جستجو

قاسم علوی
رجوع به قاسم بن محمدبن هشام یا هاشم شود.
قاسمعلی
(سید...) از اولاد سید محمد غوث گوالیاری و مادرش بنت محمد عطاخان . مرصع رقم بود و از سر کار انگریزی به عهده تحصیل در نواحی فرخ آباد بسر می نمود. طبعموزون داشت و توجه بشعر و شاعری میگماشت . او راست :
دل می تپد او خبر ندارد
عشقم اثری مگر ندارد
دارد همه آنچه بایدش لیک
در کوی وفا گذر ندارد
آن کیست در این زمان که قاسم
سر دارد و درد سر ندارد؟

(صبح گلشن چ هند ص 327).

قاسم کاهی
مولانا ابوالقاسم نجم الدین کابلی . از شاگردان عبدالرحمان جامی است . پدرش از ملازمان اردوی امیر تیمور بود. وی در کابل به دنیا آمد. در ملازمت میرزا کامران برادر همایونشاه به حج رفت . بعد از بازگشت به هرات و مرگ میرزا کامران به سال 964 ه' . ق. به هندوستان رفت و در زمان اکبر شاه مدتی در بنارس و بعد در آگره اقامت گزید. وبه سال 988 ه' . ق. در 110 سالگی درگذشت . او راست :
بزن بر سینه من خنجری چند
ز رحمت بر دلم بگشا دری چند
وفا ناید دلا از تنگچشمان
مسلمانی مجو از کافری چند.

(از قاموس الاعلام ترکی ).

قاسم منصور
ابن علی عیانی مشهور به المنصور باللّه و مکنی به ابوالحسین . از پیشوایان زیدیه یمن است . وی قریب به صد تالیف دارد. در شام شهرت یافت و نمایندگان خود را به سال 388 ه' . ق. به یمن اعزام داشت و آنان برای او بیعت گرفتند سپس خود به حجاز کوچ کرد و به یمن وارد شدو در صنعاء سکونت نمود تا به سال 393 ه' . ق. / 1003 م . وفات یافت و در عیان دفن شد. رجوع به بلوغ المرام ص 34 و 408 و الدرالفرید ص 246 و الاعلام زرکلی چ 2ج 6 ص 11 و 12 شود. هفتمین از پیشوایان رسی سعدا از شهرهای یمن است . وی به سال 393 ه' . ق. وفات یافت . او پس از یوسف الداعی و پیش از حسین المهدی در سعدا حکومت کرد. (ترجمه طبقات سلاطین اسلام چ لین پول ص 92).
قاسمی خوافی
اسمش مجدالدین از فصحای دیار خواف و به مکارم اخلاق اتصاف داشته کتاب روضة الخلد برابر گلستان شیخ سعدی از تصنیفات اوست این قطعه از آنجا آورده شد:
ابلهی مروزی به شهر هری
سوی بازار برد لاشه خری
لاغر و سست وپیر و فرسوده
سم و دندان و استخوان سوده
جست دلال و جست در پشتش
کرد جنبان بسیخه و مشتش
گفت کای تاجران و راهروان
که خرد مرکبی جوان و روان ؟
مروزی گفت ای جوان یارم
گر چنین است پس نگهدارم .

