جستجو

دیون کاسیوس
دیوکاسیوس . کاسیوس دیو (حدود 155-235م .) مورخ رومی . وی مشاغل عالی داشت ولی شهرتش بجهت کتابی است در تاریخ روم بزبان یونانی که قسمتی از آن در دست است . (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ) (از دایرة المعارف فارسی ).
دیورزیم
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه با 371 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
دیوسپست
درق. حندقوق: الاذراق، بادیوسپست شدن زمین . رجوع به اسپست و دیواسپست شود.
دیوفنطس
نام این مرد یونانی اسکندرانی در ضمن تالیفات ابن هیثم آمده است : تعلیق علقه اسحاقبن یونس المتطبب بمصر عن بن الهیثم فی کتاب دیوفنطس فی مسائل الجبر.(عیون الانباء ج 2 ص 98). ابن الندیم گوید: او را کتابی است در جبر و آن را ابوالوفای بوزجانی نیشابوری تفسیر کرده و نیز ابوالوفا را کتابی است بنام کتاب البراهین علی القضایا التی استعمل دیوفنطس فی مسابه . (از ابن الندیم ). و رجوع به اخبارالحکماء قفطی ص 288 شود.
دیوگیر
کسی که دیو را بگیرد. (برهان ).گیرنده دیو. شکارکننده دیو.
  • (ن مف مرکب ) کسی را گویند که او را جن گرفته باشد. (برهان ). دیودار.
  • دیون کروسوستوموس
    (بمعنی دیون زرین دهن ). فوت بعد از 112 م . سوفسطایی یونانی و عالم علم بیان . وی به فلسفه رواقی تمایل داشت و با پلوتارک در احیای ادبیات یونانی در قرن اول سهیم بود. از آثارش 80 خطابه در ادبیات ، فلسفه و مسائل سیاسی باقی است . (از دائرة المعارف فارسی ).
    دیورنگ
    به گونه و رنگ دیو. دیوسان:
    چو شه دید کان پیکر دیورنگ
    به اقبال و طالع درآمد بچنگ.

    نظامی .

    دیو سپلت
    دیوسبلت . (برهان ). رجوع به دیوسبلت شود.
    دیوقان
    به گفته سمعانی از قرای مرو است و عبدالرحمن موفقبن ابوالفضل دیوقانی به این ده منسوب است . (از معجم البلدان ).
    دیوگیری
    عمل و صفت دیوگیر.رجوع به دیوگیر شود.
  • (ص نسبی ) نوعی ازقماش باشد که در دیوگیر [ شهر ] می بافند که آن دولت آباد است . (برهان ) (آنندراج ). منسوب به شهر دیوگیر.
  • دیونگهبان
    نام یکی از اجداد سامانیان است . (شرح حال رودکی ص 317).
    دیورود
    دهی است از دهستان اشکور پائین بخش رودسر شهرستان لاهیجان با 25 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
    دیو سپید
    پهلوانی بود مازندرانی که رستم زال او را کشت . (برهان ) (از جهانگیری ). نام دیوی که رستم او را در مازندران کشته است . (شرفنامه منیری ). در افسانه های شاهنامه دیو معروف مازندران و در واقع سردار و پادشاه آن سرزمین در روزگار کیکاوس . وی کیکاوس را که به مازندران لشکر کشیده بود با سران سپاهش به جادویی نابینا و در بند کرد و سپاه ایران را شکست داد و در بند کشید. رستم پس از آگاهی از این ماجرا به مازندران شتافت و بعداز گذشتن از هفت خان که دیو سپید برای او ایجاد کرده بود، به غار دیوسپید درآمد و او را که درون غار خفته بود از خواب بیدار کرد و با وی جنگید و بر زمین زد و جگرگاهش بدرید و جگر او را برای بینا کردن دیدگان کیکاوس و سران سپاه ایران برد. جنگ رستم با دیو سپید از جنگهای نمایان اوست و در میان عامه مردم شهرت فراوان دارد. (از دائرة المعارف فارسی ):
    نه ارژنگ مانم نه دیو سپید
    نه سنجه نه پولاد غندی نه بید.

    فردوسی .

    دیوقلس
    دیوقلیس . نام فیلسوفی از یونان . (ابن الندیم از اسحاقبن حنین ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
    دیولاخ
    (از: دیو + لاخ ، لیک لهجه آذری ). (یادداشت مولف ). جا و مقام دیو را گویند چه لاخ معنی مکان است همچو سنگلاخ و رودلاخ . (برهان ). یعنی مکان دیو، چه لاخ بمعنی جای و مکان و این بیشتر به ترکیب گفته مانند سنگلاخ و رودلاخ و اهرمن لاخ . (آنندراج ). مسکن دیوان . (غیاث ). جای دیوان را گویند چه لاخ بمعنی جا باشد مانند سنگلاخ و رودلاخ و گله لاخ . (جهانگیری ). جای دیو. (اوبهی ):
    دیولاخی چنین که دیو همی
    زو بدوزخ فروخزد به رسن .

    ابوالفرج رونی .

    دیونوس
    دیونوسوس در دین یونانی خدای بارآوری وشراب است . افسانه های مربوط به او فراوان و ضد و نقیض است ولی بهرحال یکی از مهمترین خدایان یونانیان و با مراسم و آداب گوناگون مورد پرستش بوده است . وی درسرزمینهای مختلف سیر میکرد و مردم را پرورش رز و اسرار پرستش آن می آموخت . پرستندگان او معتقد بودند که نه فقط از طریق مستی و بیخودی میتواند انسان را رهائی و الهام بخشد بلکه مستقیماً هم میتواند به وی خلاقیت خدایی اعطا کند به همین جهت دیونوس حامی ادب و نیزهنر شناخته شد. درام یونانی از موسیقی ، آواز، و رقصهای جشنهای او پدید آمد. (از دایرة المعارف فارسی ).
    دیوره
    نام محلی است از نواحی نیشابور. (از معجم البلدان ). نام دهی است . (از تاریخ بیهقی ). از نواحی نیشابور است و ابوعلی احمدبن حمدویةبن مسلم بیهقی بدانجا منسوب است و از علمائی است که در آنجا رحل اقامت افکنده تا از اسحاقبن راهویه طلب حدیث نماید. وی در سال 289 ه' . ق. وفات کرده است . (از معجم البلدان ).
    دیوستان
    دیوستانیده . دیو بخوریده . دیوانه و مجنون . (ناظم الاطباء).
    دیولافوا
    از دانشمندانی که با همسرش مشغول تحقیقات در شوش گردید و قصر اردشیردوم هخامنشی را کشف کرد. (ایران باستان ج 1 ص 56، ج 2 ص 1565). و نیز رجوع به ایران در زمان ساسانیان شود.
    دیونوسوس
    دیونوسیوس . روفس را کتابی بوده است بنام کتاب علة دیونوس . ابن الندیم میگوید و هوالقیح . (یادداشت مولف ): ثم سار [ افلاطون ] الی سیفیلد فجرت له قصة مع دیونوسیوس المتطبب . (عیون الانباء ج 1 ص 50 س 20).