جستجو

گران نعل
دارای نعل سنگین . چهارپائی که نعل بزرگ دارد.
  • بزرگسم . پهن سم و آن از محسنات اسب است:
    قوی پشت و گران نعل وسبک خیز
    به دیدن تیزبین و در شدن تیز.

    نظامی .

  • گراوینا
    ژان ونسان (1664 - 1718 م .). مشاور حقوقی (مستشار) ایتالیا، متولد دررگ ژیانو یکی از موسسین آکادمی های مشهور آرکاد .
    گربایگان
    همان صحرای گرمابکان است . (فارسنامه ناصری ص 25 فهرست ): او امیر اصفهان و کره و گربایگان بود. (کتاب النقض ص 320). سعید قداح برشکل طبیبان میگشت در نواحی اصفهان و کره و گربایگان . (کتاب النقض ص 320).
    گران سایگی
    عمل گران سایه . رجوع به گران سایه شود.
    گران کابین
    زنی که مهر او بسیار باشد. زنی که با مهر افزون به شوی رود. گران مهر. سنگین مهر:
    غریب باشد هم زشت و هم گران کابین .

    رضی الدین نیشابوری .

    گران نورد
    آهسته و بسیار رو:
    سایه که نقیضه ساز مرد است
    در طنزگری گران نورد است .

    نظامی .

    گران سایه
    کنایه از مردمی عالیرتبه و صاحب جاه و مرتبه . (برهان ) (انجمن آرا). گران پایه . (آنندراج ). ج ، گران سایگان:
    ز پهلو برفتند پرمایگان
    سپهبدسران و گران سایگان .

    فردوسی .

    گرانول
    حب های ریزی هستند به وزن 2 تا 5 سانتیگرم که محتوی آلکابوئیدها یا داروهائی است که مقدار استعمالشان خیلی کم و دقیق است . (بین یک دهم میلی گرم تا یک میلی گرم ). گرانولهای اسید ارسینو و سولفات دو استریکنین هر یک محتوی یک میلی گرم و گرانول سولفات داسرویین محتوی یک چهارم میلی گرم تا یک میلی گرم وگرانولهای اکونیتین و دیژیتالین و استروفانتین هر یک محتوی یک میلی گرم است . (کتاب درمانشناسی ج 1). گرانولها را با گرد صمغ عربی و گرد لاکتوز و شربت ساده تهیه میکنند و دو نوع میباشند: 1- گرانولهائی که یک میلیگرم ماده دارویی در بردارند و شامل : گرانولهای اسید آرسینو، سولفات آتروبین و سولفات استرکنین میباشند. 2- گرانولهایی که هر کدام یک دهم میلی گرم ماده دارویی در خود دارد و آنها را با گردهای یک صدم تهیه میکنند و صورتی رنگ میباشند، مانند: گرانولهای ازتات اکونی تین ، آکونی تین و دیژیتالین . برای تهیه گرانولها، ماده فعال دارویی را با کمی لاکتوز با دقت مخلوط میکنند و سپس بقیه لاکتوز را می افزایند و خوب مخلوط مینمایند تا متحدالشکل شود، بعد گرد صمغ را اضافه میکنند و مقدار کافی شربت می افزایند تا توده خمیری شکلی حاصل شود، سپس آن را به صورت گرانول درمی آورند. (ازکتاب کارآموزی داروسازی تالیف جواد جنیدی ص 105).
    گراهش
    گرایش . شباهت .
    گربزی
    عاقلی . زیرکی . دانایی . (از برهان ). بباید دانست که حکمت را دو طرف افراط و تفریط است طرف افراط گربزی و طرف تفریط خمود و بلاهت است . (برهان ) (جهانگیری ). علی گفت : ای ابن عم [ خطاب به عبداللّه بن عباس ] تو و معاویه هر دو دعوی گربزی دارید، من از تو آن خواهم که با من مشورت کنی اگر فرمان تو نکنم فرمان من کنی . (ترجمه تاریخ طبری بلعمی ).
    آن خوری آنجا که با تو باشد از ایدر
    جای ستم نیست آن و گربزی و فن .
    ناصرخسرو (دیوان چ عبدالرسولی ص 325).
    گفت کآن گربزی و رایت کو
    وآن درفش گره گشایت کو.

    نظامی .

    گربه رقصاندن
    در کارها مانعبوجود آوردن . کاری را به تاخیر انداختن . تعلل و امروز و فردا کردن در ادای حقی . تعلل و مماطله در ادای حقی با دلیل های سست . گربه رقصانی . گربه رقصانی کردن .
    گربه مرتضی علی
    کنایه از ابن الوقت . کسی که نان به نرخ روز خورد.
    گردآلود شدن
    خاک آلود شدن . به گرد آلوده گردیدن . اغبرار. (تاج المصادر بیهقی ). اشعث . (تاج المصادر بیهقی ).
    گربکان
    دهی است از دهستان ابرج بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 104000گزی خاور اردکان و در کنار راه فرعی پل خان به خانی من واقع شده است . هوای آن معتدل می باشد. 212 تن جمعیت دارد. آب آن از قنات تامین میشود و محصول آن غلات ، برنج و انجیر دیمی و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
    گربه رقصانی
    رجوع به گربه رقصاندن شود.
    گربه مشکین
    نوعی از گربه صحرائی که به عربی زبادگویند. (آنندراج ) (غیاث ). رجوع به گربه زباد شود.
    گرجی خیل
    دهی است از دهستان راستویی بخش سوادکوه شهرستان شاهی ، واقع در 36هزارگزی جنوب پل سفید و 4هزارگزی ایستگاه ورسک . هوای آن سردسیر و دارای 230 تن جمعیت است . آب آنجااز چشمه تامین میشود. محصول آن غلات و لبنیات می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس و شال بافی است و در زمستان گله داران به حدود دهستان کیاکلا میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
    گردآلودگی
    اغبرار. خاک آلودگی . غبارآلودگی:
    تو گمان کردی که گردآلودگی
    در صفا غش کی هلد پالودگی .

    مولوی .

    گربه رقصانی کردن
    رجوع به گربه رقصاندن و گربه رقصانی شود.
    گربه نوروزی
    در لهجه بوشهریان ، خونجو.