جستجو

دارپوست
پوست دارها (درخت ها). چون تبریزی ، چنار، بلوط، آزاد و جز آن .
دارخال
نهال نونشانده و نهال پیوندناکرده . قلمه درخت . (انجمن آرا).
داردوست
درختی است که دارای ساقه های پیچنده است و آن را عشقه گویند. مهر بانک لبلاب . رجوع به لبلاب ، عشقه ، عشقپیچان و مهربانک شود.
  • و در تداول جنگلبانی بر همه انواع درختان پیچنده اطلاق شود.
  • دارستنگ
    دهی است از دهستان مومن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 15هزارگزی باختر درمیان و 10هزارگزی باختر راه مالرو عمومی درمیان به بیرجند. محلی است . دامنه معتدل و دارای 8 تن سکنه است . آب آن از قنات ، محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
    دار ضرب
    دارالضرب . ضرابخانه . میخکده:
    مفلسان گر خوش شونداز زر قلب
    لیک او رسوا شود در دارضرب .

    مولوی . رجوع به دارالضرب شود.

    دارتان
    نام موضعی است . (معجم البلدان ). میدان بن صخر از آن یاد کرده است . ظاهراً دو محل مجاور از دارات عرب است . (معجم البلدان ).
    دار خلافت
    رجوع به دارالخلافه شود.
    دار دیده بان
    دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله شهرستان خرم آباد که در 33هزارگزی جنوب باختری الشتر و 21هزارگزی باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه واقع است . محلی تپه ماهور، سردسیر مالاریایی و دارای 60 تن سکنه است . آب آن از چشمه ها و محصول آنجا غلات ، حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. ساکنان از طایفه کولیوند هستند. (از فرهنگ جغرافیا یی ایران ج 6).
    دارسج
    نوعی از لبلاب است وآن رستنیی باشد که بر درخت پیچد. عشقه . (آنندراج ).
    دارع
    مرد زره دار. (آنندراج ).
    دارتمک
    دارنمک . دارکوب . رجوع به داربر و دارکوب شود.
    دارخور
    دهی از دهستان قوره تو بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین در 15هزارگزی شمال خاوری قصرشیرین . و کنار رودخانه قوره تو و مرز ایران . تپه ماهور. گرمسیر و دارای 50 تن سکنه است . آب آن از رودخانه قوره تو. محصولات آنجا غلات ، دیم . لبنیات . راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    دار دینار
    نام دو محله است در بغداد که یکی را دار دینار کبری و دیگری دار دینار صغری میگویند و در جانب شرقی شهر بغداد نزدیک بازار ثلاثاء، بین این بازار و رود دجله ، قرار داشته است . وجه تسمیه این دو محله انتساب آنها به دیناربن عبداللّه است که در زمان مامون عباسی شهرتی داشته و معاون حسن بن سهل و بفرمانداری شهرهای جبل منسوب بوده و سپس مورد خشم مامون قرار گرفته و از کار برکنار شده است . (معجم البلدان ).
    دارسرا
    دهی است جزء دهستان گیل دولاب بخش رضوان ده شهرستان طوالش . واقع در 5هزارگزی خاور رضوان ده و یک هزارگزی راه آهن پونل به کپورچال . محلی است جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی است و دارای 586 تن سکنه است . آب آن از چاف رود و شفارود تامین میشود. محصول آنجابرنج ، ابریشم ، صیفی و شغل اهالی زراعت و مکاری است .15 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    دار عقبی
    جهان دیگر. آخرت . مقابل دار دنیا. رجوع به دار و دارالاًّخرة شود.
    دارتو
    دُردی که در ته خمره شراب منجمد گردد. (آنندراج ).
    دارخورپاشا
    دهی از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه در 11 هزارگزی جنوب کورزان . دوهزار و پانصدگزی باختر کاکیها. دامنه . سردسیر و سکنه آن 120 تن است . آب آن از سراب هفت آشیان . محصول آنجا غلات ، حبوبات ، دیم ، لبنیات . شغل اهالی . زراعت ، گله داری است . راه مالرو دارد. در تابستان اتومبیل میتوان برد. گله داران زمستان به گرمسیر حدود نفت شاه میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    دار رزین
    نام جایی است در سیستان . والرهنی میگوید در کرمان است . (معجم البلدان ).
    دار سرور
    بهشت . رجوع به دارالسرور شود.
    دارعلایی
    دهی است از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان واقع در 42هزارگزی جنوب باختری بهبهان و ده هزارگزی باختر راه شوسه آغاجاری بهبهان . محلی است دشت ، گرمسیر و مالاریایی که سکنه آن 75 تن است . آب آن از چشمه ، محصول آنجا،غلات ، پشم و لبنیات و شغل اهالی ، زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).