جستجو

غذائم
هرچیز تو بر تو و برهم نشسته . (منتهی الارب ). کل متراکب بعضه علی بعض . (اقرب الموارد).
غذانی
منسوب است به غذانة که از قرای بخاراست . (انساب سمعانی ورق 406 ب ).
غده پاراتیروئید
(ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این غده از نظر ترشح داخلی و اثر فیزیولوژیکی دارای اهمیت خاصی است . تعداد این غده چهارتاست : دوتای آن در بالای غده تیروئید و تقریباً چسبیده به غده تیروئید است و دوتای دیگر در سطح خلفی غده است ، اهمیت این غده به اندازه ای است که اگر تمام آن از حیوانی برداشته شود حیوان می میرد. این غده در ترشح خود دارای ترکیبی است به نام پاراتورمون که وجود آن در خون باعث کنترل متابولیسم کلسیم است ; یعنی عمل جذب و دفع کلسیم را تنظیم می کند. اگر عمل غده زیاد شود کلسیم خون زیاد می گردد. بالعکس اگر در حیوان این غده را بردارند از کلسیم بدن کم می شود، حالت حزن و اضطراب روی میدهد، و سبب بالا رفتن درجه حرارت ،نامنظمی ضربان قلب ، زیادی ترشح بزاق، تشنج عضلات ، زیادی حرکات تنفسی می گردد و پس از یک هفته حیوان می میرد. کم شدن کلسیم بدن موجب پوک شدن استخوانها و شکستن آنها می گردد که با تزریق ترکیبات کلسیم میتوان حیوان را زنده نگاه داشت یا از عوارض کمی کلسیم جلوگیری کرد. دیگر ایجاد قوز در انسان است که در نتیجه کم شدن کلسیم وضع استخوانها نرم و در اثر فشار وزن بدن اسکلت تغییر شکل پیدا می کند. غده پاراتیروئید خاصیت ضد سم دارد به طوری که برداشتن غده سبب ایجاد تشنجات حیوان می شود (در اثر هیپوکلسیمی ). زیرا کلسیم تعدیل کننده قابلیت تحریک عضلات است و اثر مسکن در روی اعصاب دارد. (کالبدشناسی دکتر نیک نفس چ دانشگاه ص 303).
غدیرالاشطاط
ناحیه ای است نزدیکی عُسفان . عبداللّه قیس الرقیات گوید:
لم تکلم بالجلهتین الرسوم
حادث عهد اهلها ام قدیم
سرف منزل لسلمة فالظّه'
ران منا منازل فالقضیم
فغدیر الاشطاط منها محل
فبعسفان منزل معلوم
صدروا لیلة انقضی الحج فیهم
حرة زانها اَغَرٌّ وسیم
یتقی اهلها النفوس علیها
فعلی نحرها الرقی و التمیم .

(معجم البلدان ).

غذائی
منسوب به غذاء. خوراکی .
غذاوذ
محله ای است از حایط سمرقند در یک فرسخی آن . (انساب سمعانی ورق 406 ب ).
غدق
خیس شدن زمین از آب بسیار: غَدَقَت الارض یغدق غدقاً; ابتلّت بالغدق. (از اقرب الموارد).
