جستجو

نیم نفس
لحظه ای . زمانی بسیار اندک و کوتاه:
پیش و پس اوراق جهان نیم نفس نیست
خوش دل چه به عمر خود و مرگ دگرانی .

صائب .

نیم سال
مرد نصف عمر. (ناظم الاطباء). مردی که به نصف عمر رسیده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 402 شود.
  • (اِ مرکب ) نیمی از سال تحصیلی .
  • نیم عمر
    کهل . میانه سال . (زمخشری ) (یادداشت مولف ).
    نیم کشت
    نیم بسمل . ذبیح ناقص . (آنندراج ). نیم کشته:
    بردار زلفش از رخ تاجان تازه بینی
    وز نیم کشت غمزه ش قربان تازه بینی .

    خاقانی .

    نیم لا
    نیم باز. (یادداشت مولف ).
    -نیم لا کردن در ; در را نیم باز گذاشتن . اندکی باز کردن .
    نیم نگاه
    نگاه غیر کامل . نیم نظر. (فرهنگ فارسی معین ). نگاهی سرسری .
    -نیم نگاهی نکردن (نیفکندن ) ; اندک اعتنائی نکردن و التفاتی ننمودن .
    نیم سخت
    نیم سوخته . نیم سوز:
    چو شد کشته دیگی ترینه بپخت
    ببرد آتش و هیزم نیم سخت .

    فردوسی .

    نیم غاز
    پولی معادل یک چهارم جندک و یک دهم شاهی . رجوع به غاز شود.
    نیم کشته
    نیم کشت . نیم بسمل . مجروح محتضری که رمقی و نیم جانی دارد: لشکر چون پادشاه را نیم کشته دیدند همه راه هزیمت گرفتند. (اسکندرنامه خطی ).
    به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم
    که نیم کشته به خون چند بار برگردد.

    سعدی .

    نیملاتوتیا
    زاج کبود. (ناظم الاطباء).
    نیم نم
    رطوبت دار. مرطوب . که هنوز رطوبتی دارد و کاملاً نخشکیده است:
    که بازآمدی جامه ها نیم نم
    بدین کارکرد از که یابی درم .

    فردوسی .

    نیم سفت
    نیم سفته:
    یکی سفته و دیگری نیم سفت
    یکی آنکه آهن ندیده ست جفت .

    فردوسی .

    نیم غازی
    رجوع به نیم غاز شود.
  • (ص نسبی ) کنایه از چیز بی ارزش یا به غایت کم ارزش .
  • نیم کشیده
    نیم کش . (آنندراج ). شمشیری که نیمه آن از نیام درآمده باشد. (ناظم الاطباء):
    به جام دیگرم ای ساقی از غلاف برآر
    که تیغ نیم کشیده ست نیم مستی من .

    قاسم مشهدی (از آنندراج ).

    نیم لحظه
    نصف لحظه . نصف دقیقه . یک دم . زمان بسیار اندک . (ناظم الاطباء). لحظه ای به غایت کوتاه . یک چشم به هم زدن . زمانی کمتر از یک لحظه و یک لمحه .
    نیم نیزه
    نیزه کوچک و خرد. (آنندراج ). نیزه کوتاه . (ناظم الاطباء). عنزه . (ربنجنی ).
    نیمو
    سنگی که در مراره گاو پدید می آید. (ناظم الاطباء).
  • هر سنگ فادزهری که از دیگر حیوانات بیرون می آورند. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 404 شود.
  • نیمه سواد
    خواندن و نوشتن کم . کوره سواد. سواد کم . (یادداشت مولف ).
    نینو
    اسم هندی روغن تازه است . (از تحفه حکیم مومن ). رجوع به نینوی شود.