جستجو

عین مربع
نام حرف عین است چون آن را بدین صورت «ع » نویسند. (یادداشت مرحوم دهخدا). نامی حرف «ع » را آنگاه که بصورتی خاص تحریر گردد.
عین البقر
چشم گاو. گاوچشم . رجوع به عین شود.
  • ظاهراً نام نوعی پارچه بوده است با سوراخهای فراخ: چشمهای مدفون و عین البقر بر روی آرایش بگشودند. (نظام قاری ).
    جامه بران چو وصله ز عین البقر برند
    آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند.

    نظام قاری .

  • عین الشمس
    چشمه آفتاب . قرص خورشید. رجوع به عین شود.
  • عین الهر، که یکی از احجار نفیسه باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به عین الهر شود.
  • عینب
    گویند نام سرزمینی است از بلاد شجر بین عمان و یمن . رجوع به معجم البلدان شود.
    عینعلی
    دهی از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل با 127 تن سکنه . آب آن از رودخانه هیرمند. محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
    عین مکرم
    شهری است ازآن ِ بنی حِمّان ، سپس ازآن ِ مکرم . (از معجم البلدان ).
    عین الثمر
    شهری است نزدیک انبار در غرب کوفه ، و به نزدیکی آن جایگاهی است بنام شَفاثا که از هر دو شهر مذکور خرما و قسب به سایر بلاد صادر میگردد. عین الثمر در کنار بیابان واقع است و شهری است قدیمی که مسلمانان در عهد خلیفه اول بسال 12 هجری آن را به دست خالدبن ولید فتح کردند و چون این فتح به زور بود لذا مردان شهر کشته شدند و زنان آنها به اسارت رفتند. (از معجم البلدان ).
    عین الصواب
    راه راست و مناسب .
  • دریافت و ادراک راست و درست .
  • خود آن چیز. (ناظم الاطباء).
  • عین تاب
    قلعه ای است استوار و رستاقی است بین حلب و انطاکیه ، مشهور به دُلوک بوده و دُلوک رستاق آن باشد. این قلعه اکنون از اعمال حلب است . (از معجم البلدان ).
    عین عمارة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی عین عمارة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    عین منعل
    در اصطلاح خطاطان ، عین منعل یا عین نعلی ، عین اول است که بدینگونه «ع' » نوشته میشود.نیم دایره آغاز حرف «ع » در اصطلاح خطاطان . رجوع به تعلیقات سجادی بر دیوان خاقانی و عین شود:
    گر نه شب از عین عید ساخت طلسمی بخم
    عین منعل چراست در خط مغرب رقم .

    خاقانی .

    عین الثور
    ستاره ای است که آن را دَبَران نیز گویند. اگر کسی به وقت طلوع آن را ببیندکور شود. و آن ستاره برج ثور را بجای چشم واقع شده است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). و رجوع به دبران شود.
    عین العقاب
    چشمه ای است در هندوستان که قدما عقیده داشتند عقابان چون پیر شوند به هندوستان میروند و در آن چشمه غوطه میخورند،درنتیجه بجای پرهای کهنه پرهای نو بیرون آرند. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 696). در کوهی از جبال کنبایت چشمه ای است بنام عین العقاب که هر کس از آن بنوشد تمام موی او بریزد و بجای آن موی سیاه و نیکویی میروید که هرگز سپید نگردد. (از نخبةالدهر دمشقی ص 117).
    عینتابی
    احمدبن ابراهیم بن ایوب . قاضی عسکر دمشق. اصل او از عینتاب است و بسال 705 ه' . ق. در حلب متولد شد و در 767 در دمشق درگذشت . وی کتاب مجمع البحرین را در شش مجلد شرح کرده است و آن را المنبع نامیده است که از کتب مشهور حنفی ها بشمار می آید. (از الاعلام زرکلی از تاج التراجم و الدرر الکامنة).
    عین غلاق
    جایگاهی است . (از معجم البلدان ).
    عینوت
    سخت بدگل . سخت زشت . (یادداشت مرحوم دهخدا).
    عین الجالوت
    شهری است زیبا بین بَیسان و نابلس ، از اعمال فلسطین . این شهر مدتی تحت تسلط رومیان بود، سپس بسال 579 ه' . ق. صلاح الدین یوسف بن ایوب آن را فتح کرد. عین الجالوت اسمی است اعجمی و غیرمنصرف . (از معجم البلدان ).
    عین الفعل
    حرف دوم از حروف اصلی کلمه ، که در مقابل حرف عین کلمه «فعل » که میزان سنجش کلمات سه حرفی است قرار گیرد. و رجوع به عین شود.
    عین ثرماء
    قریه ای است در غوطه دمشق، و چند تن از محدثان از اهالی این قریه می باشند. رجوع به معجم البلدان شود.
    عین قبول
    یا به عین قبول . چشم پذیرش . نظر قبول . دیده قبول:
    در عین قبول تو خرد را
    یک رنگ نموده کفر وایمان .

    خاقانی .