غده تیموس
غده ای است که در جلو قصبةالریة و یا محل انشعاب دو شاخه قصبةالریة (برونش ها) قرار گرفته و در قسمت فوقانی قفسه سینه و عقب استخوان جناغ سینه واقع است . غده ای است صاف و به علت رگهای زیاد قرمزرنگ و به واسطه چربی زیادی که دارد رنگش قرمز متمایل به سفیدی است . وزن آن در حدود 30 گرم است . این غده در اطفال مخصوصاً در سن 2-5 سالگی رشدش زیاداست ولی به تدریج از حجم آن کم شده و در اشخاص بالغ به کوچکی نخود می شود و دیگر ترشح آن زیاد نیست و تاثیری در بدن ندارد. این غده که در رشد و نمو بدن در طفولیت به کار میرود، در حین نمو و رشد کودک در نمو استخوان و اعضای تناسلی فعالیت دارد. علاوه بر چربی غده ترکیبات فسفر و نوکلئین و اسید تیمونوکلوئنیک دارد و مخزنی از نوکلئوپروتئید است . در کوچکی این غده کارش تهیه گلبول سفید است و چون جنین خیلی احتیاج به گلبول سفید دارد همچنین بچه شیرخوار تا زمانی که احتیاج به گلبول سفید دارد این غده نمو می کند، و لنفوسیت یا لوکوسیت تهیه می کند. پس از 3سالگی کوچک می شود و عقده های لنفاوی کار آن را انجام میدهند. با برداشتن این غده و یا از بین بردن آن در اثر اشعه ایکس لاغری و سوء مزاج مفرط ظاهر می گردد و در حیوان یک خرفتی فوقالعاده دیده می شود. بزرگی و عظم این غده بیشتر عوارض فشاری را نشان میدهد یعنی غده در سینه به عناصر مجاور فشار می آورد و باعث نفس تنگی ، اختلالات صدا، و سرفه ، کبودی لبها و دستها می گردد و ضمناً گاهی در اطفال عوارضی مشاهده می شود به اسم حالت تیمولنفاتیک که غده تیموس و عقده های لنفاتیک هر دو نمو می کنند. این اطفال حساسیت زیادی در امراض عفونی دارند. بزرگی تیموس مرگ ناگهانی را نیز سبب می شود. در داروسازی به واسطه فسفر زیادی که این غده دارد از پودر غده استفاده می کنند. (کالبدشناسی و فیزیولوژی دکتر نیک نفس چ دانشگاه صص 308 - 309).
غدیرالصلب
آبی است متعلق به بنی جذیمة. (معجم البلدان ).
غذا چیدن
چیدن غذا به طور منظم و مرتب:
سفره گستردی غذای روح چیدی رنگرنگ
میهمانت اشتهاسوز است مهمانی چه سود.

طالب آملی (از آنندراج ).

غذاوذی
منسوب به غذاوذ. (انساب سمعانی ورق 406 ب ).
غدقن کردن
منع کردن . تاکید کردن . قدغن کردن . غدغن کردن . رجوع به غدغن شود.
غده درقی
یا تیروئید ، این غده در حیوانات تعدادش زیاد ولی در انسان غده فردی است و در عین حال قرینه است در گردن جلوی مجرای حنجره و قصبةالریة قرار گرفته و به آنها ارتباطی نداشته و مستقل است . در حیوانات در طرفین قصبةالریة واقع است . در انسان که غده فردی است دارای دو قطعه طرفی چپ و راست است که به وسیله یک تنگه میانی به هم متصل شده ، از شاخه طرف چپ قسمتی به طرف بالا میرود به نام هرم لالوئت . رنگ غده زرد قرمز و یک غشاء کپسولی مانند از نوع لیفی آن را پوشانیده و از سایر انساج مجاور جدا می کند. رگهای زیادی از بین غده میگذرد در نتیجه خون به مقدار فراوان در این غده جریان دارد. مقدار خونی که از غده تیروئید میگذرد سه برابر بیشتر از خونی است که از کلیه ها عبور می کند و این خود بهترین دلیل اهمیت این غده است . غده تیروئید در انسان بالغ 5 سانتیمتر طول و 3-4 سانتیمتر عرض و 3-4 سانتیمتر ضخامت دارد. وزنش در حدود 30 گرم است . غده تیروئید در اطفال بزرگتراز اشخاص بالغ است و همچنین در زنها بزرگتر از مردهاست . این غده در اشخاص در دو مورد اختلالات عملی دارد:یکی در احمقها و دیگری در بیماری مخصوص به نام گواتر . در این مرض غده بزرگ شده یا مواد خود را زیادتر از معمول در خون میریزد و سمیت دارد و بزرگی غده با حجوز عینی همراه است که علائم مخصوصی دارد و متابولیسم بازال شخص زیاد می شود (بیشتر از 38) و اخلاق تغییر می کند. حالت عصبانیت ظاهر می گردد. در غده تیروئید فرورفتگی از جنس بافت پیوندی وجود دارد که برای ورود خون است و غده از این خون میتواند کار خود را انجام دهد، و حفرات بسته دارد که سطح داخلی هر حفره از یک طبقه سلولهای پوششی است و ماده غلیظ زردرنگی ترشح می کند به