جستجو

زیزک
نوعی از میوه . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
زیغباف
حصیرباف . آنکه زیغ بافد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
زیغبافان را با وشی بافان ننهند
طبل زن را ننشانند بر رودنواز.

ابوالعباس (از لغت فرس اسدی ).

زیکان
(از «زی ک ») خرامیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از اقرب الموارد). تبختر و خرامش . (ناظم الاطباء).
زیلی
(زخم و ...) مترادف و تابع زخم و زیلی به معنی زخمدار و زخمناک و دارای زخمهای بسیار است . (از فرهنگ عامیانه جمال زاده ).
زینان
نانخواه است و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان پاشند. (برهان ) (آنندراج ). زینیان . (ناظم الاطباء). زنیان . (از شرفنامه منیری ).
زیزکا
قهرمان ملی بوهم که در حدود 1370 م . در «تروکنوو» متولد شد و به سرداری سپاه هوسیتها رسید و در حدود 1424 م . درگذشت . (از لاروس )... سرباز چک و از رهبران هوسیان . در سال 1420 که جنگهای هوسی آغاز شد وی قریب 60 سال داشت و یک چشمش کور بود. زیزکا به تابوریان پیوست و فرماندهی سپاه آنان را بدست گرفت و با اینکه در 1421 بکلی نابینا شد پیروزیهای درخشانی بر کاتولیکها بدست آورد. با نظریات دینی افراطی تابوریان موافق نبود و در سال 1423 خود اتحادی تشکیل داد ولی از تابوریان نبرید و در اختلاف آنان با اوترکیان (هوسیان معتدل ) طرف تابوریان را گرفت . او سرداری دلاور بود و از مبتکرین در فنون نظامی محسوب است . (از دایرة المعارف فارسی ).
زیغبافی
عمل زیغباف . حصیربافی:
برو زیغبافی گزین کار کرد
نئی مرد شمشیر و روز نبرد.

فردوسی (از انجمن آرا).

زیکسار
دهی از دهستان گسکر است که در بخش صومعه سرای شهرستان فومن واقع است و273 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
زیناوند
شاکی السلاح . (مفاتیح ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). این کلمه که به اشکال دیگر هم ضبط شده (ریباوند، دیباوند، زیباوند)، خواه بواسطه خود مولفین که پی به ترکیب اصلی کلمه نبرده اند و خواه بدست نساخ بواسطه کم و بیش گذاشتن نقطه ها از تلفظ و هیئت اصلی خود منحرف شده است اما معنی آنرا درست نوشته اند. در مجمل التواریخ که در عهد سلطان سنجر در سال 520 ه' . ق. تالیف شده «ریباوند» چنین معنی شده : «آنکه سلاح تمام دارد». در روضة الصفااینطور معنی شده یعنی «تمام سلاح ». حمزه اصفهانی می نویسند... معنی زیباوند، انه شاک السلاح . این صفت باید در فارسی «زیناوند» نوشته شود. در اوستا مکرر به صفت «زئننگهونت » یا «ازینونت » برمیخوریم ، بسا این صفت از برای خود تهمورث آمده ... و معنی آن دارنده زین یا مسلح می باشد، چه این صفت از کلمه «زئن » که بمعنی سلاح است ساخته شده است . (از یشتها ج 2 ص 140): او را طهمورث زیناوندگفتندی و زیناوند لقب او بود یعنی تمام سلاح . (فارسنامه ابن البلخی چ کمبریج ص 28، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ثم طهمورث ... یقال له زیناوند و معناه شاکی السلاح لانه اول من عمل السلاح . (مفاتیح خوارزمی ، یادداشت ایضاً). رجوع به زین (سلاح )و فرهنگ ایران باستان و یشتها ج 2 صص 138 - 140 شود.
زیزگاه
دهی از دهستان حومه بخش دستجرد خلجستان است که در شهرستان قم و شش هزارگزی جنوب باختر وشجرد واقع است و310 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
زیغ زیغ
آواز در ویا دریچه تازه ساخته شده و هر چیز که مشابه آنها باشد چون آن را بگشایند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
زیک مرده
این کلمه دو بار در انیس الطالبین بخاری آمده و در دیگر کتب جغرافیایی دیده نشده است : وبه راه زیگ مرده بطرف نسف متوجه گردی . (انیس الطالبین نسخه کتابخانه مرحوم دهخدا ص 19). و براه زیک مرده بطرف نسف متوجه شدم . (انیس الطالبین ایضاً ص 20).
زیماز
دیاستاز مخمر آبجو که موجب تجزیه گلوکز به الکل و گاز کربنیک در تخمیر الکلی می گردد. (از لاروس ). آنزیمی که در مخمر آب جو وجود دارد. از تاثیر آن بر قند، الکل و گاز کربونیک تولیدمیشود. (دایرة المعارف فارسی ). مایه ها را می توان رستنی های بی هوازی اختیاری دانست بدین معنی که میتوانندهر وقت هوا به آنها برسد تنفس کنند و هر وقت هوا بدانها نرسد عمل تخمیر انجام داده گلوکز را مبدل به الکل نمایند. چنانکه اشاره شد این عمل آنها بواسطه دیاستازی بنام زیماز است . (گیاه شناسی گل گلاب چ 3 ص 86).
زین افزار
سلیح و کجیم را گویند که یراق جنگ و پوشش اسب باشد در روز جنگ. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). سلاح . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زین اوزار. متقدمین از شعراء کلمه زین افزار را بمعنی ادوات جنگ گرفته اند. (یشتها ج 2 ص 140). از: «زین » (سلاح ) + افزار. پهلوی «زن افزار» . (حاشیه برهان چ معین ):
وزین کرانه کمان برگرفت و اندرشد
میان آب روان با سلیح و زین افزار.

فرخی .

زیزم
(از «زی م ») حکایت آواز پریان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده بعد شود.
زیغگر
زیغباف . (انجمن آرا). حصیرباف . بوریاباف . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زیغ شود.
زیکون
دهی است به نسف . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). از قراء نسف و نسف نخشب است نزدیک سمرقند. (از معجم البلدان ). رجوع به ماده بعد شود.
زیمان
پیتر (1865 - 1943 م .). فیزیکدان هلندی استادفیزیک در دانشگاه آمستردام و مدیر موسسه فیزیک آمستردام بود. وی اثر میدان مغناطیسی را بر طیف نوری که از این میدان بگذرد کشف کرد و بررسی شرایط مغناطیسی را در نواحی کلفدار خورشید میسر ساخت . او در سال 1902 موفق به دریافت جایزه نوبل گردید. (از لاروس ) (از دایرة المعارف فارسی ).
زین الدین
دهی از دهستان بیلوراست که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و515 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
زی زی
(از «زی ز») حکایت آواز پریان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به زیزم شود.