جستجو

زانو بر زمین نهادن
کرنش کردن . (ناظم الاطباء). کنایه از نهایت مودب و متواضع بودن است . (مجموعه مترادفات ص 190):
نهادند زانو همه بر زمین
برآمد فغان ازیسار و یمین .

هاتفی (از مجموعه مترادفات ).

زانوع
قریه ای است در شمال وادی اسماعیل و 2میلی شمال شرقی زریاد و 4میلی شمال یرموق. احتمال نیز میرود که همان زانوح باشد. (ز دائرة المعارف بستانی ). رجوع به زانوح شود.
زامهران
داروئی است که آن تریاک باشد یعنی خاصیت پازهر دارد و در نوشداروها داخل کنند. (برهان قاطع). نام داروئی است که آن تریاک باشد. (فرهنگ جهانگیری ). داروئی است که در نوشدارو کنند. (لغت فرس اسدی ص 298) (فرهنگ اوبهی ). داروئی است در نوشدارو. (آنندراج ). در بحر الجواهر ذیل کلمه رامهران (براء مهمله ) آمده است : دوائی است هندی و خاصیتش آن است که اعضای تناسل را نفع می بخشد:
نزد آن شاه زمین کردش پیام
داروئی فرمای زامهران بنام .

رودکی (در کلیله منظوم ).

زانت
از جزائر دریای ایونی واقع در سواحل غربی و جنوبی شبه جزیره بالکان است و فاصله آن تا شبه جزیره مره و جزیره سفالنی (یکی از جزائرسواحل غربی و جنوبی بالکان ) بسیار اندک است . بستانی آرد: از جزایر یونان در دریای ایونی است ، واقع در 8یا 10 میلی جنوب کیفالونی (سفالنی ) و 15 میلی مره . وضع جغرافیائی 37565 عرض شمالی و 20415 طول شرقی آن است . طول آن 24 و عرض آن 12 و محیط آن 60 میل است . غلات و گیاهان زانت فراوان است و دارای دشت مزروعی وسیعی میباشد. یکی از معادن این جزیره معدن جبسین است و در عصر هرودت چاه های قیر (نفت ) آن شهرت داشته و این چاهها در 10 میلی شهر زانت (کرسی جزیره زانت ) واقع بوده است . پیوسته زلزله هائی خانمان برانداز این جزیره را تهدید می کرده است . یکی از جمله وحشتناکترین زلزله های آن در دسامبر سال 1820 رخ داد و موجب هلاک بسیاری از سکنه و خرابی بسیاری از عمارات گردید. مهم ترین صادرات زانت روغن زیتون ، صابون ، شراب ، انار، خربزه ،نوعی شفتالو، نارنج و دیگر انواع میوه است . گله داری میش نیز اندکی متداول است . و سکنه آن 40هزار تن اند. (از دائرة المعارف بستانی ). و مولف قاموس الاعلام ترکی آرد: از جزائر هفتگانه یونان است . طول آن از شمال غربی بجنوب شرقی 37 کیلومتر و عریض ترین قسمت آن 20 کیلومتر و مجموع مساحت آن 437 کیلومتر مربع است ...این جزیره دارای معادن نفت و فسفر و کوههای بسیار است . بلندی یکی از کوههای این جزیره که هیری نام دارد75 متر است - انتهی . و رجوع به ملحقات المنجد شود.
زانوبند
عقال . (دهار). طنابی که زانوی شتر بدان بندند تا بر نتواند خاست:
گشادم هر دو زانوبندش از پای
چو مرغی کش گشایند از حبایل .

منوچهری .

زانون
یکی از پادشاهان روم قدیم است که پس از مسیح تا عصر پیغمبر اسلام (ص ) در شام حکومت کرده است وی پس از لاون و پیش از انسطاس بمدت 18 سال حکومت کرد. (از تاریخ طبری چ نلدکه ج 2 ص 743).
زاوری
خدمت . (ناظم الاطباء):
چیست چندین آب و گل را پیروی کردن ز حرص
آب و گل خود مر ترا بسته میان زاوری .

سنائی .

زامهران صغیر
از معاجین مقاوم سموم است . (آنندراج ). ابن سینا گوید: داروئی است شبیه به زامهران کبیر. (از قرابادین قانون ابن سینا چ تهران ص 8). و رجوع به زامهران کبیر شود.
زانتس
کسانتس . شهری است در لیکیا که اکنون کونیک خوانده میشود و هرباغوس که از سران لشکر کورش بود پس از نبردی سخت آن را گشود و ویران ساخت . این شهر مسقطالراس بروکلوس فیلسوف است . (از دائرةالمعارف بستانی ).
زانو به دل برنهادن
پاس داشتن مانند گربه ای که پاس موش را میدارد. (ناظم الاطباء):
که چون گربه زانو بدل برنهند
و گر صیدی افتد چو سگ برجهند.