نام کلوئید تیروئیدی . خاصیت فیزیولوژیکی : اگر غده تیروئید حیوانی را به وسیله عمل جراحی بردارند حیوان می میرد ولی اگر از انسان بردارند انسان نمی میرد اما عوارضی در او ظاهر می شود که تعادل زندگی را برهم میزند. این عوارض بر دو نوعند: یک عده عوارض زودرس یا سریع که بلافاصله بعد از عمل جراحی ظاهر می شود و دیگر عوارض دیررس که بعد ایجاد می شود. عوارض سریع عبارتند از: هذیان ، خواب آشفته ، حرکات غیرطبیعی ، ترس ، انزوا و غمگینی ، حس سرما و تشنج در عضلات ، و عوارض دیررس آن است که صورت ورم می کند، نمو استخوانها متوقف می شود و قوای عضلانی وقفه می یابد، کم فکری و کم هوشی که سبب دیر فهمیدن مطالب می شود و بلاهت و خرفتی روی میدهد، جهاز تناسلی به حال وقفه مانده و حیوان مبتلی به عدم رشد می شود، درجه حرارت کم شده متابولیسم بازال پائین می آید (25 - 40 درصد) و مقاومت در مقابل سرما کم می گردد، و بالعکس ازدیاد ترشح غده درقی مصرف غذائی بدن را زیاد کرده و حرارت آن را بالا میبرد. باید دانست که در اثر فقدان ترشح تیروئید اسکلت به حالت غضروفی باقی میماند، استخوانها نازک و شکننده می شود و باید متوجه بود که اعصاب این ناحیه دخالتی در عوارض مزبور ندارند بلکه ناخوشی منحصراً مربوط به عمل غده است . اگر در حیوانی مختصری از غده باقی بماند حیوان زندگی طبیعی خود راادامه میدهد همچنین اگر در انسان به عللی مجبور به عمل جراحی و برداشتن تیروئید شوند سعی می کنند که تکه کوچکی از آن باقی بماند ولی در حیوانات اگر تمام آن را بردارند و قسمتی از آن را در صفاق حیوان بگذارند یا عصاره تیروئید به حیوان بخورانند سالم و زنده میماند، پس اهمیت و تاثیر این غده در تعادل زندگی مربوط به خود غده است و چون رگهای زیادی از آن عبور می کنند بدین جهت اگر آن را در صفاق حیوان بگذارند بازبا خون رابطه یافته و ترکیب خود را به خون میریزد.
ترکیب مترشحه غده تیرئید: در اواخر قرن گذشته شیمی دانان متوجه شدند که در این غده ید وجود دارد، 2 تا 6 میلی گرم که با مواد آلی ترکیب شده است . اگر این ید ماده اصلی مترشحه غده ای نباشد لااقل اهمیت زیادی در عمل فیزیولوژی غده دارد و از روی دو تجربه زیر اهمیت ترکیب ید معلوم می شود. غده تیروئید اشخاص مبتلا به گواتر را بعد از مردن تجزیه کرده اند مشاهدت شده است که فاقد ید است و اگر هم ید داشته باشد خیلی کم است . در تجربه دیگر چنانکه یک عده حیوان متشابه را بگیرند و روی قسمتی از آنها غده های تیروئید را برداشته و مقدار ید آن را تعیین کنند یک حد وسط پیدا می شود که با آن میتوان مقدار ید را حساب کرد. بعد در روی حیوانات متشابه که تحت رژیم غدائی یددار مثل یدور دوپتاسیم قرار گرفته اند آنها را کشته و غده تیروئید آنها را خارج کرده و امتحان کنند مشاهده می شود که مقدارید تیروئید حیوانات دسته دوم به نسبت زیادی بالا رفته است . از این لحاظ میتوانیم رابطه مستقیم بین غده تیروئید و مقدار ید را به دست آوریم . مواد موثر غده تیروئید یکی تیروپروتئید و دیگر یدوتیرین و تیرئوگلوبولین و بالاخره ماده ای به نام تیروکسین است که 65 درصد ید دارد و مصنوعاً هم میتوان آن را تهیه کرد. عصاره تیروئید حیوانات جوان که در آن ید وجود ندارد اثر فیزیولوژی هم ندارد. عصاره تیروئید در بیماری گواتر و بلاهت و چاقی غیرطبیعی مورد استعمال دارد. دو میلی گرم تیروکسین تبادلات تنفسی را زیاد نموده و بر متابولیسم بازال 30 درصد می افزاید، و تنفس انساج را تحریک و حرارت را تنظیم می کند. مقاومت در مقابل سرما دارد. در اشخاص خرفت که ترشحات تیروئید مختل است اختلالات روحی دیده می شود و تغییرات ترشح در اخلاق وحالات روزانه اشخاص هم معلوم می گردد. به طور خلاصه تیروئید در روی نمو (نقاط استخوانی شدن ) و تبادلات تنفسی و متابولیسم بازال و تنظیم حرارت و حالات روانی و نمو دستگاه تناسلی تاثیر دارد. در متامورفوز قورباغه نیز موثر است و دوره آن را کوتاه می کند. (کالبدشناسی و فیزیولوژی دکتر نیک نفس چ دانشگاه صص 299 - 303).
