جستجو

ذومحرم
آنکه نکاح با وی روا نبود. چون مادر و خواهر و عمه و دائیزه .
ذومصاص
نام موضعی است .
ذوقساء
نام یکی از منازل حاجیان بصرة. (المرصع). و آن میان ماویة و ینسوعة نزدیک ذات العسرة است .
ذولسانین
رجوع بذواللسانین شود.
ذومخبر
نام برادرزاده نجاشی که خدمت رسول صلوات اللّه علیه و سلم میکرد. و آن یکی از هفتاد ویک تن حبشی باشد که بنزد رسول اکرم صلوات اللّه علیه آمدند. و نام او را ذومخمر نیز گفته اند. و پس از رحلت رسول اکرم (ص ) در شام اقامت گزیده است و روایاتی ازاحادیث شریفه دارد. و صاحب استیعاب گوید: ذومخبر و یقال ذومخمر و کان الاوزاعی یابی فی اسمه الا ذومخمر بالمیمین لایری غیر ذلک و هو ابن اخی النجاشی و قد ذکره بعضهم فی موالی النبی صلی اللّه علیه و آله و سلم . له احادیث عن النبی صلی اللّه علیه و آله و سلم مخرجها عن اهل الشام و هو معدود فیهم . (استیعاب ج 1 ص 170).
ذومصدق
شجاع ذومصدق; دلیری راست حملة.
  • جواد ذومصدقَ; اسپ راست تک و راست رَوِش .
  • ذوقسی
    موضعی است به راه یمن از سوی بصرة.
    ذولعوة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذولعوة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذومخشنة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذومخشنة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذومصر
    در المرصع آمده است : لقب یکی از رواة حدیث در اضاحی است . و در منتهی الارب آرد: یزید ذومصر محدثی است .
    ذوقصاب
    نام اسپی از مالک بن نویره .
    ذولغوة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذولغوة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذومخلب
    چنگل دار. چون باز و شاهین و مانند آن .
  • چنگال دار، چون شیر و ببر و پلنگ و جز آنان . ذوظفر.
  • ذومصة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذومصة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذوقضین
    در المرصع آمده است : نام وادی ایست . و امیه گوید:
    عرفت الدار قد اقوت سنیناً
    لزینب اذتحل بذی قضینا.
    ذومخمر
    رجوع به ذومخبر شود.
    ذومطارة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذومطارة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذوق کردن
    در تداول عوام . سخت شادمانی نمودن . اظهار سرور و انبساط بسیار کردن:
    گر چه کردم ذوقها از آشنائیهای او
    انتقام از من کشید آخر جدائیهای او.

    وحشی .

    ذوکسرات
    گول . و رجل ذوکسرات و هدَرَات ; مرد که در هر چیزی مغبون شود.
    ذولقوة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذولقوة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.