جستجو

یامه
یام . (آنندراج ). اسب پست . (از ناظم الاطباء). اسب چاپارخانه .
یانگتی
امپراطور چین که اوایل قرن هفتم میلادی سلطنت میکرد و در سال 615 م . که مشغول بازدید ولایات جنوبی قلمرو خود بود خاقان ترکان جنوبی موسوم به توکی یاشه پی که از این سفر آگاه شد خواست با صدهزار از سپاهیان خود او را غافلگیر کند ولی شاهزاده چینی که همسر توکی بود امپراطور چین را از نیت وی آگاه کرد و او دریکی از حصارهای دیوار چین خویشتن را سنگری ساخت و ودر آن حصار بماند تا همسر خاقان ترک دوباره تدبیری کرد و به دروغ انتشار داد که در خاک ترکان شورشی روی داده است و ترکی برای رفع آن شورش به سرزمین خود بازگشت و یانگتی رها شد. (از شرح حال رودکی ج 1 ص 188).
یاورجی
منصبی به دوران مغول: بر سبیل یزک کیدبوقا که منصب یاورجی داشت روان گشت . (جهانگشای جوینی ).
یالرود
دهی است از بخش نور شهرستان آمل با 700 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
یالیل
نام بتی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نام بتی بوده است عرب را و در نامهای عربی عبدیالیل هست . (یادداشت مولف ). و صاحب تاج العروس آرد:نام بتی است که کلمه عبد بدان اضافه شود چون عبد یغوث و عبد مناة و عبدود و غیره . (تاج العروس ذیل یل ).و ابن عبد یالیل بن عبد کُلال هو الذی عرض النبی (ص ) علیه نفسه فلم یجبه الی ما اراد. (تاج العروس ذیل کلل ). و ابن کلبی پنداشته است که هر نامی از عرب مختوم به (ال ) و (ایل ) باشد مانند جبریل و شهمیل و عبد یالیل مضاف به ایل یا ال است و این دو از اسماء خدای عزوجل باشد لکن خطای این نظر را ما در «ال ل » و «ای ل » ثابت کردیم . (از تاج العروس ذیل یل ). و رجوع به بت شود.
یامی
نسبت به یام قبیله ای به یمن وایامی به کسر همزه نیز آرند. (از تاج العروس ). و رجوع به انساب سمعانی و عیون الاخبار ج 2 ص 179 و 29 شود.
یاورکندی
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در17000 گزی جنوب باختری اهر دارای 310 تن سکنه است . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
یالغ
قدحی بود از سروی گاو که بدان شراب خورند. (اوبهی ). ماخوذ از ترکی است و آن جامی است که از شاخ کرگدن ساخته باشند. پیاله شرابخوری چوبین . یالغی . (از ناظم الاطباء). طاس چوبین که بدان سیکی خوردندی . سروی گاو که در وی شراب آشامیدندی . ظرف شراب . اما ظاهراً کلمه مصحف بالغ است . (یادداشت مولف ). و رجوع به بالغ شود.
یام
به مغولی اسپ چاپار را گویند. (از فرهنگ وصاف ). اسبی را گویند که در هر منزلی بگذارند تا قاصدی که به سرعت رود بر آن سوار شود تا منزل دیگر. (برهان ). اسبی که در راههای دور در هر منزلی گذارند تا رونده سوار شود و خبر به منزل برساند و به ترکی آن منزل را چاپارخانه خوانند. (آنندراج ) (انجمن آرا). اسب پست . (ناظم الاطباء): آنچ ناقص باشد و از یامها کم گشته باز از رعیت عوض گیرند. (جهانگشای جوینی ). و ترتیب یام واولاغ و علوفات ضجرت نکنند. (جهانگشای جوینی ). استخراج لشکر و یام و اخراجات و علوفات خارج از مال . (جهانگشای جوینی ). آنچ از این وجه حاصل شود در وجه اخراجات حشر و یام و خرج ایلچیان صرف کند. (جهانگشای جوینی ). و سال به سال عرض یامها نکنند. (جهانگشای جوینی ). این زمان پسرش یکه فنچان بجای او نشسته است و دیوان یامها بسیار میداند. (جامع التواریخ رشیدی ص 531).
من که چون عیسی نیارم بی خری رفتن به راه
هر زمانم دیگری گیرد چو اسب یام الاغ .

ابن یمین .

یامیدس
پسر آپولو که یامُس نام داشت و یونانیان وی را یامیدس می خوانده اند. (تمدن قدیم فوستل دوکولانژ، ترجمه نصراللّه فلسفی ص 514).
یانوح
(به معنی راحت ) شهری است در نفتالی که شهریار آشور آن را مفتوح ساخت (دوم پادشاهان 15:29) و فاندیفلد و پورتر گمان دارند که یانوح همان حنین است و کاندر گمان میکند که یانوع حالیه است که در نزدیکی حدود غربی نفتالی میباشد. (قاموس کتاب مقدس ).
یاوری
معاونت و اعانت و رفاقت و همراهی . (ناظم الاطباء). عون . مدد. امداد. کمک . یاری . دستگیری . پایمردی:
از آن یاوریها پشیمان شدند
پراندیشه دل سوی درمان شدند.

فردوسی .

یالغوز
یالقوز. رجوع به یالقوز شود.
یاما
کلمه ای است که عامه آن را در صعید بصورت ممال بر شیئی کثیر استعمال میکنند. (از تاج العروس ).
یامین
نام زوجه یعقوب علیه السلام که مادر یوسف بوده . (آنندراج ).
یانوحه
(به معنی راحت ) شهری است بر حدود شمالی افرائیم (صحیفه یوشع 16:6 و 7) و دور نیست همان متون 8 میل به جنوب شرقی نابلس واقع و در آنجا خرابه های بسیار و فراخ و خانه ها و دیوارهای تمام و کامل که همگی در زیر خاک اند موجود است . (قاموس کتاب مقدس ).
یاوز
در لغت ترکی به معانی شدید، مدهش ، فوقالعاده ، حاذق و ماهر است و سلطان سلیم خان اول پادشاه عثمانی بدین لقب معروف بوده که به سال 1512 م . / 918 ه' . ق. به سلطنت رسیده است . رجوع به سلیم خان و فهرست طبقات سلاطین اسلام و تاریخ ادبیات ایران تالیف براون ج 3 ص 8 شود.
یالغوزآغاج
دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه شهرستان سنندج واقع در 24000 گزی شمال باختری قروه . دارای 518 تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
یاماسب
صورتی است از جاماسب . رجوع به جاماسب شود.
یان
به معنی هذیان باشد و آن سخنان نامربوطی است که بیماران خراب گویند. (برهان ). در فرهنگ به معنی هذیان نوشته ، از این قرار لفظ هذیان را که عربی است پارسیان معجم کردند چنانکه عیالمند را یالمند گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). هذیان . (رشیدی ) (جهانگیری ). چرند و پرند. پرت و پلا. شر و ور. ترت و پرت . هاداران پاداران:
با سخن تو همه سخنها یان است
با هنر تو همه هنرها بیکار.

فرخی .