غدیر حبسه
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز است که در 36هزارگزی جنوب خاوری آن شهرستان و در یک هزارگزی راه فرعی خلف آباد به اهواز قرار دارد. گرمسیر است و سکنه آن 154 تن و دارای مذهب شیعه اند و به زبان عربی و فارسی سخن می گویند. آب آن از چاه و محصول آنجاغلات است و شغل اهالی زراعت است . راه اتومبیل رو داردکه در تابستان قابل استفاده است . ساکنین آن از طایفه آل ابوبالا هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
غذاخور
غذاخورنده . خورنده هر خوراکی جز شیر. در تداول عامه گویند: این بچه هنوز غذاخور نشده است ; یعنی تنها باید به او شیر داد.
غذای خراسانی
خورش خراسانی . از جمله طعامها و غذاهای مطبوع بود که برای خسرو پرویز تهیه می کردند و آن از گوشت کباب شده به سیخ ، و گوشت پخته دردیگ، و کره و عصارات ترکیب می یافت . (از کتاب ایران درزمان ساسانیان چ 1317 ه' .ش . ص 338 و چ 1332 ص 499).
غده زیرمغزی
غده نخامی یا هیپوفیز . عضو کوچکی است که در قسمت درونی و پائین جمجمه در روی استخوان شب پره در یک فرورفتگی به نام «زین ترکی » است و به وسیله ساقه نخامی به مغز چسبیده و برآمدگی از بطن سوم است ، و امروزه کارش در زندگی اهمیت دارد. غده هیپوفیز دارای سه قسمت است : یکی در قسمت عقب ، مرکب از سلولهای عصبی است که دو قسمت در جلو آن قرار دارد، و از بین دو قسمت یک قسمت کاملاً قدامی ، و قسمت دیگر که در پشت آن قرار گرفته کوچکتر و نازکتر است . قطعه قدامی جوانه ای از حلق است و این قطعه حجیم تر از خلفی واهمیت آن زیادتر است . هر دو قسمت دارای سلولهای ترشح کننده اند و از نظر ترشح غده هیپوفیز دارای دو قسمت قدامی و خلفی است . قسمت قدامی زرد یا قرمزرنگ و قطعه خلفی زرد مایل به خاکستری است . در هریک از این دوقسمت هورمونهای متمایزی است . سابقاً تصور می کردند که برداشتن یا قطع هیپوفیز منجر به مرگ می شود ولی معلوم شده است که قطع غده مزبور سبب مرگ نمی شود بلکه باعث توقف در رشد و نمو بدن می گردد و همچنین فعالیت غدد تناسلی از بین می رود و سایر غدد بدن به طور صحیح کار نمی کنند و نیز متابولیسم مواد چربی و سفیده ای و آب به هم میخورد و شخص مبتلا به مرض دیابت انسپید می شود. در لب قدامی چهار هورمون وجود دارد و از این قرارند: 1- هورمون رشد و نموکه در تشکیل اسکلت بدن تاثیر دارد اگر این هورمون در طفلی نباشد بیمارئی به نام «کوتاه قدی » ایجاد می کند و اگر برعکس ترشحات آن بیش از اندازه طبیعی باشد اسکلت نمو غیر عادی می کندکه باعث بیماری «غول آسا» می شود و همچنین بیماری آکرومگالی می دهد. 2- هورمونی که در روی فولیکول و تخمدان زن موثر است . نبودن این هورمون باعث تحلیل رفتن تخمدان و مجاری تناسلی و نازا شدن زنان می شود. وجودآن سبب تحریک فولیکولین و لوتئین می گردد. فقدان آن در مرد سبب کوچکی بیضه ها و متوقف شدن عمل اسپرماتوزوئید می شود. 3- هورمونی است که در روی غدد مترشحه داخلی دیگر مثل تیروئید و غیره موثر است و آن را استیمولین گویند. 