جستجو

هفت سالاران
هفت سیاره .
هاویه
جهنم .
هدنه
آشتی ، صلح .
هزار میخ
کنایه از: 1 ـ خرقه درویشان که بخیه بسیاری بر آن زده باشند. 2 ـ آسمان پر ستاره .
هفت کچلان
داشتن عایله خصوصاً اطفال قد و نیم قد بسیار.
هلپ هلپ
سر و صدای بسیار.
هایب
ترساننده .
هر که هر که
= هر کی هر کی : هرج و مرج ، بلبشو.
هزار و یک اسم
مجموعه 1001 نام خدای ، اسما الهی .
هلپند
مردم بیکار، هیچکاره .
هراس ناک
هراس انگیز، ترسناک .
هایم
شیفته ، پریشان ـ حال ، سرگشته .
هزه
تحریک ، یک بار جنباندن .
هفت ماهه
1 ـ آن چه که هفت ماه از عمرش گذشته باشد. ؛ ~ بودن (زاییدن ) بسیار عجول شدن ، بسیار شتاب داشتن .
هلفدونی
1 ـ زندان . 2 ـ سیاه ـ چال .
هرتز
واحد بسامد برابر یک سیکل (دور) در ثانیه .
هزیمت یافتن
شکست خوردن ، پراکنده شدن .
هفت و دوازده
منظور هفت سیاره و دوازده برج است .
هله و هوله
خوردنی های بی خاصیت که موجب سیری کاذب می شود.
هم شکل
شبیه .