عیزعیز
کلمه ای است مبنی بر فتح که بدان میش را زجر کنند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
عیجهور
نام زنی است . (منتهی الارب ).
عید قربان
روز گوسفندکشان . (آنندراج ). عید اضحی . عی_د گوسپندکشان . رجوع به عید اضحی و اضحی و قربان شود:
تیر مژگان وکمان ابرویش
عاشقان را عید قربان می کند.
سعدی .
عید کردن
عید گرفتن . جشن به پا کردن .
عید فطر و یا اضحی گرفتن:
چرخ بر من عید کرد و هر مهم
ماه نو صاع تهی بنمود و بس .
خاقانی .
عیسی آباد
از طسوج الدور، به ناحیت قم است . رجوع به تاریخ قم ص 117 شود.
عیدآرای
عیدآراینده . آرایش دهنده عید، و در بیت ذیل منظور عیدرمضان است . آرایش دهنده جشن روزه گشادن:
به عیدآرای ابروی هلالی
ندیدش کس که جان نسپرد حالی .
نظامی .
عیدگاه
نمازگاه عید. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محلی در بیرون شهر که در آنجا نماز عید فطر گذارند. (یادداشت مرحوم دهخدا). عیدگه:
دو گیتی عیدگاه آفتابش
شهید غمزه حاضرجوابش .
حکیم زلالی (از آنندراج ).
عیذاب
نام شهری است . (منتهی الارب ). شهرکی است بر ساحل دریای قلزم ، و آن لنگرگاه کشتی هایی است که ازعدن بسوی صعید حرکت میکند. (از معجم البلدان ). وصف این شهر و موقعیت آن را ناصرخسرو در سفرنامه خود آورده است . رجوع به سفرنامه ناصرخسرو صص 82 - 85 شود.
عیسائی
منسوب به عیسی . (ناظم الاطباء). عیسوی . مسیحی . نصرانی . ترسا. رجوع به عیسی و عیسوی شود.
عیسی باغ
دهی از دهستان بام بخش صفی آباد شهرستان سبزوار با 188 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
عیدا
گیاهی است ، کوهستانی ِ او در قلل و شواهق روید به ارتفاع ذراعی ، با شاخه های اغبر، و آن را برگ و تخم نباشد و سخت معقد و پرگره است و پوستی ستبر دارد. این پوست بگیرند و نرم بسایند و بر جراحتهای تازه ضماد کنند، گوشت برویاند. (یادداشت مرحوم دهخدا). گیاهی علفی ، بدون برگ و بدون گل که دارای ساقه های خاکستری رنگ است ودر مناطق مرتفع کوهستانی میروید. (فرهنگ فارسی معین ، از مفردات ابن بیطار).
عید گرفتن
جشن گرفتن . برپا کردن عید. عید کردن . رجوع به عید و عید کردن شود.
عیذان
مرد بدخلق. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرد بدخواه و بداندیش . (ناظم الاطباء).
عیساباذ
محله ای بود در شرق بغداد، منسوب به عیسی بن مهدی ، برادر تنی رشید و هادی ، خلفای عباسی . و آن اقطاع وی بود. و در این محله موسی بن مهدی بن هادی درگذشت . و مهدی عباسی نیز قصر خود را بنام قصرالسلام در آنجا بساخت که مخارج آن بالغ بر پنجاه هزارهزار درهم گشت . (از معجم البلدان ).
عیسی بصری
نام طبیبی است که ابن البیطار در مفردات از او روایت کرده است ، از جمله در کلمه شقایقالنعمان . و ظاهراًهمان عیسی بن علی است . رجوع به عیسی (ابن علی ) شود.
عیدان
ج ِ عود. رجوع به عود شود: سلیخه منقا و عیدان السلیخه از هر یک نیم درمسنگ. (ذخیره خوارزمشاهی ).
عید گلابی
عیدی بود که در عهد اکبرشاه در هندوستان موسوم بود و در آن روز امرا شیشه های گلاب پیشکش میکردند. این رسم در اواسط عهد محمد اورنگزیب برافتاد. (از آنندراج ):
ز خلقش تا صبا در فیض یابی است
به گلشن هر سحر عید گلابی است .
ملا ابوالبرکات (از آنندراج ).
عیذا
ابن سعد العشیرةبن مذحج . راوی و محدث است . رجوع به عیذی شود.
عیسالوی اللهوردی
دهی از دهستان نازلو از بخش حومه شهرستان ارومیه با 350تن سکنه . آب آن از نازلوچای . محصول آن غلات ، توتون ، چغندر و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
عیسی بیگلو
تیره ای است از ایل بهارلو، ازایلات خمسه فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).