جستجو

غدد دمعه
غدد اشکی . رجوع به غدد اشکی شود.
غجدوانی
منسوب است به غجدوان . (انساب سمعانی ).
غداد مشک
این ترکیب در ابیاتی چند از دیوان البسه نظام قاری آمده ولی جامع دیوان غداد مشک را جزء لغات لاینحل و مشتبه دیوان مزبور ذکر کرده است :
میارا رخت والا از غداد مشک ولا وسمه
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را.

نظام قاری (دیوان البسه ص 37).

غداود
محله ای است به سمرقند. (منتهی الارب ). محله ای است از حائط سمرقند، در یک فرسنگی آن . (معجم البلدان ).
غدد زیر آرواره
یکی از انواع غدد بزاقی . رجوع به غدد بزاقی شود.
غدره
پیکان تیربزرگ . غداره . قداره . کتاره . کثاله:
دره من شده ست از نعمت
چون زنخدان خصم پر غدره .

(احوال و اشعار رودکی تالیف سعید نفیسی ص 1205).

غجر
کولی . قره چی . غربال بند. قرباتی . فالگیر. رجوع به دزی ج 2 شود.
غداة غد
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی غداة غد در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
غدد زیرزبانی
یکی از انواع غدد بزاقی . رجوع به غدد بزاقی شود.
غجری
منسوب به غجر.
غدارنهاد
کسی که بیوفائی و حیله گری در نهاد وی باشد: تا خبر متواتر شد و خدیعت و مکر آن کافر غدارنهاد ظاهر گشت . (ترجمه تاریخ یمینی نسخه خطی ص 25) .
غدایا
ج ِ غدیة. غدیة را دو جمع است : غدیات ، غدایا، و غدایا را از نظر ازدواج کلام تنها با عشایا آورند چنانکه گویند: انی لاتیه بالغدایا و العشایا. (از اقرب الموارد).
غدد فوق کلیوی
در روی کلیه دو غده غیر قرینه قرار دارند که نسبت به حیوانات محل آنها فرق می کند این دو غده رابطه ای با کلیه ندارند و همچنین از لحاظ عمل هم اشتراکی با کلیه ها ندارند و اندازه هر یک از آنها نسبت به بزرگی و کوچکی حیوانات متفاوت است حد وسط در حدود هفت گرم وزن دارد و دارای رنگ قرمز شکل صاف است و گاهی اوقات برجستگی روی آن مشاهده می شود و در اشخاص نابالغ کمی بزرگتر است . هر غده از دو قسمت درست شده یکی قسمت قشری یاخارجی دارای سلولهای درازی است و مقدار زیادی مواد چربی دارد که از همه مهمتر کلسترل است و همچنین مقدار زیادی کاروتن (ویتامین A) و اسید اسکوربیک یا ویتامین C دارد. قسمت قشری برای نگاهداری حیات شخص لازم است و امروزه بیشتر عصاره قسمت قشری کپسول فوق کلیه که به اسامی مختلف کورتن و پرکورتن و نووکورتکس است در امراض عفونی حاد به کار میرود و نیز ترکیبات کورتون و H.T.C.A که از قشر فوق کلیه هم گرفته میشوند و از نوع استروئیدها هستند در روماتیسم مزمن و غالب امراض چشمی و آسم خیلی موثرند برداشتن قسمت قشری دو غده سبب مرگ می شود، عمل کورتین عبارت است از افزایش متابولیسم قاعده ای حفظ مقدار کلی کلرور دو سدیم خون مولد، تثبیت مقدار خون که بر اثر تولید و تجزیه گلیکوژن است و فعل و انفعالات شیمیائی عضلات را زیادمی کند مقاومت بدن را در مقابل سموم (زهرها و سموم میکروبی ) نیز می افزاید قسمت قشری سمومی را که وارد بدن میشوند خنثی می کند قسمت میانی یا درونی دارای سلولهای مخصوص درشت شبیه اپی تلیوم به نام سلولهای کرمافین یا کرموژن است و سلولهای آن ماده ای به نام آدرنالین ترشح می کنند در حیوانات زنده یا حیوانی که تازه کشته شده این قسمت بافت جامدی است ولی پس از مدتی آب شده و به شکل مایع در می آید و روی این اصل اگر به غده فوق کلیوی چاقو بزنند مایعی از آن خارج می شود.