سعدی (بوستان ).

زانونشین
به زانودرآینده (به ادب ).
  • مغلوب:
    همه تاجداران روی زمین
    در آن پایه چون سایه زانونشین .

    نظامی .

  • زاوس
    ستاره زهره . (ناظم الاطباء). رجوع به زاورس ، زاوش ، زاودش شود.
    زامهران کبیر
    از معاجین مقاوم سموم است .(آنندراج ). ابن سینا گوید: دوائی است هندی که وسواس و سودا را نفع می بخشد حرکات (کار) بدن و بخصوص کلیه و مثانه را اصلاح و به حفظ سلامت جنین کمک میکند و سنگ (مثانه یا کلیه ) را بریزاند. (از قرابادین قانون ابن سینا چ تهران ص 28). ابن سینا اخلاط این دارو را در همین صفحه از قانون بیان کرده است . و رجوع به زامهران صغیر و زامهران شود.
    زانتوس
    کسانتوس . ازقدیم ترین مورخین یونان است . و زادگاهش شهر ساردس بوده و در حدود 503 ق. م . (سال فتح آن شهر) متولد گردیده است . وی کتاب تاریخ مبسوطی نوشته و بطوری که گفته میشود هردوت در تالیف تاریخ بزرگ و مشهور خویش پیرو اسلوب او بوده است . اکنون از کتاب تاریخ زانتوس جزچند قطعه در دست نیست . (از دائرة المعارف بستانی ).
    زانو به زانو شدن
    سنگینی بدن را از زانوئی به زانوی دیگر افکندن .
    زانوی باغچه
    لوله ای است شبیه به زانو که آب را از حوض به باغچه میکشد. (فرهنگ نظام ). و رجوع به زانوئی شود.
    زاوش
    نام کوکب مشتری است . (برهان قاطع).نام ستاره مشتری است که لفظ دیگرش برجیس است . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). آقای پورداود آرد: کلمه زاوش یا زواش که در همه فرهنگها ضبط است و شعرای قدیم بمعنی مشتری استعمال کرده اند بنظر میرسد که مانند کلمات درهم و دینار و الماس و دیهیم و غیره اصلاً یونانی و از زوس sueZ (خدای بزرگ) مشتق باشد. (یشتها ج 1 ص 23 از حاشیه دکتر معین بر برهان قاطع):
    فلک سادس است زاوش را
    که دهنده است دانش و هش را.

    سنائی .

    زامهرون
    زامهران است . (برهان قاطع). و رجوع به زامهران شود.
    زانتیپ
    کسانتیپوس . نام همسر سقراط است . وی در تاریخ به بدخوئی شهرت یافته است . سقراط خود دراین باره به شاگردان و مریدان میگفته است : «ترجیح دادم که زانتیپ شریک زندگیم باشد تا به بردباری عادت کنم ، زیرا با او بسر آوردن مرا با تحمل ناگواریها آشنامیکند و معاشرت با مردم را قابل تحمل بلکه رضایت بخش میسازد». از این رو نام زانتیپ بیش از 2هزار سال است که بعنوان نمونه بدرفتاری و بداخلاقی یاد میشود و داستانهای بسیاری از اخلاق و رفتار او نقل شده و از آن جمله است که روزی وی بر همسر خود خشمناک شد و زبان به دشنام و بدگوئی بروی او گشود، سپس ظرفی را که پراز آبی آلوده بود برداشت و بروی سقراط افکند. سقراطتنها پاسخی که به این رفتار همسرش داد آن بود که گفت عجیب نیست اگر پس از رعد، باران ببارد. و نیز روزی سقراط انتیدیموس (یکی از شاگردان خود) را بطعام خوانده بود. زانتیپ نزد ایشان رفت و ظرف غذا را همان جا برگرداند. زانتیپ صفات پسندیده نیز داشت و مخصوصاً خانه داری و تدبیر منزل و جدیت وی در تربیت فرزندان مورد اعتراف سقراط بود و وی را در این باره میستود. همه اهالی آتن نیز این زن را می شناختند و تنها بخاطر احترامی که برای سقراط قائل بودند از وی تنفر داشتند. وی پس از مرگ سقراط سخت اندوهناک شد و مردم آتن که تاثر و غم او را دانستند و در صدد برآمدند که وی را در مشکلات زندگی یاری کنند ولی او امتناع ورزید و گفت شرافت همسری سقراط، خود ثروتی است که مرا از دیگرثروتها بی نیاز میسازد. (از دائرة المعارف بستانی ).
    زانو به زانو نشستن
    با کسی کفو بودن . هم مقام او بودن .