بابیه حشویه
فرقه ای از فرق مسلمین قائل بکلام اللّه هواللّه ، و از آنانست ابن کلاب مجدالدین محمد قطان .
باتکرو
(قلعه ...) قلعه استواری بر شط جیحون . (معجم البلدان ). محمودبن ابی توبه بدانجا زندان شد. (لباب الالباب عوفی چ لیدن ج 1 ص 75). و رجوع به ص 77 همان کتاب شود.
باتوری
استفان . یکی از سلاطین لهستان و بیک خانواده اصیل مجاری منسوب است . وی بسال 1532 م . تولد یافته و در سال 1571 امیر ترانسلوانیا یعنی ارول گردید و در سنه 1575 تحت حمایت سلطان مراد ثالث پادشاه لهستان شد و بر اتریش و روسیه ظفر یافت و برخی اراضی را بچنگ آورد و قوانینی وضع کرد. نظامات و اصلاحاتی به موقع اجرا گذارد و در شهر وینه دانشگاهی تاسیس کرد و بسال 1586 درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ج 2).
بات کیلکای
نام یکی از اجداد مادری قتلق. صاحب حبیب السیر آرد: ... پدر قتلق سلطان بیگم امیرزاده علی بن امیرزاده اسکندر بود از قوم ایلچکدای که بشش واسطه بچنگیزخان میرسد و مادر قتلق سلطان بیگم بی بی فاطمه بود بنت امیر کیخسروبن خطل بن سودرون بن بات کیلکای بن تومنه خان ... (حبیب السیر چ قدیم طهران ج 2 جزء 3 ص 241).
باتورینه
قصبه ایست درایالت چرنیکوف از روسیه در جهت شرقی شهر چرنیکوف و مرکز قدیمی قزاقها میباشد. (قاموس الاعلام ترکی ج 2).
بابیرس
معرب پاپیروس . رجوع به پاپیروس و نشوء اللغة العربیه چ قاهره 1938 م . ص 80 شود.
با پادشاه دست زدن
کنایه ازبرابری با پادشاه کردن باشد در همه چیز. (برهان ). وآنرا «دست با پادشاه زدن » نیز گویند. (انجمن آرا).
باتکین
رجوع به ابوالفضائل امیر شمس الدین باتکین شود.
باتوغن
از آلات غناست: ...و در مقابل کورکه پادشاهی که بر موضعی مرتفع نهاده بودند خمها و خمچهاء چینی و صراحیهای خرد و بزرگ بعضی نقره و بعضی چینی موضوع بود و در چپ و راست کورکه ،مطربان و اهل ساز ایستاده بودند و باتوغن و کمانچه و نی و موسیقار و صنج و چهارپاره و دهل بنوازش درآورده . (حبیب السیر چ قدیم طهران ج 2 خاتمه ص 401 س 1).
بابیروسا
(از مالزیائی ) پستانداری از نوع پاکیدرم ها از تیره خوکها و همسایه خوک و منشاء آنها از مالزی است . دارای پوستی ضخیم و مایل به قهوه ای که با موهای کمی پوشیده است . دندانهای نیش فوقانیش رشد یافته و از دهان خارج و بطرف بالا پیچ خورده است . جثه این حیوان باندازه جثه الاغ کوچکی بنظر میرسد.
باپایان
شتران .
(ص مرکب )کوتاه و قصیر. محدود. دارای انتها. (ناظم الاطباء).
باتلاق
کلمه ترکیست ، بمعنی زمینی که آب بسیار همیشه آنرا گلناک دارد بدان حد که پای یا تن آدمی و ستور در آن فروشود. لجن زار. مرداب . زمین پر گل و لای که عبور کاروان از آن مشکل بود. (ناظم الاطباء). رجوع به باطلاق شود.
باتولی
تیره ای از ایل بویراحمدی کهکیلویه فارس . رجوع به بویراحمدی شود. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88).
بابونه گاوی
گلی است بیرونش سفید و اندرونش زرد میباشد و آنرا بعربی حبقالبقر و اصداقالمرض گویند. (برهان ). گاوچشم . اقحوان البقر. کافوری . دارای ساقه های بلند و معطر که بر ضد کرم بکار میرود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 265). تیره : سینانتره - رادیه . قسمت قابل مصرف : گل . ماده موثره : اسانس . (کارآموزی داروسازی ص 199). دارای برگهای سفید وسط زرد و پُرپَر است . بوته آن بزرگتر از بابونه معمولی است و به ارتفاع نیم متر میرسد. بعض اقسام آن در گل کاری بکارمیرود. (فرهنگ روستائی ص 299).
بابیروش
نام باستانی مملکت بابل با ضمائم آن که جزو متصرفات داریوش بوده است . رجوع به بابل شود. (ایران باستان ج 2 ص 1452).