خاصیت فیزیولوژیکی : در سال 1855م . آدیسون بیماری مخصوصی کشف کرد که امروزه به ناخوشی آدیسون معروف است و علت آن اختلال غدد فوق کلیوی است و این ناخوشی به صورت اختلالات عصبی و برونزه شدن پوست بدن ظاهر می شود در سال بعد برون سکوار این غده را از حیوانات بیرون آورد و مشاهده کرد که قطع کامل غدد فوق کلیوی سبب ضعف نیروی عضلانی ، لاقیدی ، کمی حرارت ، دفع زیاد نمک ، فلج عضلات تنفسی ، کمی فشار خون و بالاخره سبب مرگ حیوانات می شود، ضمناً سعی کرد که خاصیت قسمت پوستی و قسمت داخلی را تشخیص دهد، در نتیجه نشان داد که اگر قسمت داخلی غده خراب و فاسد شود تنفس غیرمنظم می گرددرنگ پوست برونزه می شود ولی این خاصیت را از پیش میدانست اما معلوم نبود که کدامیک از این دو قسمت غده دارای این اعمال است و در نتیجه این آزمایش مدلل شد که فقط قسمت مرکزی است که این اعمال را انجام میدهد، و علاوه بر این قسمت داخلی کارش کنترول متابولیسم بدن است و این خاصیت مربوط به ماده موثری است که در آن وجود دارد و آدرنالین نامیده می شود. علاوه بر کنترل متابولیسم بدن یک کار دیگر هم دارد و آن کنترل کلسیم و منیزیم بدن است و اگر اختلالی در این غده ظاهر شود کلسیم و منیزیم بدن کم می گردد. دیگر از خواص ترشح این غده تحریک اعصاب سمپاتیک است همچنین حرکات قلب را تسریع کرده فشار خون را بالا میبرد. مورد استعمال آدرنالین در تنگ کردن رگها، بند آوردن خون ، مرض آدیسون و بالا بردن فشار خون است و در بیماریهای عفونی مانند حصبه در تقویت قلب به کار میرود. آدرنالین همچنین مسبب ترشح اشک و انبساط مردمک چشم و لزج شدن ترشحات بزاق و افزایش قند خون است ، اکسیداسیون را زیاد می کند، متابولیسم قاعده ای بالا میرود و خستگی عضلانی دیر ظاهر می شود. (کالبدشناسی و فیزیولوژی دکتر نیک نفس چ دانشگاه ص 306).
غدریفی
عامه مردم بخارا غطریفی را غدریفی ، غدرفی میگفتند. (احوال و اشعار رودکی تالیف نفیسی ص 72). غدرفی . غطریفی . رجوع به غطریفی شود.
غدز
گل آفتاب گردان:
تمام چشم به آن آفتاب روی شدم
به بوستان نگه گوییا شکوفه غدز.

(از لسان العجم شعوری ).

غدوات
ج ِ غداة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
غده نکفیه
رجوع به غدد بناگوشی و غده شود.
غدیرگه
دهی کوچک از دهستان آباده طشک بخش نی ریز شهرستان فسا است ، در 18هزارگزی شمال باختری نی ریز، کنار راه فرعی نی ریز به آباده قرار دارد. سکنه آن 24 تن هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
غذا ساختن
آماده کردن غذا. تهیه طعام:
شد ز اقبال و ز فرت در لطافت آنچنانک
زهر قاتل گر غذا سازی نیابی زو ضرر.

سنائی .

غدشفرد
قریه ای است از قرای بخارا. (معجم البلدان ).