جستجو

آدم حسابی
1 ـ فهمیده ، قابل اعتماد. 2 ـ دارای اصالت .
آب بسته
1 ـ شیشه ،آبگینه ، بلور. 2 ـ ژاله ، شبنم . 3 ـ تگرگ ، یخ .
آپارتاید
سیاستی که براساس آن یک نژاد از نژاد دیگر جدا نگه داشته می شود و از امتیازات کمتری بهره می برد.
آتورپات
نگاهبان آتش .
آدم دو قازی
آدم بی سر و پا و بی ارزش .
آب بها
پولی که در ازای آب دهند، حق الشرب .
آبستره
1 ـ ویژگی شیوه ای که در آن سعی می شود اشیا به صورت غیرواقعی اما به نوعی بیان کننده عواطف هنرمند باشد. 2 ـ ویژگی هر اثر هنری که متکی به حالات ذاتی و درونی است نه نمودهای ظاهری ؛ انتزاعی .
آپارتی
بی شرم ، حقه باز.
آدم قحطی
کنایه از: کمیابی آدم های شایسته و کارآمد.
آدم فروشی
1 ـ عمل آدم فروش اعم از سپردن و فروختن آدم ها به دست دیگران جهت منافع یا درآمد. 2 ـ کنایه از جاسوسی کردن .
آرشه
چوب باریکی که روی آن چند رشته موی اسب کشیده و برای نواخت ن سازهای زهی مانند ویولون ویولونسل و کنترباس و... به کار می رود.
آس شدن
خرد شدن ، له شدن .
آسمان سنج
طالع بین .
آشکاره
آشکار. آشکارا. پدید. هویدا. پیدا. ظاهر. معلوم: و سختی بعالم آشکاره گشت . (تاریخ سیستان ).
گل عاشق شه است و چو دیدار او بدید
گشت آشکاره از دل راز نهان گل .

مسعودسعد.

آرشیتکت
مهندس معمار، طراح یا مشاور ساختمان .
آسمانخراش
ساختمانی که طبقات زیاد دارد.
آدنیس
1 ـ گیاهی از تیره آلاله ها. برگ هایش بریده و کمی از آلاله پهن تر، دارای گل های زرد و قرمز و در مزارع گندم پراکنده است . 2 ـ از رب النوع های فنقی که به صورت جوانی بسیار زیبا تصویر شده است ، او را گرازی وحشی به سختی زخمی می کند. آفرودیت (الهه عشق ) او را به صورت لاله نعمانی درآورد.
آرشیو
بایگانی ، جایی که اسناد، پرونده ها، اوراق و مانند آن حفظ شود.
آسه یی
دومین مهره گردن انسان که بعد از مهره اطلس قرار دارد.
آرغ بی جا زدن
1 ـ سخن نابجا گفتن که باعث شرمساری شود. 2 ـ فضولی کردن .