4- هورمون گالاکتوژن که تولیدکننده شیر است و باعث ازدیاد شیر در زن آبستن و شیرده می شودو نیز در ترشح غده پاراتیروئید تاثیر دارد و موجب افزایش کلسیم خون می گردد. وجود و ترشح ماده قسمت قدامی در بزرگ شدن قسمت قشری غدد فوقکلیوی تاثیر دارد و محرک ترشح داخلی لوزالمعده است و در تنظیم مقدارقند خون تاثیر دارد و تزریقش ازدیاد قند خون را نتیجه میدهد و مولد دیابت و سبب پیدایش قند در ادرار است (متابولیسم قندها)، و نیز ترشح آن سبب ازدیاد ترشح انسولین می گردد و در روی متابولیسم مواد چربی موادآزته (قدرت دینامیک مخصوص ) نیز تاثیر دارد. در اثربرداشتن هیپوفیز هیپوکلسیمی تولید می شود. به طور کلی تزریق لب قدامی هیپوفیز باعث رشد در اطفال کم رشد وقابل آبستن شدن زنان نازا و زیاد شدن شیر زنان می شود و قطعه قدامی هیپوفیز ارتباط عملی غدد مترشحه داخلی را برقرار نموده و یک موازنه و سیزژی در ترشحات آنها میدهد. در قسمت لب خلفی چند هورمون وجود دارد: یکی هورمونی به نام «هیپوفیزین بتا» که خاصیت آن تنگکردن رگها و بالا بردن فشار خون است و در روی خود قلب هم موثر است . بطی شدن و کند زدن قلب و ضمناً زیاد شدن انرژی ضربان قلب و کم شدن ظرفیت مقدار خون از خواص آن است ، و دیگر از خواص هورمون قطعه خلفی یا پیتوئیترین هورمون زنانه است که در روی عضلات صاف رحم اثر کرده و آنها را منقبض می کند و این عمل را سهولت وضع حمل گویند. هورمون دیگر هورمون بندآورنده ادرار است که در روی کلیه ها اثر می کند و تزریق این ماده در دیابت بی مزه موثر است . بیمار که روزی چهار تا پنج لیتر ادرار بدون قند دفع می کند در اثر تزریق عصاره قطعه خلفی هیپوفیز مقدار ادرار کم می شود. پس عصاره قطعه خلفی سبب سرعت وضع حمل و بالا رفتن فشار خون و کم شدن قطر رگها و بند آوردن ادرار و انقباض عضلات روده و موجب سیاه شدن رنگ پوست است . عوارض توبر سینرئوم سبب دیابت بی مزه و عارضه چربی تناسلی است که چربی بدن زیاد می شود و دستگاه تناسلی کوچک می گردد و این مرض مربوط به عدم کفایت غده هیپوفیز است و مرض سیموند (لاغری ، از بین رفتن اعمال جنسی و اختلالات متابولیسم و پیری زودرس ) را مربوط به کوچک شدن قطعه قدامی میدانند. هورمون قطعه واسطه هیپوفیز در رنگ پوست دخالت دارد. (کالبدشناسی و فیزیولوژی دکتر نیک نفس چ دانشگاه صص 303 - 306).
