جستجو

ویدیدن
گم شدن و ناپدید گشتن .
  • نقصان کردن .
  • چاره و علاج جستن . (برهان ). چاره جستن . (آنندراج ) (انجمن آرا). اصل آن وادیدن به معنی تحقیق کردن بوده است . (انجمن آرا). رجوع به وید و ویدا و ویدن شود.
  • ویزیت کردن
    دیدار کردن . بازدید کردن .
  • (اصطلاح پزشکی ) عیادت کردن پزشک از بیمار.
  • ویجین کردن
    وجین کردن . برکندن فضول گیاه زراعتی . برانداختن علفهای هرزه از بین زراعت . برچیدن و واچین کردن گیاهان زائد و هرزه از میان زراعت . رجوع به وجین کردن شود.
    ویدیده
    چاره جسته . (آنندراج ) (انجمن آرا) (حاشیه برهان چ معین ).
    ویزیتور
    دیدارکننده .
  • کسی که از طرف موسسات داروسازی و داروفروشی به ملاقات پزشکان رود و نمونه های داروهای جدید رابه آنان ارائه دهد تا وسیله فروش آنها فراهم آید.
    -استاد ویزیتور ; استادی که به دانشگاهی در کشور دیگر رود و مدتی به تعلیم و مطالعه مشغول شود. (فرهنگ فارسی معین ).
  • ویستان بالا
    دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    ویدیق
    دهی است جزء دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر. سکنه 238 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    ویزیدن
    بیختن . بیزیدن: بیامیزد و بکوبد و بویزد. (از هدایة المتعلمین ).
    ویستان پائین
    دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    ویحک
    (از: ویح ، کلمه ترحم + «ک » خطاب ) این کلمه بیشتر در مقام ترحم گفته میشود:
    گفت ویحک چه کس توانی بود
    این چنین خاکسار و خون آلود.

    نظامی .

    ویذآباد
    ویدآباد. بیدآباد. ویدآباد محله بزرگی است به اصفهان . (معجم البلدان ). رجوع به ویدآباد و بیدآباد شود.
    ویرجینیا
    یکی از ایالات کشورهای متحده آمریکا واقع در مشرق آن با 4507000 تن سکنه . مرکز آن شهر ریچموند است . این ایالت اولین مستعمره از مستعمرات انگلیس در آمریکا بود.
    ویستاویزیون
    شیوه ای است جدید در صنعت فیلمبرداری که در آن فیلم برعکس فیلم های معمولی به شکل افقی از مقابل دریچه نورافکن می گذرد و به طور مستطیل روی پرده منعکس می گردد. پرده آن مانند پرده سینمااسکوپ انحنا ندارد ولی ناظر خودبه خود به هنگام نمایش در پرده احساس عمق می کند. (فرهنگ فارسی معین ).
    ویستاویژن
    ویستاویزیون . رجوع به ویستاویزیون شود.
    ویسه گرد
    نام شهری است . (فرهنگ شاهنامه ):
    ز ختلان و از ترمذ و ویسه گرد
    ز هر سو سپاه اندرآورد گرد.

    فردوسی .

    ویقواق
    مشغله . (فرهنگ اسدی ).
    وی ستو
    (از: وی + ستو = ستود) ویستود. کافر. منکر. مقابل خستو به معنی معترف و مومن . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ویستود شود.
    ویله کنان
    صفت بیان حالت از ویله کردن . نعره زنان . فریادکنان .
  • ناله کنان:
    در او مرغ و نخجیر گشته گروه
    برفتند ویله کنان سوی کوه .

    فردوسی .

  • وی ستود
    بی ستود.بی ستو. وی ستو. منکر. کافر. (یادداشت مرحوم دهخدا).
    ویسیان
    نام یکی از بخشهای شهرستان خرم آباد. این بخش در جنوب شهرستان واقع و حدود آن به شرح زیر است : از شمال به خرم آباد، از جنوب به بخش ملاوی ، از خاور به بخش پاپی ، از باختر به رودخانه خرم آباد که بخش چگنی را از ویسیان جدا می نماید. آب آن از رودخانه خرم آبادو چشمه سارها و نهر شاجو، رود طاف شورآب تامین می شود. این بخش از 3 دهستان و 61 آبادی به شرح زیر تشکیل شده است : 1- دهستان کرگاه 39 ده و 10570 تن سکنه . 2- دهستان هویان 11 ده و 1785 تن سکنه . 3- ویسیان 11 ده و 2920 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).