استکانت
1 ـ زاری کردن . 2 ـ خضوع نمودن . 3 ـ فروتنی .
از ما بهتران
1 ـ پریان ، جن ها. 2 ـ کنایه از: صاحبان قدرت و توانگران .
استامبولی پلو
نوعی پلو که در آن گوجه فرنگی یا رب گوجه فرنگی و سیب زمینی پلویی و پیازداغ و گوشت خرد کرده می ریزند.
ازار بستن
1 ـ جامه یا شلوار پوشیدن . 2 ـ آراسته شدن .
استامینوفن
دارویی که به عنوان مسکن و تب بر تجویز می شود.
استرفونیک
سیستم ضبط یا پخش صوت که در آن از چند کانال صوتی استفاده شود و صدای آن به وسیله دو یا چند بلندگو قابل پخش باشد، چندآوا، چندآوایی . (فره ).
اسپ دوم
یکی از صورت های فلکی شمالی .
استریپ تیز
نمایشی که در آن فرد مرحله به مرحله و به تدریج همراه با موسیقی لباس هایش را از تن درمی آورد.
استکتاب
نوشتن فرمودن . (منتهی الارب ). نوشتن چیزی خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). چیزی نوشتن خواستن . نوشتن خواستن . (منتهی الارب ). طلب نوشتن چیزی کردن . نویسانیدن . طلب نوشتن . بنوشتن داشتن .
کتابت کردن . نوشتن . (غیاث ).
-استکتاب کردن ; نویساندن .
- استنساخ کردن .
اسپاسم
انقباض ناگهانی یک یا چند عضله که با درد شدیدی همراه است ، تنجش ، گرفت (فره ).
استانداری
اداره ای که کارهای یک استان در آن جا انجام می شود.
استریل
بی ثمر، بی بار، عقیم ، نازا، سترون (فره )، عاری از میکروب .
ازرق پوش
1 ـ کسی که جامه کبود پوشد. 2 ـ صوفی . 3 ـ کنایه از: صوفیِ ریایی .
اسپاگتی
غذایی شبیه ماکارونی مخصوص کشور ایتالیا که خمیر خوراکی آن به شکل رشته هایی به قطر باریک ولی عریض تر از ورمیشل و سفت و سخت (نه لوله ای مانند ماکارونی ) تهیه می شود، رشتار (فره ) .
استبانه
1 ـ پیدا شدن ، آشکار گشتن ، هویدا شدن . 2 ـ پیدا کردن ، آشکار کردن . 3 ـ به جای آوردن ، دانستن ، شناختن . 4 ـ هویدایی ، ظهور.