جستجو

تیغگرای
جنگآور. شمشیرزن:
هم در آن مرکبان گردسرین
هم در آن سرکشان تیغگرای .

ابوالفرج رونی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

تیفع
بر پشته برآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). یقال : ترفع فلان و تیفع. (اقرب الموارد).
تیکمه داش
دهی از دهستان قره پشلو است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و 459 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
تیلسیت
امروزه آن را سویتیسک گویند شهری در روسیه (لیتوانی ). در ساحل نیه مون واقع است و 50000 تن سکنه دارد ودارای صنایع فلزسازی است . در 8 ژوئیه 1807 م . معاهده ای بین ناپلئون اول و الکساندر اول پادشاه روسیه در آنجا منعقد شد و همین معاهده سبب شد که ناپلئون برخلاف وعده های خود به فتح علیشاه مبنی بر تربیت افواج وتقویت عساکر ایرانی بوسیله اسلحه و مهمات رفتار کرد و ژنرال گاردان را که قبلاً بدین منظور به ایران فرستاده بود بازخواند. (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به لاروس و دایرة المعارف فارسی ذیل کلمه تیلزیت شود.
تیمار
غم باشد و تیمار داشتن ، غم خوردن بود. (فرهنگ جهانگیری ). غم . (فرهنگ رشیدی ) (شرفنامه منیری )(آنندراج ). رنج و اندوه . (ناظم الاطباء):
از او بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی .

رودکی .

تیغگه
تیغگاه . بلندی . جائی مرتفع از زمین:
بهر تیغگه دیده بان برگماشت
به هامون سپه صف کشیده بداشت .

اسدی (گرشاسب نامه ).

تیف گنج
تیفاگنج . نام نوائی است از موسیقی . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نوائی است از موسیقی قدیم . (فرهنگ فارسی معین ):
گه نوای تیف گنج و گه نوای گنجکاو
گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه .

منوچهری (از فرهنگ جهانگیری ).

تیکن
دهی از دهستان عربستان است که در بخش مرکزی شهرستان گلپایگان واقع است و 558 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تیلک
دهی از دهستان نرم آب است که در بخش دودانگه شهرستان ساری واقع است و 900 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
تیماربر
تیماردار. پرستار. غمخوار. کسی که نگاهداشت و نگهبانی و محافظت کسی را بعهده گیرد:
کمر بست شیده به پیش پدر
فرستاده او بود و تیماربر.

فردوسی .

تیغ مهند
تیغ هندی:
زبانت از سخن عدل وجود خالی نیست
بلی ز تیغ مهند گهر جدا نبود.

جمال الدین سلمان (از آنندراج ).

تیفن
در مصر قدیم خدای شر و ظلمات و بی حاصلی بود. (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تیفون شود.
تیکندست
عاقرقرحا. تاغندست . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تیمار بردن
غم خوردن . اندوه بردن:
چه باید رفته را اندوه خوردن
همان نابوده را تیمار بردن .

(ویس و رامین ).

تیغن
دهی از دهستان میداود (زیرگچ ) است که در بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تیفوئید
حصبه . مطبقه . (از فرهنگ فارسی معین ). از امراض عفونی و ساری که به سبب وجود میکروب و ایجاد زخمهای دگمه ای شکل در روده تشخیص داده میشود. و با تیفوس مشابهت دارد و در جوانان بیشتر مشاهده میشود. و تب این بیماری در سه مرحله متغیر است . مرحله اول که چهار تا پنج روز طول می کشد و سپس حرارت بدن بیمارتا چهل درجه سانتی گراد می رسد و در اینحال در حدود 15 روز باقی می ماند و سپس به تدریج و بطور آرام حرارت پایین می آید و دوره نقاهت آن طولانی است و در دوران بیماری ، بیمار باید غذای مایع بخورد... (از لاروس ).
تیکوبراهه
منجم دانمارکی (1546-1601 م .) است که در سال 1572 م . ستاره ای در ذات الکرسی کشف کرد و بدستور فردریک دوم در جزیره وِن رصدخانه ای تاسیس کرد و خود مدتی در این رصدخانه به تحقیق پرداخت . و پس از مرگ فردریک وضع او بهم خورد و سرانجام به دعوت امپراتور رودلف دوم به پراگ رفت و کمی بعد درگذشت . از دستیاران مشهور او کپلر است . رجوع به دایرة المعارف فارسی شود.
تیلکوه
یکی از دهستانهای ششگانه بخش دیواندره است که در شهرستان سنندج واقع است . این دهستان کوهستانی و سردسیر است و از 46 آبادی تشکیل یافته که قراء مهم آن تمربیک ، قلعه کهنه ، پاسانیان ، جنیان ، شمسه ، جیران مینا و باشماق است که در حدود 8000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تیمارخانه
بیمارستان و بیمارخانه . (ناظم الاطباء).
تیغنطست
تاغندست . (دزی ج 1 ص 156). رجوع به همین کلمه شود.