جستجو

افاضه
1 ـ پر کردن ظرف تا لبریز شود. 2 ـ وارد شدن در سخن و حدیث . 3 ـ فیض رساندن ، بهره .
اقاله
1 ـ بر هم زدن ، فسخ کردن معامله با رضایت . 2 ـ بخشیدن . 3 ـ گذشت .
اکوسیستم
مجموعه جانداران و مح یط طبیعی اعم از برکه ، جنگل و کویر که در آن زیست می کنند.
افاقه
1 ـ بهبود یافتن . 2 ـ به هوش آمدن . 3 ـ بهبود. 4 ـ گشایش .
اقامه
اقامت . ؛~ ء نماز تکبیری که برای برپا کردن نماز گویند.
اکوکاردیوگرافی
ثبت و بررسی کارکرد قلب در حین ضربان با استفاده از امواج فراصوتی ، پژواک نگاری قلب ، پژوانگاری قلب . (فره ).
اقانیم ثلاثه
اب ، ابن ، روح القدس .
اقنظاف
1 ـ میوه چیدن . 2 ـ فرارسیدن موسم میوه چیدن .
افسار پاره کردن
سرپیچی کردن ، یاغی شدن .
اکونومیسم
مقدم داشتن اقتصاد و تأمین معیشت بر سیاست و مبارزه سیاسی .
افسار سر خود
کسی که فقط به رأی خود عمل می کند.
افسانه خواندن
یاوه گفتن ، بیهوده حرف زدن .
افسوس کردن
مسخره کردن ، به ریشخند گرفتن .
افکار عمومی
عکس العمل بخش عمده جامعه در برابر حوادثی که برای جامعه جنبه حیاتی دارد.
ال کردن
لاف زدن . ؛~ُ بل کردن قمپز در کردن ، ادعای بی مورد داشتن .
ال . اس . دی
L.S.D نوعی مواد مخدر با خاصیت توهُم زا که در کشورهای غربی مصرف فراوان دارد.
الکترومتر
1 ـ آلتی است برای اندازه گرفتن مقدار برق در اجسامی که برق دارند. 2 ـ آلتی که برای اندازه گرفتن اختلاف سطح الکتریکی بکار می رود؛ برق سنج .
امیر حاجب
رییس تشریفات دربار.
اندر بای
لازم ، ضروری .
البسه
جِ لباس .