جستجو

عیسوب
دارویی است که آن را مرزنگوش خوانند. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
عیسی صفت
دارنده صفتی چون صفت عیسی . عیسی مانند در زنده کردن مردگان:
در تن هر مرده دل عیسی صفت
از تلطف تازه جانی کرده ای .

مجدالدین بن رشید عزیزی (از لباب ).

عیدشوق
جانورکی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عیدشون .
عیدهور
شتر ماده شتاب رو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناقه سریع. (از اقرب الموارد).
عیسون
ج ِ عیسی . رجوع به عیسی شود.
عیسی کده
خانه حضرت عیسی علیه السلام .
  • صومعه و معبد حضرت عیسی . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
  • کنایه از آسمان چهارم است (بمناسبت اینکه گویند عیسی پس از صعود، در آسمان چهارم مقیم شد). (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء):
    ادریسخانه گور منوچهرصفدر است
    عیسی کده حظیره خاقان اکبر است .

    خاقانی .

  • عیسی کند
    دهی از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد با 359 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    عیشدان
    وسیله عیش . وسیله عشرت و خرمی . جایگاه عیش . عیش خانه . عشرت کده:
    گفتم این باغ را که جان من است
    چون فروشم که عیشدان من است .

    نظامی .

    عیعاء
    بمعنی عیعاة است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عیعاة شود.
    عیلت
    عیلة. درویشی و فاقه . رجوع به عَیلة شود: عبدالملک از غصه آن حیلت و محنت این عیلت بی سامان شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 178).
    عیسی گرای
    عیسی گراینده . گراینده به عیسی . میل کننده به عیسی . بجانب عیسی متمایل شونده:
    پاره کن این پرده عیسی گرای
    تا پر عیسیت بروید ز پای .

    نظامی .

    عیش ده روزه
    عمر کوتاه . زندگی و حیات اندک . (ناظم الاطباء). کنایه از حیات اندک دنیا است . (انجمن آرا) (از آنندراج ).
    عیصاء
    شدت سختی و حاجت ، و آن مانند «عوصاء» است و کمتر به کار رود. (از اقرب الموارد).
    عیلکی بالا
    دهی از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند با 293 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
    عیسی گولک
    نام دیگری از ده عیسی گولی است . رجوع به عیسی گولی شود.
    عیش ران
    عیش کننده . خوش گذران:
    هر مه که به یک وطن مه و خور
    با هم چو دو عیش ران ببینم .

    خاقانی .

    عیصان
    ج ِ عیص . رجوع به عیص شود.
    عیعایة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی عیعایة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    عیلکی پائین
    دهی از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند با 93 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
    عیسی گولی
    دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه شهرستان ماکو. آب آن از چشمه . منطقه ای کوهستانی و محصول آن غلات است . این ده را عیسی گولک نیز می نامند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).