جستجو

زانوی کاه
بسته و دسته کاه . (ناظم الاطباء).
زاوشت
دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه . واقع در 4000گزی شمال راه بناب و 3000گزی باختر راه میاندوآب به دهخوارقان . در منطقه جلگه ، معتدل و مالاریائی .سکنه آن 1124 تن اند که بزبان ترکی تکلم میکنند. آب آن از رودخانه صوفی چای و چاه . محصول آن غلات ، کشمش ،بادام و کرچک است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
زانو تا کردن
رجوع به زانو ته کردن شود:
نماند دشت جنون را رمیده آهوئی
که پیش وحشت من تا نکرد زانوئی .

صائب .

زانه
جانوری است سیاه رنگ و پردار که بیشتر در حمامها متکون شود، و بانگ طولانی کند و بعضی گویند زانه خنفسا است که سرگین گردانک باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). جانوری سیاه رنگ و از طایفه ذوالجناحین که بیشتر در حمامها بود و بانگ طولانی کند. (ناظم الاطباء). جانوری است سیاه که در حمام و جاهای نمناک باشد و بانگ دراز کند و در تحفه گوید میان غلبه زار و در هواهای گرم بر برگها نشیند و بانگ تیز کند وچزد نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). و رجوع به چزد شود.
زاوطا
لغتی است نبطی و نام شهری است کوچک نزدیک طیب واقع در میان واسط و خوزستان و بصره و گروهی از راویان بدان جا منسوب اند. (از معجم البلدان ).
زامیاد
فرشته ای است که مصالح و تدبیر امور روز زامیاد (28 از هر ماه شمسی ) به اوتعلق دارد. گویند در این روز درخت نشاندن و تخم کاشتن و عمارت کردن بغایت خوب است . (برهان قاطع). نام فرشته موکل بر تدبیر امور آن روز (روز زامیاد) و گویند به محافظت حوران بهشتی نیز مامور است . (آنندراج ). نام سروشی است که بمحافظت حوران بهشتی مامور است و تدبیر امور و مصالح زامیاد به او متعلق است . (فرهنگ جهانگیری ). دکتر معین در مزدیسنا و تاثیر آن در ادب پارسی آرد: ایزدان بزرگ نیز خود بنوبت از همکاران امشاسپندان هستند... و ایزد زامیاد از ایزدان همکارامرداد (امشاسپندی که ماه مرداد بنام او است ) میباشد. (مزدیسنا و تاثیر آن در ادب پارسی ص 162). و در ص 432 از آن کتاب آمده : در مزدیسنا همه عناصر و بخصوص (زمین ) مقدس و زامیاد یعنی : زم یزدیا بعبارت دیگر فرشته زمین (در اوستا: زم ) محترم است و نام او در ردیف فرشتگان سی روز ماه یاد شده و از این جهت آبادانی زمین و زراعت بر مزدیسنان واجب بوده است . امشاسپند سپندارمذ (در اوستا: سپنته آرمئتی ) فرشته نگهبان زمین و گاه نیز خود زمین بشمار رفته است - انتهی . و در کتاب روزشماری در ایران باستان تالیف دکتر معین آمده : زامیاد مرکب است از دو جزء زام که ایزد و فرشته زمین است و جزء دوم یاد از حروف زواید و پسوند است که در اوستا و پارسی باستان (دات ) آمده چنانکه در واژه های بنیاد و فریاد دیده میشود. ایزد زامیاد (زمین ) با ایزد آسمان اغلب یکجا یا در هر دو مقدس شمرده شده اند. نگهبانی روز 28 با ایزد نامبرده است . نیز در فرهنگها آمده در این روز درخت بنشاندن و تخم کاشتن وعمارت کردن بغایت خوب است . (روزشماری صص 63 - 64).
زان چوب قرمز
نوعی از زان است که نام آن (در گیاه شناسی ) فاگوس ویرجینیا است و در آمریکا بکثرت یافت میشود. (از دائرة المعارف بستانی ).
زانو ته کردن
به ادب نشستن . (آنندراج ):
چو زانوی مشاطگی ته کند
سها ناز زیبائی مه کند.

ظهوری (از آنندراج ).

