جستجو

فیوفلامیس
بخور مریم ، و یا نوعی از آن . (فهرست مخزن الادویه ).
فیلیان
یا فیلیان قائم مقام . دهی است از بخش حومه شهرستان مشهد که دارای 61 تن سکنه است . آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فیناسیوس
اصابع هرمس . (فهرست مخزن الادویه ).
فینی
منسوب به فین که از قرای کاشان است . (سمعانی ).
فیوفیوس
عفص . (فهرست مخزن الادویه ).
فاجعه
بلای سخت ، حادثه ناگوار؛ ج . فواجع .
فاکه
1 ـ میوه فروش . 2 ـ مرد خوش طبع .
فتنه
1 ـ اختلاف رأی و نظر داشتن . 2 ـ گناه ورزی . 3 ـ آشوب . 4 ـ عذاب ، رنج . 5 ـ گناه . 6 ـ ستیزه ، خلاف . 7 ـ شگفتی . 8 ـ دیوانگی .
فاکهه
1 ـ میوه ؛ ج . فواکه . 2 ـ نوعی حلوا.
فاخواستن
بازخواستن ، باز ـ خواست کردن .
فال انداز
فالگیر، طالع بین .
فارغ الاکناف
1 ـ محل امن . 2 ـ آسوده خاطر.
فالانژ
هر یک از افراد چماق دار سازمان یافته در گروه های فشار. مأخوذ از نام حزب فالانژ در اسپانیا که مانندفاشیست ها بر قدرت حاکمیت تکیه دادند.
فتوره
پارچه ، قماش .
فارغبال
آسوده ـ خاطر.
فالکباز
بمعنی فالگیر است . (انجمن آرا). فالگیری را گویند که بر سر کوچه و بازار نشسته بجهت مردمان فال میگیرد. (برهان ). از فال + _َک (پسوند تصغیر) + باز. (حاشیه برهان چ معین ). رجوع به فال شود.
فتوشاپ
1 ـ کارگاه عکاسی . 2 ـ نام خاص یک برنامه کامپیوتری که مخصوص طراحی و کار با تصاویر است .
فارقه
1 ـ مؤنث فارق ؛ ج . فارقات . 2 ـ نشانه ای که برای امتیاز دو شی ء میان آن ها نهند. 3 ـ نشانه ای که معنی ای را از معنی دیگر جدا کند.
فالگوش ایستادن
1 ـ در شب چهارشنبه سوری سر چهارراه ایستادن و به حرف های عابران گوش دادن و با تعبیر آن حوادث آینده را پیش گویی کردن . 2 ـ دزدیده گوش دادن به گفت و گوهای دیگران .
فارماکولوژی
دانشی که به بررسی منشأ و ماهیت شیمیایی داروها، ویژگی ها و اثر آن ها بر موجودات زنده می پردازد، داروشناسی .