یالاپان
شهرکی است [ به ماوراءالنهر ] . از وی تا لب رود پرک فرسنگی است و اندر وی سرای درم زدن است . (حدود العالم ص 116).
یالو
ابلهی و والهی . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 415).
یامغورچی بیگ
یا میر یمغورچی ، شاعر است و سیاهی تخلص داشته . از اوست :
به مسجدی که روم در فراقدلبر خویش
بهانه سجده کنم بر زمین زنم سر خویش .
(ازمجالس النفایس ، مجلس پنجم ص 111).
یانس آباد
دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین واقع در 24000 گزی شمال باختری آبیک . دارای 412 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
یانینا
صقر. ابوعمارة. (یادداشت مولف ) . و رجوع به ابوعمارة شود.
یالاق
سگ چادر ترکمانان ، و یالاق از آن روی نامند که پاک کردن و شستن ظروف طعام آنان با وی است که با لیسیدن بجای آرد. (یادداشت مولف ).
یالوانه
پرستوک و مرغ آبی خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). ظاهراًمصحف بالوایه است . رجوع به بالوایه و پالوانه شود.
یامفت
(مرکب از یا حرف ندا + مفت ) در تداول عوام ، مفت . رایگان و بادآورده : پول یامفت به کسی نمیدهیم .
-یامفت یامفت گفتن ; تعبیری طعن آمیز عمل خواهنده بی رنج و رایگان را.
- سبحه گردانیدن به ریا وقصد فریفتن و انتفاع از کسان . (یادداشت مولف ).
یانسر
یکی از جبال دره لار. (سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 157).
یکی از چهار بخش چهاردانگه . (سفرنامه رابینو ص 57). یکی از شعب فرعی رود لار که در سمت راست آن واقع است . (سفرنامه رابینو ص 41). و رجوع به صفحات 79 و 57 و 56 همان کتاب شود.
یاوا
یاوه . این کلمه به همین صورت در شعر ذیل از ناصرخسرو آمده است:
او را مجوی و علم طلب زیرا
بس کس که او فریفته یاوا شد.
ناصرخسرو.
یالانجی
دهی است از دهستان مانه شهرستان بجنورد واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری مانه . دارای 108 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
یالود
بندر را گویند و آن جایی است بر کنار دریا برای فرود آمدن کالاها و متاع و اجناس ممالک بیگانه آباد کنند. (فرهنگ ترکتازان هند از آنندراج ).
یامفتی
یامفت . رایگان .
-پول یا مواجب یامفتی ; پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری :صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مولف ).
یانسربرگیر
یکی از مواضع بالارستاق هزارجریب . (سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 123). و رجوع به همان کتاب ص 235 شود.
یاواتا
یاهاتا. شهری در ژاپن دارای 332200 تن سکنه که یکی از مراکز صنعتی است . (از لاروس ).
یالوغ
پیاله ای که از شاخ کرگدن سازند. (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 444 الف ). دگرگون شده بالغ است . رجوع به یالغ و نیز رجوع به بالغ شود.
یاملق
(اولکش ) دهی است از دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان خلخال واقع در 32000 گزی جنوب خاوری هشجین . با 519 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
یانسون
شکل عامیانه انیسون ،گیاهی معطر که دانه آن در مشروبات و شیرینها به کار می رود: و ینبغی ان ینشروا علی وجهه الابازیر الطیبةمثل الکمون الابیض و الکمون الاسود و السمسم و الیانسون و نحو ذلک . (معالم القربة فی احکام الحسبة ص 91).
یاوار
در این شعر ناصرخسرو ظاهراً لغتی در یاور است:
خردمندبا اهل دنیا به رغبت
نه صحبت نه کار و نه یاوار دارد.
ناصرخسرو.
یالان قور
قسمی درخت جنگلی . (یادداشت مولف ). رجوع به موتال شود.