زاوطه
لغتی است در زاوطا. (از معجم البلدان ). و رجوع به زاوطا شود.
زامیادیشت
یشت 19 است که نظر به مندرجاتش از قدیمترین یشتها محسوب است . در این یشت مفصلاً از سلسله کیانیان و فرّ کیانی و افراسیاب تورانی برای رسیدن به فره و یا خره گفتگو میکند. از مطالعه یشت مزبور بخوبی برمی آید که حامی زرتشت ابداً مربوط بپدر داریوش نیست . (مزدیسنا و تاثیر آن در ادب پارسی تالیف دکتر معین ص 77). و درص 178 آن کتاب آمده است : در بندهای 46 و 50 از زامیادیشت ایزد آذر رقیب آژی دهاک (ضحاک ) شمرده شده است که از طرف سپنت مینو بر ضد ضحاک برانگیخته شد تا وی را از رسیدن به فر یعنی فروغ سلطنت باز دارد. و در ص 359 آمده : در زامیادیشت بندهای 83 - 87 آمده : کی گشتاسب دارای فر کیانی بود. و از پرتو آن طبق دین اندیشید و سخن گفت و رفتار کرد و به دین مزدیسنا گروید و بدخواهان و دیوان را برانداخت و از نیروی فر خویش مروّج راستی گشت و بازو و پشت و پناه دین زرتشت شده و دین اهورائی را از بند برهانید و بمقام برازنده جای داده و به تثریاونت و پشن و ارجاسب و دیگر خیونان نابکار چیره گشت - انتهی . ودر کتاب روزشماری در ایران باستان آمده : یشت 19 معمولاً زامیادیشت خوانده میشود ولی برطبق مندرجات ، بایدآن را کیان یشت نامید. (روزشماری ص 63). و در ص 64 آن کتاب آمده : امروزه در اوستا یشتی برای ایزد زم در دست نیست ولی محتمل است که در عهد ساسانیان یشتی بدین نام وجود داشته و نام زامیادیشت هم که بما رسیده موید آن است - انتهی . و رجوع به خرده اوستا و یشتها تالیف پورداود ج 2 ص 270 و 281 و مزدیسنا و تاثیر آن در ادب پارسی تالیف دکتر معین ص 417 و 420 شود.
زاندرونی
مخفف از اندرونی . رجوع به زندرونی شود.
زانوح
(نیزارو بیشه ) قول صحیح آن است که نام دو شهر بوده است که در یهودا واقع بود، اولی در یوشع 15:34 و تحمیا 3:13 و 11:30 در دشت همواری بود و دور نیست که همان زانوع باشد که بمسافت 14 میل به جنوب غربی اورشلیم واقعاست . (قاموس کتاب مقدس ). بستانی آرد: این شهر در زمین مسطحی واقع است و نام آن در ردیف شهرهائی آمده که فرزندان یهودا پس از غارت و ویرانی بابل بدان پناه برده اند مانند پریموث و صرعه . و چه بسا که زانوح همان زانوع باشد. اهالی این شهر در تعمیر معبد (هیکل ) اورشلیم مساعدت کرده اند. (از دائرة المعارف بستانی ).
زانیات
ج ِ زانیة (مونث زانی ). رجوع به زانی ، زانیة وزناة شود.
  • مجازاً ستارگان:
    زانیاتند که در دار قمامه جمعند
    من از آن جمع چه نقصان به خراسان یابم .

    خاقانی .

  • زاوکو
    دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 64کیلومتری جنوب خاوری مهاباد و 5/20 کیلومتری جنوب خاوری راه مهاباد به سردشت . منطقه آن کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه آن 77 تن اند که بزبان کردی تکلم میکنند و دارای آب از رود خورخوره و محصول آن غلات ، توتون و حبوب میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
    زامیثن
    قریه ای است در بخارا. (از معجم البلدان ).
    زانزال
    لقب یعقوب راهب سریانی رئیس طائفه یعاقبه (یعقوبیان ) است . وی در 541 نزد اوطینخیین تربیت یافت و طرفداران ایشان را که نزدیک به انقراض بودند تقویت کرد وی در بلاد ارمنیه و بین النهرین و بلاد مجاور آن با لباس ژنده گردش میکرد و مردم را پند و اندرز میداد و به پیروی از مذهب خویش دعوت میکرد و او طیخی ها را بنام او یعاقبه خوانده است . زانزال در 578 درگذشت . (ازدائرةالمعارف بستانی ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
    زانو خم دادن
    زانو زدن .
  • صبوری و پشتکار داشتن در انجام کاری: ابومعشر... کارداز میان کتاب بیرون آورد و بشکست و بینداخت و زانو خم داد و پانزده سال تعلم کرد تا در علم نجوم رسید بدان درجه که رسید. (چهارمقاله عروضی چ معین ص 91).
  • زانیان
    دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد. واقع در 6هزارگزی باختر شهرکرد و متصل به راه شهرکرد به سامان ، در دامنه کوه و منطقه معتدل . سکنه آن 1094 تن شیعه فارسی زبان اند. آب آن از رودخانه و قنات تامین میشود. و دارای محصول غلات ، سیب زمینی است . شغل اهالی آن زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان ، جاجیم بافی و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
    زانستر
    مخفف زآنسوتر است که از آنطرف تر باشد.(برهان قاطع) (ناظم الاطباء). و رجوع به زاستر شود.
    زانودار
    دارنده زانو. ذوالرکبه .
  • (بال ...) در علم الحیاة (بیولوژی ) از انواع بالهای حیوانات بال دار است . رجوع به کتاب وراثت در بیولوژی تالیف دکتر عزت اللّه خبیری ص 124 شود.