جستجو

لا شالته
لوئی رنه دو. نام وکیل عمومی در پارلمان برتانی . خصم آباء یسوعیین . مولد رن . (1701-1785 م .).
لازربن علی
دُن . نام مردی از اهالی طلیطله در قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی . (الحلل السندسیة ج 2 ص 384).
لازیکا
رجوع به کلخید شود. (ایران باستان ج 2 ص 1685).
لاستیک
کلمه ساخته ایرانیان ماخوذ از الاستیک فرانسوی . چرم گونه ای از کائوچو.
لاسنده
نعت فاعلی از لاسیدن .
لاشامبر
مارَن کورو دو. نام پزشک لوئی سیزدهم . مولد منس در حدود سال 1594 و وفات به سال 1669 م .
لازستان
نام ولایتی در قسمت غربی قفقازیه کنار دریای سیاه .این سرزمین در ازمنه باستانی کلخید نام داشته و بعدها لازستان نام گرفته است . (ایران باستان ج 1 ص 731).
لازیکه
لازیکا. (کلخیس ). (ترجمه ایران در زمان ساسانیان تالیف کریستن سن ص 249).
لاشامبدی
پیر. نام افسانه سرای فرانسوی . مولد «منتینیاک - سور - وِزر» (1806-1872 م .).
لاسدمون
لاقاذامونیا. (قفطی ). شهر اسپارتارا در زمان قدیم لاسدمون نیز میگفتند. لکن لاسدمون غالباً بر تمام اراضی اسپارتا و اسپارتا فقط بر شهر مزبور اطلاق میشده است . (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 502). رجوع به اسپارت شود. (تلفظ اصلی کلمه در یونانی لاکدمون است ).
لاشبرگ
هنگامی که بر پوشش مرده خاک جنگل برگهای خشک و شاخه های تازه افتاده افزوده میشود در قسمت زیرین آن برگها و شاخه های کهنه سالهای پیش تدریجاً پوسیده و با لاشه های کرمها و جانورانی که در زیرزمین مرده و پوسیده اند و همچنین ریشه های پوسیده یک لایه تیره رنگی درست میکنند که آن را لاشبرگ مینامند. لاشبرگها دو نوعند: لاشبرگ شیرین و لاشبرگ ترش . لاشبرگ شیرین از لحاظ شیمیائی دارای واکنش خنثی میباشد و آن را خاک برگ جنگلی نیز مینامند. این لاشبرگ برای درختان جنگل بسیار سودمند است . لاشبرگ ترش دارای واکنش اسیدی است و برای درختان جنگل چندان خوب نیست . لاشبرگ شیرین - لاشبرگ شیرین سیاه رنگ و لخته لخته است و از مواد معدنی و آلی که دارای ازت فراوان هستند ساخته شده . این ازت و همچنین مواد معدنی دربرگهای خشک فراوان میباشد. برگهایی که در پائیز از درخت میریزند بطور متوسط دارای 12 تا 14 درصد آب و 5تا 10 درصد خاکستر و 3 تا 4 درصد ازت هستند و یک هکتارجنگل دانه زاد راش که در حدود 3700 کیلوگرم در سال برگ به زمین میریزد قریب 185 کیلوگرم مواد معدنی و 37 کیلوگرم ازت به پوشش مرده می افزاید. گذشته از ازتی که در برگها یافت میشود، پوشش مرده ازت فراوانی هم از هوا دریافت میکند و اینکار بوسیله باکتریهای ویژه ای انجام میشود که در روی برگهای خشک پوشش مرده یافت میشوند و این باکتریها ازت فراوانی از هوا می ربایند و خاک جنگل را از این عنصر گرانبها که در کشاورزی از راه کود به زمین میرسد بی نیاز میکنند. جذب ازت نتیجه هم زیستی چندین باکتری است : 1 - گرانولوباکترها و آئروباکترها. 2 - ازتوباکتر کروککم . کار باکتریها و جانوران در ساختن لاشبرگ: در لاشبرگ شیرین باکتریهائی یافت میشود که در لاشبرگ ترش کمیاب و گاهی نایاب میباشند. این باکتریها مایه پوسانیدن پوشش مرده و ساختن لاشبرگ میگردند و با باکتریهائی که در زمینهای زراعتی یافت میشود اختلاف دارند. مثلاً میکروککوس نیتریفیکانس که در خاک زراعتی فراوان است در خاک جنگل نایاب میباشد، از این رو خاکهای جنگل با داشتن ازت فراوان هیچگاه دارای نیترات نمیباشند. برخی قارچها نیز مانند باکتریها در پوسانیدن پوشش مرده و ساختن لاشبرگ موثرند، جانوران کوچک از دسته بی مهرگان (غیر ذی فقار) مانند ریشه پائیان و کرم های خاکی نیز