جستجو

بابونج خرد
اُقَیْحی (تصغیر اقحوان ).
باب هویزه
دهی از دهستان حصن بخش زرند شهرستان کرمان در 35هزارگزی باختر زرند و 13هزارگزی باختر راه مالرو زرند به رفسنجان . جلگه ، معتدل . سکنه آن 212 تن و آب آن از قنات و محصول آن غلات ، حبوبات ، پسته ، پنبه است . شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
بابین
تثنیه باب . موضعی است به بحرین . (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ) (آنندراج ).
باتری
نام ناحیتی از خوار ورامین .
باتو
بمعنی باتس باشد که ترنج است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (شعوری ) (دمشقی ). اترج . (دمشقی ).اترنج . (دمشقی ) (الفاظالادویه ).
  • حب السلاطین . (برهان ). حب السلاطین که او را دند نیز نامند. (آنندراج ) (انجمن آرا) (جهانگیری ) (شعوری ). رجوع به کرچک هندی شود. بهندی جمال گور گویند. (الفاظالادویه ).
  • بابونج رومی
    دارای برگهای بسیار بریده و ساقه های نازک که بخور آن برای تسکین سرفه بکار میرود. (گیاه شناسی گل گلاب چ دانشگاه طهران ص 264 ذیل بابونه رومی ). کامومیل رومن (بابونه رومی ). تیره : سینانتره رادیه . قسمت قابل مصرف : گل . مواد موثره : اسانس ، گلوکزید. مورد استعمال : روغن کامومیل . (کارآموزی داروسازی ص 199 ذیل کلمه کامومیل رومن یا بابونه رومی ). بابونه شیرازی .
    بابی
    حلبی ، احمد. احمد بابی حلبی ، عموی آقایان مصطفی و عیسی ، بابی حلبی صاحبان کتابخانه مشهور در قاهره میباشد که بسال 1276 ه' . ق. بنام احمد بابی حلبی تاسیس گردید. تاکنون کتابهای دینی بسیاری در نتیجه زحمات وی منتشر شده است ازجمله : تقریرات علی حاشیةالسجاعی علی شرح القطر لابن هشام . رجوع به حاشیةالسجاعی علی شرح القطر لابن هشام (مطبعه میمنیه 1325 ه' . ق.) شود. (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 505).
    بابینگر
    فرانز. مولف کتاب شیخ بدرالدین پسر قاضی سیماوی چ برلین و لایپزیک 1921م . (تاریخ ادبیات برون ترجمه رشید یاسمی ص 34 و 36 - 38).
    باتس
    باتش . به لغت اهل شبانکاره ، ترنج باشد و آن میوه ایست معروف که پوست آنرا مربا کنند. و با شین نقطه دار هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (شعوری ) (جهانگیری ). باتو. رجوع به باتش شود.
    باتو اغول
    باتو فرزند گیوک خان بن اوکدای قاآن : ...و باتو برادران خود برکه اغول و توقاتیمور را با سپاه گران در مصاحبت منکوقاآن بموضع کلوران فرستاد تا به تشیید بناء دولت او قیام نمایند و چون ایشان بمقصدرسیدند به احضار شاهزادگان و امراء و نوئینان فرمان دادند و جمعی از آن طبقه مانند یسومنکا، بیسومنکا ولد جغتای خان و شیرامون بن کوجوی و باتواغول ولد گیوک از امتثال آن مثال [قبول سلطنت منکوقاآن ] سر باززده گفتند که شایسته سریر خانی کسی است که از نسل اوکدای قاآن باشد.. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 55، 58، 60).
    بابونق
    از گیاهان افریقائی و نوعی بانونج است . (دزی ج 1 ص 47). رجوع به بابونج شود.
    بابیافت
    بابوار و دارای باب و فصل . (ناظم الاطباء).
    بابینه
    ژاک (1794-1872م .). فیزیک دان و منجم فرانسوی متولد به لوزین یان . آلت اندازه گیری زاویه های زمین و آلت تشخیص اینکه نوری مستقیماً از منبع آمده یا بر اثر تقطب نور حاصل شده است ، از اوست .
    باتش
    ترنج . (جهانگیری ) (شعوری ج 1 ص 168). رجوع به باتس شود.
    باتوته
    کوزه پر از آب . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بالاور. رجوع به بابوته شود.
    بابیان
    دهی جزء دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر در 24هزارگزی جنوب خاوری مشکین شهر و 10هزارگزی شوسه مشکین شهر به اردبیل . جلگه ،معتدل . سکنه آن 121 تن و آب آن از چشمه (کوه سبلان ). محصول آن غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
    بابیه
    اعجوبة. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
    باتور
    در زبان مادی بمعنی زیر است ، و پادیر یا پاتیر نام باستانی زهاب را ازین کلمه میدانند و چون دشت زهاب نسبت بفلات ایران پست تر است شاید این حدس دور از حقیقت نباشد. رجوع به کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تالیف رشید یاسمی ص 26 شود.
    بابونه
    رجوع به بابونج شود.
    بابی بگیری
    دستگیری بابی ها یعنی پیروان سیدعلیمحمد باب و آن چنانست که پس از سوقصد به ناصرالدین شاه از طرف طرفداران باب ، بنا بفرمان شاه برای تعقیب و محاکمه و مجازات آنان بدستگیری ایشان اقدام شد و این اصطلاح از آنجا بوجود آمد. رجوع به باب ، سید علیمحمد شود.