جستجو

گربه در انبان
مکر. حیله:
با این همه نگشتی هرگز فریفته
چون دیگران به گربه در انبان روزگار.

انوری .

گربه شو کردن
چیزی را پاک نشستن . چیزی را ناتمام شستن . کثیف پاک کردن . با کمی آب شستن . گربه شور کردن . گربه شوری کردن .
گردآرنده
مخفف گردآورنده . جمعکننده . جامع. رجوع به گرد آوردن و گردآورنده شود.
گردآوریدن
گرد آوردن . جمع کردن . جمله کردن . فراهم آوردن . گرد کردن:
سپاهی که نوروز گرد آورید
همه نیست کردش ز ناگه شجام .

دقیقی .

گربه در انبان داشتن
کنایه از مکر کردن و حیله ورزیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ) (فرهنگ رشیدی ):
شد آنکه دشمن تو داشت گربه در انبان
کنون گهی است که با سگ فروشودبه جوال .

انوری (از حاشیه برهان قاطع چ معین ).

گربه صحرائی
حیوانی است مخصوص به کویرهای جنوبی ایران .
گرد آسیا
رجوع به غبارالرحی شود.
  • گرد آسیا خورده است ; کنایه از آن است که مردم چشته خوار و حرام خوار است . (آنندراج ).
  • گردآوری کردن
    جمع کردن . گردآوردن . فراهم آوردن . و رجوع به گرد آوردن و گرد آوریدن شود.
    گربه در بغل داشتن
    گربه در انبان داشتن . کنایه از مکر و حیله کردن . (غیاث اللغات ). فریب دادن . (مجموعه مترادفات ص 264):
    بید ار نه سر خلاف دارد در سر
    از بهر چه گربه در بغل میدارد.

    کمال اسماعیل (ازآنندراج ).

    گربه کسی به انبان فروشدن
    کنایه از کمال کامیابی او. (آنندراج ) (غیاث ).
    گرد آفتاب
    غباری باشد که در پرتو آفتاب که از روزنه بر جایی افتد ظاهر گردد و آن را به عربی سعراره خوانند. (برهان ).
    گربه در زندان کردن
    کنایه از بخل و نهایت خست باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). یعنی از غایت بخل گربه در زندان میکند تا طمع به خوراکیهای او نکند.
    گربه کور
    کنایه از آدم محیل و فریبکار و حقه باز است . رجوع به گربه شود.
    گرجان سو
    ده کوچکی است جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت ، واقع در10هزارگزی شمال خاوری رودبار و خاور سفیدرود. دارای 43 تن جمعیت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    گردآفرید
    نام دختر گژدهم است:
    زنی بود بر سان گرد سوار
    همیشه به جنگ اندرون نامدار
    کجا نام او بود گردآفرید
    که چون او به جنگ اندرون کس ندید.

    فردوسی .

    گربه در شلوار و تنبان کردن
    بید گربه در شلوار کردن . کنایه از رسوا کردن و مضطرب و سراسیمه گردانیدن . (از آنندراج ). فاش و رسوا کردن . (مجموعه مترادفات ص 260). کیک در تنبان انداختن:
    خار در کون خر لنگ وقارت ننهم
    پیر زالی چو تورا گربه به تنبان نکنم .

    حکیم شفایی (از آنندراج ).

    گربه کوره
    رجوع به گربه کور شود.
    گرجستان
    گرجستان . گورجستان . نام ناحیه بزرگی از بلاد قفقاز است که در ناحیه کور در سواحل بحر خزر واقع شده است . گرجستان مابین چرکسستان ، قرقای ، داغستان ، شیروان ، ایالت ایروان ، قارص و بحر سیاه قرار گرفته است . محل اصلی گرجستان نصف فوقانی حوزه کور است ، ولی گرجیها به آنجا قانع نشده تا سواحل قره قیز (بحر اسود) پیش رفته اند. درقرون وسطی ، طوایف ترکمن در قسمت فوقانی حوزه کور متوطن گردیده اند. دولت شوروی ، قفقاز را به ایالتهای مختلف تقسیم و نام گرجستان را نیز مانند ایالات دیگر تغییر داد. اهالی ذاتاً ترکمن هستند و روز بروز عده روسها در این ایالت زیادتر میشود، گرجیها هم با سایراقوام قفقاز بطور مختلط زندگی میکنند. و پایتخت گرجستان شهر تفلیس است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
    گردآفرین
    همان گردآفرید است : بختیاربن شاه فیروزبن بزفری بن شیراوژن بن فرخ به بن ماه خدای بن فیروزبن گردآفرین بن پهلوان .... (تاریخ سیستان ص 8).
    گرداب بیگدلی
    دهی است از دهستان ماهور و میلاتی بخش خشت شهرستان کازرون ، واقع در 48000گزی شمال کنارتخته . هوای آن گرمسیری و دارای 100 تن سکنه است . آب آن از چشمه تامین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).