جستجو

ثقافت
ثقف . ثَقَف . زیرکی . زیرک و سبک روح و چست و چالاک گردیدن . زیرک و استاد شدن .
  • سخت استوار شدن .
  • ثقةالاسلام
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثقةالاسلام در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثغثغ
    آنکه سخن از میان دندانها گوید. ثغثاغ .
    ثفافید
    ابرهای سفید تودرتو و بطانها. مثافید.
  • نوعی جامه .
  • چیزهای خفی که زیر چیزی گذارند یا لغتی است در فثافید.
  • ثقال
    زنی ثقال ; زنی گران سرین و فربه .
  • بعیری ثقال ; شتری آهسته رو.
  • ثقةالحامدی
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثقةالحامدی در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثفال
    سنگ زیرین آسیا. سنگ زیرین دستاس .
    ثقالت
    ثقل . گران شدن . سنگین گشتن . گرانی . سنگینی . مقابل خفت .
    ثقةالدوله
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثقةالدوله در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثغر
    درختی است که شکوفه سپید دارد.
  • گو.
  • رخنه .
  • دره فراخ .
  • دهن .
  • دندانهایا دندانهای پیشین یا دندان که هنوز در لثه باشد.
  • رسته دندان .
  • سرحد ملک کفار. مرز. دربند. دربند میان کفر و اسلام . (منتهی الارب )(مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ).
  • جای ترس از رخنه های شهر.
  • متفرق و پریشان .
  • ترسیدن گاه .
  • فرج .
  • سرحد ملک کفار: ملطیه بشام مهمترین ثغریست که از این سوی کوه لکام است . (حدود العالم ).و دهستان [ بدیلمان ] ثغر است بر روی غور. (حدود العالم ). فراو، ثغر است بر روی غور. (حدود العالم ). ملاذ گرد، ثغری است بر روی رومیان . (حدود العالم ). و ثغر است [ تفلیس ] بر روی کافران . (حدود العالم ). شلات ،ثغریست [ به ماوراءالنهر ] بر روی ترک نهاده . (حدودالعالم ). خوارزم ثغری بزرگ است . (تاریخ بیهقی ص 83).دانست که در آن ثغر بزرگ خللی خواهد افتاد. (تاریخ بیهقی ص 84). او را [ سارغ ] گفت توبه نندنه بازرو که آن ثغر را نتوان گذاشت خالی . (تاریخ بیهقی ص 144). که بدیشان خللها را دریابد و ثغور را استوار کند. (تاریخ بیهقی ). زودتر بباید شتافت که از این خداوند ما [ محمدبن عبداللّه بن طاهر ] هیچ کاری نیاید جز لهو تا ثغر خراسان که بزرگتر ثغریست بباد نشود. (تاریخ بیهقی ص 248). این چیز را عوض است هر چند بر دل خداوند رنجگونه ای باشد اما التونتاش و آن ثغر بزرگ را عوض نیست . (تاریخ بیهقی ص 329). چون اندیشیدیم که خوارزم ثغری بزرگست ... و باشد که دیگران تاویلی دیگر گونه کنند. (تاریخ بیهقی ص 723). چون دانست که در آن ثغر [ خوارزم ] بزرگ خللی خواهد افتاد چنانکه معتمدان وی [ التونتاش ] نبشته بودند بشتافت . (تاریخ بیهقی ص 766). ما بسیار نصیحت کردیم و گفتیم چاکری است [ التونتاش ] مطیع از وی خطا نرفته است ... و خوارزم ثغر ترکان است . (تاریخ بیهقی 982). جمهوری عام از لشکر غور به حراست آن ثغر موکل بودند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 294).
    غایب ار شد در کنار ثغرها
    همچو حاضر او نگه دارد وفا.

    مولوی .

  • ثفاوة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثفاوة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثقب
    سوراخ کردن .
  • بلند پریدن .
  • ثقب کوکب ; روشن شدن ستاره .
  • ثقب رائحه ; دمیدن بوی .
  • ثقب ناقه ; بسیار شیر شدن ناقة.
  • ثقب رای ; نافذ گردیدن رای .
  • ثقةالدین
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثقةالدین در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثکین
    کوهی است در بادیه در شعر عبدالمسیح بن نفیله . (مراصد الاطلاع ).
    ثغر ادنی
    بزمان بنی امیه طلیطلة و جهات آنرا ثغر ادنی مینامیدند. (نفح الطیب ج 1 ص 77).
    ثقبان
    دهی است از توابع یمن به جند. (مراصد الاطلاع ).
    ثقةالملک
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ثقةالملک در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ثغر اعلی
    مقابل ثغر ادنی . در زمان بنی امیه نامی بود که به سرقسطه و جهات آن میدادند. (نفح الطیب ). این شهر را عرب البیضاء نیز نام میداد. و در 512 ه' . ق. فرنگیان آن شهر را از مسلمانان بستدند.
    ثقیب
    بسیار سرخ .
  • ناقه بسیارشیر.
  • ثغرب
    دندانهای زرد.