. 2 ـ قطعه و دستگاه های فلزی یک ماشین .
سبق ورمایه
شرط ، پیمانی بین دو نفر برای مسابقه در اسب دوانی و تیراندازی .
سبلت (بر) کندن
1 ـ کندن سبلت و بروت کسی یا خود را. 2 ـ حسرت دادن . 3 ـ حسرت خوردن .
ستارة قطبی
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ستارة قطبی در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ساید بای ساید
یخچال و فریرزی (یخ زن ) که از پهلو به هم چسبیده باشد، یخچال ـ یخ زن همبر. (فره ).
سبو شکستن
کنایه از نومید شدن و ناامید گردیدن . (برهان ) (انجمن آرا):
نوح درین بحر سپر بفکند
خضر در این چشمه سبو بشکند.
نظامی .
ستاره دنباله دار
جرمی ابر مانند با هسته ای نورانی که مداری متغیر به دور خورشید دارد و هنگامی که مدارش از نزدیک خورشید می گذرد دنباله ای درخشان از خود آشکار می کند.