#

قاشانی اصم
ابراهیم بن فرة اسدی . از قدماست . وی به سال 210 ه' . ق. وفات یافت . از ثوری روایت کند و از وی ابراهیم بن ایوب و محمدبن حمید و ابوحجر عمربن رافع روایت دارند. او ثقة بوده و گویند ثوری در گوش او حدیث میخوانده است . (الانساب سمعانی ).
قاسم علی زرکش
یکی از دانشمندان عصر سلطان حسین میرزا است . وی از جمله اجله علماء کرام است و به کرم ذاتی و سخاوت جبلی امتیاز تمام دارد و از مبادی ایام صبی و اوائل نشو و نما همواره بر اکتساب علوم محسوس و مفهوم همت میگمارد از صنعت زرکوبی و زرکشی نیز به غایت صاحب وقوف است و به صفت زهد و رشاد و صلاح و سداد موصوف و معروف ، به گزاردن حج الاسلام و طواف روضه مقدسه حضرت خیر الانام فایز گشته . وی در زمانی که امیر خان موصلو در هرات منصب حکومت داشت به دعوت سلطان محمود به جانب سیستان رفت و بر مسند افاده و تدریس متمکن گردید. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 357 و 358).
قاسم کبسی
(1111 - 1201 ه' . ق. / 1700 - 1786 م .) ابن محمدبن عبداللّه . یکی از دانشمندان یمانی و از مردم صنعاء بود. شوکانی گوید: وی استاد استادان است و تالیفاتی دارد. او راست : 1- رسائل . 2- اجوبه . رجوع به البدر الطالع ج 2 ص 52 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 18 شود.
قاسم مهردار
یکی از حاکمان و امیران خراسان است . در لشکرکشی عبیداللّه خان به شهر هرات به سال 927 وی با دو نفر دیگر عهده دار حفظ برج سلطان احمد میرزا تا قلعه اختیارالدین بودند.(حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 577، 579، 583، 587، 594).
قاسمی دمشقی
محمد سعیدبن قاسم بن صالح حلاق [ 1285 - 1317 ه' . ق./ 1842 - 1900 م . ] یکی از ادیبان و دانشمندان دمشقاست . وی به صنعت های شامی آشنا بود و درباره آنها کتابی به نام 1- بدائع الغرف فی الصناعات والحرف ، به ترتیب حروف تهجی برشته نگارش کشید و مجموعه ای دارد به نام 2- سفینة الفرج فی ماهب و دب و درج که به طرزکشکول نوشته است . 3- تنقیح الحوادث الیومیه . 4- الثغر الباسم و آن را در شرح حال پدرش نوشته است . 5- دیوان شعرهای او. رجوع به مقدمه شرح الام حسینی خطی و تراجم اعیان دمشق، خطی ص 81 و بدایع التحف و منتخبات التواریخ دمشق ص 722 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 7 ص 13 شود.
قاشب
درزی .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خیاط.
  • مرد ضعیف النفس . (ناظم الاطباء). سست نفس . (منتهی الارب ).
  • قاسم علی کربلائی
    هندی . از علماء است او راست : نهرالمصائب . این کتاب در مناقب امام علی و دو فرزندش حسن و حسین است و شروحی به لغت هندی بر آن نوشته شده و در لکنهو به سال 1887م .به طبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1483).
    قاسم کرخی
    از بزرگان عهد سلطان حسین میرزا است که در فتنه ابوالقاسم بخشی کشته شد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 538).
    قاسم میرآخور
    یکی از مقربان و ملازمان سلطان ظهیرالدین محمد بابر متوفی 937 ه' . ق. است . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 261).
    قاسمی سمرقندی
    حسن بن احمدبن محمدبن قاسم بن جعفر، مکنی به ابومحمد. در حدیث ، امام عصر خود بود. در نیشابور سکنی کرد و تالیفاتی دارد. او راست : 1- بحر الاساتید فی صحاح المسانید. این کتاب هشتصد جزء و مشتمل بر یکصدهزار حدیث است . ذهبی گوید: در جهان اسلام مانند ندارد. رجوع به الرسالة المستظرفة 125 و سیر النبلاء خطی 15 و تبیان خطی بعنوان قاسمی و الاعلام زرکلی 2 ج 2 ص 194 شود.
    قاشح
    درشت . (ناظم الاطباء): ثوب قاشح ; جامه درشت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
    قاسمعلی کندی
    دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. در 19500گزی جنوب باختری اهر و سه هزارگزی شوسه تبریز به اهر واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل است . 11 تن سکنه دارد.آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
    قاسم کستی
    ابن محمد، مکنی به ابوالحسن .شاعری است بیروتی که در آن شهر تولد و وفات یافت . [1256 - 1328 ه' . ق. / 1840 - 1910 م . ] وی به تدریس اشتغال ورزید و در شعر و ادب شهرت بسزائی یافت . دودیوان دارد: 1- مرآت الغریبه ، چاپی . 2- ترجمان الافکار، چاپی . 3- ارجوزة فی القرآن الشریف ، خطی . رجوع به نفحة البشام ص 19 و آداب شیخو ج 2 ص 73 به بعد و بروکلمان و آداب زیدان ج 4 ص 252 و اکتفاء القنوع 486 و معجم المطبوعات 1559 و روادالنهضة الحدیثة 81 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 19 شود.
    قاسم نجفی
    (امیر...) از اشراف سادات جرجان است که منصب نقابت آن ولایت به وی مفوض گشت و با امانت و درستی به تحقیق انساب سادات آن نواحی همت گماشت . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 613).
    قاسمی شامی
    جمال الدین بن محمد سعیدبن قاسم حلاق. از خاندان حسین سبط در عصر خود پیشوای مردم شام و از عالمان دین بود و در فنون ادب کوششی بلیغ به کار برد. تولد و وفات وی در دمشق است (1283 - 1332 ه' . ق. / 1866 - 1914 م .). وی به عقیده پیشینیان بود و به تقلید عقیده نداشت . دولت وی را به شهرها و دهات سوریه برای تدریس اعزام داشت و چهار سال به این کار مشغول بود (1308 - 1312 ه' . ق.). سپس به مصر سفر کردو از مدینه دیدن نمود. (الاعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 131).