جستجو

گیلاوند
دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد. واقع در 22هزارگزی جنوب باختری زاغه و 16هزارگزی جنوب شوسه خرم آباد به بروجرد. محلی جلگه و هوای آن معتدل و سکنه آن 120 تن است . آب آن از رودخانه ازنا تامین میشود.محصول آن غلات و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . صنایع دستی زنان فرش و جاجیم بافی می باشد. ساکنان آن از طایفه سگوند بوده و برای تعلیف احشام خود به ییلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
گیل گرد
یا اندمشن . نام قلعه مستحکمی است واقع در خوزستان که یک نوع قلعه باستیل محسوب میشد و آن را «انوشبرد» یا قعله فراموشی نیز میخواندند زیرا که نام زندانیان و حتی نام آن مکان را کسی نبایستی بر زبان براند. هوبشمان شباهت این نام را که بوسیله متون ارمنی به ما رسیده است با اندمشک ، نام باستانی شهر دزفول یادآور شده است . (از ایران در زمان ساسانیان ص 330 و حاشیه ).
گیمیل سین
یکی از پادشاهان سلسله سوم سلاطین اور (قرن 22 ق.م .) که بر نواحی کردستان سلطنت میکرده است . (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی ص 89 و 36).
گیلاباد
نام موضعی است در مشرق ری که در آن بناهای عظیم و چشمه سار و باغهای زیبا باشد. آن را مرداو بن لاشک بنا نهاد. (از معجم البلدان ). معرب آن جیلاباذ است . رجوع به جیلاباذ شود.
گیل محله
دهی است از دهستان خرم آباد، شهرستان شهسوار. واقع در 9000 گزی جنوب شهسوار. واقع در دشت و هوای آن معتدل و مرطوب است . سکنه آن 200 تن است . آب آن از رودخانه چشمه کیله تامین میگردد. محصول آن برنج ، مرکبات ، جالیزکاری و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گیوزان
نام کوهی است که احجار آن توتیا باشد. (آنندراج ) (شعوری ج 1 ص 303). در جای دیگر دیده نشد. رجوع به توتیا شود.
گیلاپی
دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل . واقع در 15هزارگزی شمال باختری آمل و 2هزارگزی باختر شوسه آمل به محمودآباد. واقع در دشت و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنه آن 185 تن است . آب آن از رودخانه هراز و چشمه های بولیده تامین میشود. محصول آن برنج ، کنف و پنبه و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گیل ملک
دهی است از دهستان پل رود بخش رودسر شهرستان لاهیجان . واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 6هزارگزی جنوب شوسه رودسر به شهسوار. محلی جلگه و هوای معتدل و مرطوب و سکنه آن 85 تن است . شغل اهالی گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
گیهان شناختن
شناختن جهان . معرفت یافتن بر احوال عالم .
  • منجمی کردن .
  • گیوشاد
    دهی است از دهستان نهاوجانات بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 6 هزارگزی جنوب خاوری خوسف و 9هزارگزی جنوب باختری گل . محلی دامنه و هوای آن گرمسیر و سکنه آن 216 تن است . آب آن از قنات تامین میشود. محصول عمده آن غلات ، پنبه و بنشن و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
    گیوه چرمی
    تیره ای از ایل طیبی از شعبه لیراوی (از ایلات کوه گیلویه فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
    گیهان شناس
    جهان شناس .
  • ستاره شناس . منجم .
  • گیهان گشای
    جهانگشا.جهانگیر. عالمگیر. فاتح عالم . عالم گشای:
    به پیش اندرون سام گیهان گشای
    فروهشته از تاج پر همای .

    فردوسی .

    گیوه کش
    کشنده گیوه . حامل گیوه . از جایی به جایی برنده گیوه .
  • شخصی را گویند که چون کفشها را از پا برآورند بدو سپارند، و این قسم مردم اکثر بر در مزارات و مانند آن می نشینند. محمدطاهر نصیرآبادی در احوال اطهری قهپایه ای نوشته که او گیوه کش بود. (بهار عجم ) (آنندراج ) (چراغ هدایت ). کفشدار:
    تا کی ز دست بینیت ای غول گیوه کش
    از روی این وآن به ملامت خجل شوم .

    شفایی (از آنندراج ).

  • گیهان مدار
    کسی که مدار عالم بر وی گردد.
  • مجازاً و بالمبالغه ، کنایه از پادشاه و امیر و اداره کننده کشور است .
  • گیوک بالا
    دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در 18هزارگزی جنوب باختری بیرجند. محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه آن 135 تن است . آب آن از قنات تامین میشود. محصول آن غلات و میوه جات است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباس بافی می باشد. معدن مس و زاج سیاه در کوههای اطراف آن موجود است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
    گیوه کی
    دهی است از دهستان خزل شهر نهاوند. واقع در 28هزارگزی شمال باختری نهاوند و 7هزارگزی شهرک . محلی دامنه و هوای آن سردسیر و سکنه آن 360 تن است . آب آن از قنات تامین میشود. محصول آن غلات ، حبوب ، انگور، لبنیات ،چغندر قند و توتون آن بخوبی معروف است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . ایل یارمطاقلو برای تعلیف احشام به این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    گیهان نورد
    گیتی نورد. گردنده گیتی . که بگردد عالم را. که جهان را درنوردد و طی کند:
    آفتابی خسروا تیغ تو تیغ آفتاب
    مرکب گیهان نوردت آسمان مستدیر.

    سوزنی .

    گیوک پایین
    دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در 18هزارگزی جنوب باختری بیرجند. محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه آن 25 تن است . آب آن از قنات تامین میشود. محصول آن غلات و میوه جات است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباس بافی است . معدن مس و زاج سیاه در کوههای اطراف آن موجود است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
    گیوه گشاد
    گشادگیوه . یا گِل گیوه گشاد. تنبل و کاهل . (یادداشت مولف ). و در نزد عوام دشنام مانندی باشد چون پیزی گشاد.
    -گیوه گشاد داشتن ; سخت کاهل و بیکار بودن . (یادداشت مولف ). گِل گیوه گشاد داشتن .