جستجو

ونستانک
دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 5 هزارگزی شوسه گرمی به بیله سوار، دارای 367 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ومیض
ومض . ومضان . درخشیدن برق بی آنکه پراکنده گردد در ابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). درخشیدن بخنوه . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به ومض و ومضان شود.
ونداامید
ابن شهریار. از حکمرانان رویان رستمدار سلسله بادوسبان ملوک طبرستان (177-209 ه' .ق.).
ونداده
دهی است از دهستان مرکزی بخش میمه شهرستان کاشان با 1500 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
وندادهرمزد
نام پسر الندا ابن قارن بن سوخرای یزدانی است که پیش از طایفه گاوباره در طبرستان ملک الجبال بودندی . (انجمن آرا) (آنندراج ).
ونه آباد
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 3500 گزی شوسه اهر به کلیبر، دارای 504 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
وناب اولادقباد
دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 12 هزارگزی خاور راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه . موقع جغرافیایی آن دامنه وسردسیری است . سکنه آن 180 تن . آب آن از چشمه سراب وناب و محصول آن غلات و لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ونه بن
دهی است از بخش بندپی شهرستان بابل . سکنه آن 210 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ومذة
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ومذة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
وناب ای تیوند
دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سکنه آن 180 تن . آب آن از چشمه و رودخانه سرکشتی و محصول آن غلات و لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
وندچال
دهی است از دهستان راستوپی بخش سوادکوه شهرستان قائم شهر با 460 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
ونگونگ زدن
در تداول ، ونگ زدن . رجوع به ونگ زدن شود.
ونه در
دهی است جزو دهستان قاقازان بخش ضیاآباد شهرستان قزوین در 24 هزارگزی راه شوسه ، دارای 144 تن سکنه و ایلات نشین است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ونگونگ کردن
ونگ زدن . رجوع به ونگ زدن شود.
  • آهسته و بریده بریده با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن .
  • وندرآباد
    دهی است از جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان با 672 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    ونگ و ونگ
    در تداول ، ناله توام با گریه . زاری همراه گریه . آوای گریه ممتد و آهسته .
    وندرنی
    دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . سکنه آن 450 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    ونگ و ونگ کردن
    ونگونگ کردن .
    ومض
    ومیض . ومضان . درخشیدن برقی بی آنکه پراکنده گردد در ابر، و آنچه از برق در نواحی ابر پراکنده گرددآن را خفو گویند، و آنچه به درازا درخشد و ابر را شکافد آن را عقیقه خوانند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). درخشیدن بخنوه . (تاج المصادر بیهقی ).
    وندسار
    مرکز، و آن نقطه وسط حقیقی دایره است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ).