جستجو

آزمایه
امتحان ، آزمایش .
آسکاریس
از انواع کرم های لوله ای که در روده میزبان (انسان و خوک ) زندگی و تخم ریزی می کند، کرم روده .
آفتاب گردک
حرباء. آفتاب پرست . بوقلمون .
  • گل آفتاب پرست .
  • خبازی . پنیرک .
  • آرتروز
    هر گونه بیماری دردناک مفصلی به ویژه نوع التهابی آن که با تحلیل سطح مفصل ها همراه است .
    آش خور
    1 ـ کنایه از: کسی که تازه به سربازی رفته . 2 ـ تازه کار.
    آفتاب گز کردن
    کنایه از: بیکاری و ولگردی .
    آرتزین
    چاه جهنده ، چاهی که بین دو دامنه در دره حفر کنند، و آبش به صورت جهنده از آن خارج می شود.
    آزوقه
    1 ـ غذای کم ، غذایی که در سفر با خود دارند؛ توشه . 2 ـ خواربار که در خانه نگه دارند.
    آسمان جل
    (ص مر) تهیدست ، فقیر.
    آفتاب نشین
    بیکاره ، تنبل .
    آرتیشو
    گیاهی است بوته ای که قسمت درونی میوه آن مصرف خوراکی دارد، کنگر فرنگی .
    آسمان غرنبه
    = آسمان غرغره . آسمان غرش : رعد، تندر.
    آفتابی شدن
    1 ـ علنی شدن . 2 ـ پیدا شدن .
    آسمان غره
    نک آسمان غرنبه .
    آشکار
    (از پهلوی آشکاراک ) ظاهر. بارز. مشهود. مرئی . روشن . هویدا. پیدا. پدید. پدیدار. مکشوف . جلی . جلیه . واضح . عیان . محسوس . مقابل مخفی ، پنهان ، نهان ، ناپیدا، ناپدید، نهفته:
    ازو دان فزونی ازو دان شمار
    بد و نیک نزدیک او آشکار.

    فردوسی .

    آفتومات
    =آفتامات :کلید خودکاری اس ت که فقط اجازه می دهد برق ازجانب دینام به باطری رود ولی اجازه بازگشت نمی دهد.
    آرزو بردن
    حسرت خوردن .
    آژفنداک
    آزفنداک . آفنداک .
    آسمان و ریسمان
    حرف های بی سر و ته ، سخن های بی فایده .
    آشکارساز
    اسبابی که وجود جریانهای برق مغناطیسی را ظاهر میسازد. (فرهنگستان ).