غدیر خم
غدیری است بین مکه و مدینه ، و فاصله آن تا جحفه دو میل است . (معجم البلدان ). موضعی است میان حرمین درناحیه جحفه ، بر سه میلی آن و گفته اند نزدیک جحفه بریک میلی آن است و ذکر آن در حدیث آمده است . ابن اثیر گوید: غدیر خم موضعی میان مکه و مدینه است که چشمه ای در آن میریزد و میان آن دو مسجد رسول اللّه (ص ) قرار دارد. یا اینکه خم ، نام بیشه ای در آنجا است ، غدیر آب مسمومی دارد و مولودی در آنجا تولد نمی یابد مگر اینکه وقتی به حد احتلام رسید آنجا را ترک می گوید و شاید آن به جهت بدی آب و هوا باشد. (تاج العروس ذیل خم ). ابن قتیبة نیز در عیون الاخبار (ج 1 ص 219) به نقل از اصمعی داستان ترک گفتن مردم غدیر خم را ذکر کرده است .
روز یاواقعه غدیر خم : غدیر خم در نزد مسلمین حائز اهمیت بسیاری است ، زیرا پیغامبر (ص ) در موقع برگشتن از حجةالوداع در این ناحیه خطبه غرائی ایراد کرد و مخصوصاً شیعیان برای این روز اهمیت بیشتری قائلند زیرا در این روز پیغامبر (ص ) علی (ع ) را به امامت منصوب کرد.در تاریخ حبیب السیر درباره این واقعه چنین آمده : حضرت رسول پیش از طلوع صبح طواف وداع نمود و از طرف اسفل مکه بیرون خرامید و متوجه مدینه گشت . طی مسافت ، میفرمود تا به منزل غدیر خم که از نواحی جحفه است رسید. و در کشف الغمة مسطور است که حضرت شفیعالامة (ص ) بعد از وصول به غدیر خم در آن موضع که به سبب فقدان آب و علف قابلیت نزول نداشت فرودآمد و اهل اسلام لوازم متابعت به تقدیم رسانیدند، و سبب نزول در آن منزل این بود که قبل از آن حضرت مقدس نبوی که به موجب وحی سماوی مامور شده بود که جناب ولایت مآب مرتضوی را به خلافت خویش نصب فرماید و آن حضرت اظهار این صورت به جهت دریافت بعض مهام در تاخیر انداخته بود و چون به منزل غدیر خم رسید و معلوم نمود که پس از تجاوز از آن مکان طوایف انسان از موکب همایون جدا شده به طرف منازل خود خواهند رفت و اراده ازلی مقتضی آن بود که تمامی آن مردم از امامت شاه ولایت وقوف یابند این آیت نازل شد که «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » (قرآن 5/67); یعنی فی استخلاف علی و النصب علیه بالامامة «و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک واللّه یعصمک من الناس » و چون بنابر مدلول کریمه مذکوره وجوب نصب امیرالمومنین علی به خلافت بتحقیق انجامید حضرت رسالت (ع ) در آن موضع منزل گزید و فرمود که در سایه اشجار بعض آن حوالی را صفائی دادند و پالانهای شتران را جمعساخته بر زبر یکدیگر نهادند و بلال به اشارت آن حضرت ندا کرد که الصلوة جامعة و به روایتی آواز برآورد که : حی علی خیر العمل ، خلایق مجتمع گشته رسول (ص ) بر بالای آن پالانها برآمد و علی مرتضی نیز به فرموده آن حضرت بالا رفته بر یمین سیدالمرسلین بایستاد. آن سروربعد از ادای حمد و ثنای باری تعالی از انتقال خویش به عالم دیگر مردم را آگاه گردانید و فرمود که میان شما دو امر عظیم می گذارم که اگر دست در آن زنید گمراه نشوید: یکی از آن دو بزرگتر است از دیگری ، و آن دو چیز قرآن و اهل بیت من است و این هر دو از یکدیگر جدا نشوند تا لب حوض کوثر به من رسند. پس فرمود که ایها الناس آیا نیستم من اولی به شما از نفسهای شما؟ ازاطراف و جوانب آواز برآمد که : بلی . حضرت فرمود که هرکس من اولی ام به او از نفس او، علی به او اولی است از نفس او. آنگاه دست شاه ولایت پناه را گرفته ، گفت : من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، اللهم و ال من والاه و عادمن عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادا الحقمعه حیث کان . آنگاه شاه ولایت پناه به موجب فرموده حضرت رسالت دستگاه بر در خیمه نشست تا طوایف خلایق به ملازمتش رفته لوازم تهنیت به تقدیم رسانیدند، و از جمله اصحاب عمربن الخطاب جناب ولایت مآب را گفت : بخ بخ یاابن ابی طالب اصبحت مولائی و مولای کل مومن و مومنة; یعنی خوشا به حال تو ای پسر ابی طالب که بامداد کردی در وقتی که مولای من و مولای هر مومن و مومنه بودی . بعد از آن امهات مومنین برحسب اشارت سیدالمرسلین به خیمه ام المسلمین رفته شرط تهنیت به جای آوردند و به روایت علماء مذهب ائمه امامیه آیت کریمه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت ُ علیکم نعمتی (قرآن 5/3) دراین روز نازل گشت ، و حضرت رسول (ص ) فرمود: اللّه اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضی الرب برسالاتی و الولایة لعلی بن ابی طالب ، و چون حضرت خیرالبریة در غدیر خم از قضیه مذکوره فراغت یافت کوچ فرموده به مدینه شتافت ، و پس از وصول بدان بلده طیبه این کلام برزبان همایونش جاری شد که لااله الااللّه وحده لاشریک له ، له الملک و له الحمد و هو علی کل شی قدیر، آئبون تائبون عابدون ساجدون لربنا حامدون صدق اللّه وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده . (تاریخ حیب السیر چ خیام ج 1 صص 410 - 412). در کتاب تاریخ اسلام چنین آمده : در اخبار شیعه متواتر است که در منزل غدیر خم ، پیغمبر به موجب وحیی که رسیده بود مردم را جمع کرد و بر منبری از جهاز شتر بالا رفت و علی را با خود به منبر برد و پس از خطبه ای مشتمل بر وعظ و اخبار از نزدیکی وفات خود گفت : انی مخلف فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا من بعدی : کتاب اللّه و عترتی فی اهل بیتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ، پس بازوان علی را گرفته بلند کرد و با صدای رسا گفت : من کنت مولاه ... الحدیث ، و از منبر فرودآمده مردم را فرمود دسته دسته بروند و بر علی به امارت مومنین سلام کنند و چنین کردند مخصوصاً عمر که درتهنیت اطناب کرد و گفت بخ بخ لک ...: پس در همان منزل آیه نازل شد که : الیوم اکملت لکم ... (قرآن 5/3) الاًّیة. سپس عده ای از صحابه که ناراضی شده بودند در عقبه ارس به قصد پیغمبر کمین کردند ولی جبرئیل پیغمبر را بر مکر آنان آگاه کرد و نتیجه نگرفتند. باید دانست که حدیث من کنت مولاه ... را اهل سنت نیز روایت کرده اند. (تاریخ اسلام تالیف علی اکبر فیاض چ دانشگاه صص 106 - 107). ابن خلکان گوید: لیله عید غدیر شب 18 ذی الحجه است و غدیر خم میان مکه و مدینه قرار دارد و در آن غدیر آبی است و گفته اند که آنجا غیضه ای است . هنگامی که پیغمبر (ص ) از مکه شرفها اللّه تعالی در سال حجةالوداع برمی گشت بدینجا رسید با علی بن ابی طالب (رض ) مواخات کرد و گفت : علی منی کهارون من موسی ، اللهم وال من والاه ... الحدیث ، و شیعه را موضوع علاقه زیادی است . حازمی گوید: غدیر خم وادیی بین مکه و مدینه در نزدیکی جحفه است که پیغمبر (ص ) در نزدیکی آن خطبه کرد و این وادی به کثرت وخامت و گرمای سخت موصوف است . (از وفیات الاعیان چ تهران ج 2 ص 223). صاحب النقض در این باره چنین آرد: چون مصنف نامنصف دعوی علم به اخبار وآثار می کند بایستی که انکار نکردی که روز سقیفه که مهاجر و انصار تقریر امامت می کردند ابوبکر و عمر در مسجد رسول (ص ) باهم بودند مغیره درآمد و گفت : چه خواهید کردن ؟ عمر گفت : «ننتظر هذا الشاب حتی نبایعه » (گوش به علی می داریم تا بر وی بیعت کنیم ). مغیره که اورا «ادهی العرب » گفتندی ، گفت : زنهار که با علی (ع ) بیعت مکنید و دیگری را اختیار کنید که کفایت است رسالت در بنی هاشم . تا ایشان به سقیفه رفتند و بر ابوبکرابوقحافه بیعت کردند و فاطمه زهرا روز بیعت به باب النجد (ظاهراً به باب المسجد) آمد و گفت : «لاعهد لی بقوم اسواء محضراً منکم ، ترکتم رسول اللّه (ص ) جنازة بین ایدینا و قطعتم امرکم فیما بینکم ، لم توامرونا و لم تروا لنا حقنا (حقاً) کانکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم : واللّه لقد عقد له یومئذ الولاء، لیقطع منکم بذلک منها الرجاء، و لکنکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیکم ، واللّه حسیب بیننا و بینکم فی الدنیا و الاًّخرة; یعنی ای مردم من قومی نکوهیده تر از شما ندیده ام . جنازه پیغمبر را در میان ما بازگذاشتید در طلب دنیا شتافتید و از فرمان رسول خدای روی برتافتید و حق ما را ندیده انگاشتید چنانکه گویا نشنیدید و ندانستید آنچه در غدیر خم بفرمود: سوگند با خدای که پیغمبر خلیفتی خویش در حق علی منصوص داشت تا شما آرزوی آن نکنید وشما رشته انتساب و انتماء را در میان خود و پیغمبرخود قطع کردید و خداوند در دو جهان میان ما و شما حاکم باشد.» (کتاب النقض ص 28 و ناسخ التواریخ ج خلفا ص 40). رجوع به احتجاج طبرسی و بحارالانوار ج 8 ص 40 شود. سیدحمیری (105 - 173 ه' . ق.) اشهر شعرای شیعه حادثه غدیر خم را به نظم آورده و آن حادثه به عقیده شیعیان این است که پیغمبر (ص ) روز غدیر خم دست علی (ع ) را گرفت و گفت : من کنت مولاه فعلی مولاه ، اینک ابیات مزبور:
عجبت من قوم اتوا احمدا
بخطة لیس لها موضع.
قالوا له لو شئت اعلمتنا
الی من الغایة و المصرع
اذا توفیت و فارقتنا
و فیهم فی الملک من یطمع
فقال لو اعلمتکم مفزعاً
کنتم عسیتم فیه ان تصنعوا
کصنع اهل العجل اذ فارقوا
هرون فالترک له اروع
ثم اتته بعده عزمة
من ربه لیس له مدفع
ابلغ و الا لم تکن مبلغاً
واللّه منهم عاصم یمنع
فعندها قام النبی الذی
کان بما یامره یصدع
یخطب ماموراً، و فی کفّه
کف علی نورها یلمع
رافعها اکرم بکف الذی
یرفع و الکف التی ترفع
من کنت مولاه فهذا له
مولی فلم یرضوا و لم یقنعوا
و ظل قوم غاظهم قوله
کانما آنافهم تُجدع
حتی اذا واروه فی لحده
و انصرفوا عن دفنه صیعوا
ما قال بالامس و اوصی به
و اشتروا الضر بما ینفع
و قطعوا ارحامهم بعده
فسوف یجزون بما قطعوا
و ازمعوا مکراً بمولاهم
تبا لما کانوا به ازمعوا
لاهم علیه یردوا حوضه
غداً ولا هو لهم یشفع.

(ضحی الاسلام چ 3 ج 3 ص 309).

غذا خوردن
طعام خوردن . اغتذاء.
غذای دهقان
خورش دهقانی . یکی از انواع غذاهائی بود که برای خسرو پرویز تهیه می شد و آن عبارت بود از گوشت گوسفند نمکسوز و نارسوز (گوشتی که در رب اناربخوابانند) و تخم پخته . (از کتاب ایران در زمان ساسانیان چ 1317 ه' . ش . ص 338 و چ 1332 ه' . ش . ص 499).