جستجو

صاف اعتقاد
پاکدل . صافی عقیدت:
صوفی که دُرد در قدح دوست می کند
صاف اعتقاد نیست وگر پور ادهم است .

مشرقی طوسی .

صاف و پوست کنده
صریح . آشکارا. روشن . بی کنایت . صاف و ساده . بی پرده . و رجوع به صاف و ساده شود.
صافی رود
رودخانه ای است که ازسهند برخیزد و در بحیره چیچست ریزد. (نزهةالقلوب مستوفی ج 3 ص 87). از کوه سهند برخیزد و از مراغه گذشته به آب تغتو جمع شود و به دریای شور طروج می ریزد. طولش بیست فرسنگ است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 223). از سهند سرچشمه گرفته پس از مشروب ساختن مراغه و بناب به دریاچه چیچست میریزد. (جغرافیای طبیعی کیهان ص 83).
صاقری
نسبت است به صاقریة.
صالحان کوه کیلویه
(رودخانه ...) در فارسنامه ناصری گوید: آب آن شیرین و گوارا. آب چشمه بابکان و چشمه سفیددار و چشمه کچینه در قریه پراشکفت ناحیه بویراحمد به هم پیوسته رودخانه صالحان شده در قریه درّاهان ناحیه بویراحمد به آب چشمه سرچنار و رودخانه تل خسروی پیوندد. (فارسنامه ناصری ).
صالح بغدادی
او راست : مختصر کفایةالمرید فی علم التجوید که به سال 1311 ه' . ق. به دمشق به طبع رسیده است . (معجم المطبوعات ص 1184).
صالح حماد
رجوع به صالح بن فکاک شود.
صالح سغدی
رجوع به صالح بن عمران سغدی حنفی ... شود.
صاقسون
رجوع به ساکسن شود.
صالحانی
ابن انطون بن عبداللّه صالحانی یسوعی دمشقی . صاحب معجم المطبوعات گوید: مولد وی بسال 1848 م . و هم اکنون (1928) زنده است . او راست : رنات المثالث و المثانی که منتخباتی است از کتاب اغانی چ بیروت 1888 م . ظرائف فکاهات فی اربع حکایات با مقدمه ای به فرانسه چ مطبعه یسوعیین (1890 م .). ملحق دیوان اخطل چ 1909 م . و نیز تاریخ مختصرالدول ابن عبری وکتاب الف لیلة و دیوان اخطل و نقائض جریر و اخطل رامنقح و طبع کرده است . (معجم المطبوعات ستون 1189).
صالح بلقینی
رجوع به صالح بن عمر بلقینی شود.
صالح خان افشار
(محمد...) وی از سران قزلباش و از جمله کسانی است که برای قتل نادر هم سوگند شدندو محمدصالح خان شب شنبه یازدهم جمادی الثانی خود را بسراپرده نادر رسانیده با کمک محمدبیک قاجار نادر رااز پای درآورد. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه شود.
صالح سکسکی
رجوع به صالح بن عمربن ابی بکر سکسکی ... شود.
صاقسه
رجوع به ساکس شود.
صالح احول
در روضه کافی روایتی از منصوربن عباس از سلیمان مسترق از صالح احول از ابی عبداللّه درباره قیامت آمده است . (تنقیح المقال ج 2 ص 91).
صالح بهوتی
رجوع به صالح بن حسن بن احمد... شود.
صالح خان بیات
وی بیگلربیگی فارس بود و هنگامی که سیدمحمد فرزند سیدداود پسر دختر شاه سلیمان صفوی در مشهد مدعی سلطنت شد، و شاهرخ پسرزاده نادر را کور و زندانی کرد وی را به سمت قورچی باشی گری گماشت و تا ورود او حاجی سیف الدین خان به کفالت کار او را انجام میداد. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 52 شود. چون بسال 1164 ه' . ق. علی مردان خان بختیاری اصفهان را فتح کرد شهر را به حاج باباخان بختیاری سپرده و برای فتح شیراز به فارس شد صالح خان بیات که در فارس استقلال داشت لشکری فراهم آورد و در صدد دفع علی مردان خان برآمد لیکن شکست خورد و به شیراز فرار کرد و به مصالحت و متابعت خان بختیاری راضی گشت .(حواشی مدرس رضوی بر مجمل التواریخ گلستانه ص 343).
صالح سلمی
محدث است . وی از ابوشعثاء روایت کند و مجهول الحال است . (لسان المیزان ج 3 ص 177).
صاقع
نعت فاعلی از صقع. بر سر زننده .
  • دیک ٌ صاقع; خروس بابانگ. (منتهی الارب ).
  • دروغگو. (اقرب الموارد). صَه ْ یا صاقع; یعنی خاموش شو ای دروغگو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
  • صالح ارتقی
    هفدهمین و آخرین امیر از امرای ارتقیه ماردین است که از 809 تا 811 ه'. ق. امارت داشته است . رجوع به ارتقیه ماردین در همین لغت نامه و رجوع به تاریخ سلاطین اسلام ص 151 شود.