بپوسانیدن پوشش مرده کمک میکنند بدین ترتیب که از برگها و گیاههای خشک تغذیه کرده و با آخال خود آنها را به خاک برمیگردانند. کرمهای خاکی بویژه خیلی سودمند هستند و برگهای خشک ممرز را بیش از برگ سایر درختان دوست میدارند چنانکه در جنگلهای ممرز که در زمستان زمین آنها پوشیده از برگهای خشک است تا آغاز تابستان اثری از برگهای خشک باقی نمیماند. اثر آب و هوا در پوسانیدن پوشش مرده : گرما در پوسانیدن پوشش مرده اثر دارد... نم هوا و خاک در پوسانیدن پوشش مرده موثر است و هر چند برگهای خشک نمناکتر باشند زودتر میپوسند و اگر برگها خیلی خشک باشند بهیچوجه نخواهند پوسید و از طرفی چون اکسیژن برای عمل باکتریها لازم است اگر آب سطح پوشش مرده را بپوشاند و از راه یافتن هوا در آن جلوگیری کند پوسیدگی بخوبی انجام نخواهد گرفت بنابراین اندازه نم پوشش مرده از این لحاظ دارای حداقل و حداکثری است که بستگی به جنس خاک دارد. اثر روشنائی در پوسانیدن پوشش مرده هنوز آشکار نیست ولی گمان میرود که بهیچوجه موثر نباشد. اسیدهای معدنی مایه کندی پوشش مرده میشوند ولی قلیاها، در صورتیکه پوشش مرده به اندازه کافی نمناک باشد، پوسیدن آن را سریعتر میکنند. از اینرو در جنگلهائی که در زمین های آهکی میرویند پوسیدن پوشش مرده بخوبی انجام می گیرد. کلرورها و سولفاتها و همچنین چربیهاو رزین و مازوج از سرعت پوسیدن میکاهد ولی فسفاتها و نیترات ها آن را تسریع میکنند. برگهای رزین دار و برگ درختانی که مازوج دارند دیر میپوسند. لاشبرگ ترش : چنانچه نم کافی در پوشش مرده یافت نشود یا هوا در آن راه نیابد و یا گرمای خاک کافی نباشد لاشبرگی که از پوسیدن پوشش مرده به دست می آید واکنش اسیدی خواهد داشت و آن را لاشبرگ ترش یا لاشبرگ خام مینامند. این لاشبرگ در جنگلهای سردسیر یا در ارتفاعات زیاد کوهستانها که هوا خیلی سرد و نم آن فراوان باشد یا در کلاکها که نم خاک کم است دیده میشود. در خاکهای شنی که آب با سرعت بسیاری فرو می نشیند چون نم کافی موجود نیست لاشبرگ ترش درست میشود زیرا خشکی بسیار مایه نابود شدن باکتریها میشود و پوسیدن پوشش مرده بخوبی انجام نمیگیرد. در شنزارهائی که پوشیده از جنگل هستند نم خاک تا اندازه ی محفوظ می ماند وباکتریها میتوانند کار خود را ادامه دهند ولی اگر به علتی قسمتی از درختان جنگل برانداخته شوند خاک در معرض تابش مستقیم خورشید قرار گرفته و بزودی خشک میشود و دیگر برای رویانیدن درخت شایستگی خود را از دست خواهد داد... (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 صص 90 - 95).
لاشتر
ناحیتی نزدیک نهاوند. بده فرسنگی آن و دوازده فرسنگی شاپورخواست . (معجم البلدان ). رجوع به الیشتر و اشتر شود.
لاشه خر
خر ضعیف و سست بنیه و نزار. رجوع به لاشه شود:
وین لاشه خر ضعیف بدره را
اندر دُم رفته کاروان بندم .

مسعودسعد.

لاطبین
نوعی ماهی در رود نیل . (دزی ).
لاعن ذاجرم
لغتی است در لاجرم . رجوع به لاجرم شود.
لاغر شکم
مصمعه . طوی ; مرد لاغرشکم . هیفاء; زن لاغرشکم . هیف ; لاغرشکم و باریک میان گردیدن . اسمال الرجل ; لاغر و باریک شکم گردید. (منتهی الارب ).
لا شجاعة قبل الحروب
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی لا شجاعة قبل الحروب در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
لاشه خوار
لاشخوار. لاشخور. کرکس . نسر.
لاطع
نعت فاعلی از لطع بمعانی به چوب دستی زدن و لیسیدن و پیش پای بر سپس کسی زدن و محو کردن نام کسی را و ثابت کردن آن و بر چشم طپانچه زدن و بر هدف رسانیدن تیر و همه آب چاه خشک شدن . (از منتهی الارب ).
لاعن شعور
(از: لا + عن + شعور) من حیث لایشعر.