جستجو

چهار منظر
کنایه از فلک چهارم است که فلک آفتاب باشد. (آنندراج ).
چهارمیل
ده کوچکی است از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان در 8500 گزی شمال اردستان کنار راه فرعی چهارمیل به شهراب واقع شده . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
چهاریکی
منسوب به چهاریک عدد کسری . ربع چیزی . یک قسمت از چهار قسمت چیزی . (یادداشت مولف ).
چهارگامه
تیز. تند. سریع. به چهارنعل . به چهارتک (در تاختن اسب ).
  • توسعاً اسب راهوار و تیزرو را گویند. (برهان ) (آنندراج ). اسب تیزرفتار. (فرهنگ نظام ).
    -چهارگامه ران ; که تند و سریع راند. که به تگ راند. که به چهارنعل راند. (یادداشت مولف ).
    -
  • اسب چهارتکه ران . و آن نوعی ازرفتار اسب است ، چون بخواهند که اسب را بدوانند، اول گام با مرغا برانند سپس چهارتکه رانند و بعد از آن بدوانند و این رفتار سوم را چهارتکه و چهارگامه بدان سبب میخوانند که در این رفتار اسب هر چهارپای را یک باره برمیدارد (از موید الفضلا). رجوع به چهارگامه شود.
  • چهارلکات
    چهاربانو. چهاربی بی . رجوع به چاربی بی و لکات شود.
    چهار منقوطه
    کنایه از فلک کرسی باشد که فلک البروج است به اعتبار چهار نقطه مشرق و مغرب و شمال و جنوب . (برهان ) (آنندراج ).
    چهارمین
    منسوب به عدد چهار. چیزی در مرتبه چهارم . که میان مرتبه سوم و پنجم قرار دارد. رجوع به چهارم و چارمین شود.
    چهازشک
    دیهی است متصل به فرخار (فرخاردیس ) که اکنون جزء نیشابور است و آن را چِزک میگویند. (از تعلیقات مرحوم بهمنیار بر تاریخ بیهق).
    چهارگان
    (مرکب از چهار + گان ) عدد توزیعی است و واحد را که چهارست به قسمتهای مساوی بخش کند. چهارچهار. رُباع ; یعنی اربعةاربعة. (منتهی الارب ). رُبَع(از منتهی الارب ). چهار به چهار.
  • چهار در چهار.
  • چهار و چهار. (ناظم الاطباء).
  • چهارلنگ
    نام یکی از ایلات بختیاری که خود مشتمل بر پنج طایفه بزرگ است که عبارتنداز: 1- محمود صالح ممزائی (جزء محمود صالح است ). 2-کیورمرسی (که شامل دو طایفه جانکی گرمسیر و سهونی است ). 3- زلقی . 4- موگوئی . هیهاوند (که شامل پنج طایفه بسجاق. پولادوند. عبدالوند. حاجی وند و عیسی وند است ). محل سکونت این ایل از شمال به خاک جاپلق و از مشرق به گلپایگان و خونسار و اسپاهان و از جنوب به بختیاری و هفت لنگ و از مغرب به سیلاخور سفلی محدود است . از کوههای معروف آن یکی غالیه کوه است که از باصفاترین جبال بختیاری و بسیار سبز و خرم است . این کوه دارای پرندگان و حیوانات شکاری و خرس و پلنگ میباشد و درچند نقطه آن معادن زغال و گوگرد و نفت وجود دارد. درختان مهم آن بادام ، بلوط و سرو است . در دامنه شرقی آن چنارهای کهن دیده میشود. در اغلب نقاط این کوه زنبور عسل به حال طبیعی عسل تهیه میکند و اهالی بدون زحمت از آن استفاده میکنند. در یک فرسخی این کوه دزی بنام دز ارژنگ وجود دارد که محل سکونت طایفه عیسی وند است . ایلات چهارلنگ تابستان را در ییلاقات کوهستانی و زمستان را درحدود شوشتر و دزفول و ساری دشت میگذرانند. چون روسای ایلات بختیاری در دوره مشروطیت غالباً مصدر امور مهمی در مملکت بوده اند افراد ایل را به کارهای صنعتی واداشته و تشویق کرده اند. در خاک بختیاری بناهای بسیار زیبا ساخته اند و به طور کلی باید گفت که در اخلاق و روحیات افراد ایل تغییر محسوسی پیدا شده است که نظیر آن را در افراد سایر ایلات ایران نمیتوان دید. (از جغرافیای سیاسی کیهان صص 433-432).
    چهارمن نیم
    دهی است از دهستان پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. در 18هزارگزی جنوب خاوری تربت جام و 9هزارگزی جنوب مالرو عمومی تربت جام به قلعه حمام واقع است . 397 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود، محصولش غلات و پنبه است . شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
    چهارناحیه
    نام بلوکی جانب شمالی شیراز است . 1- ناحیه دشت اوجان . 2- ناحیه دشت خسرو شیرین . 3- ناحیه دشت خون . 4- ناحیه دشت کوشک زرد. رجوع به محال اربعه شود.
    چهارگانه
    اسب راهوار تیزگام باشد. (جهانگیری ). قسمی دویدن که آن را چهارتک نیز گویند. اما در این معنی ظاهراً مصحف چهارگامه است . رجوع به چهارگامه شود.
  • مربع. (یادداشت مولف ).
  • (اِ مرکب ) چهارعنصر. عناصر چهارگانه:
    ز آمیزش این چهارگانه
    شد خوش نمک این چهارخانه .

    نظامی .

  • چهارلنگر
    که لنگر چهار دارد. کشتی بزرگ که چهار لنگر داشته باشد.
  • (اِ مرکب ) کنایه از چهار دست و پای حیوان باشد. رجوع به چارلنگر شود.
  • چهارموج
    طوفان . گرداب . رجوع به چارموج شود.
    -چهارموج بلا ; بلا که ازچهار جهت روی آورد. داهیه که از هر جانب روی کند. مجازاً به معنی بلای بزرگ. مصیبت عظیم . فتنه تامه . بلای هول:
    درمیان چهارموج بلا
    تو هم ای دل بلای ما شده ای .

    ؟

    چهارنبش
    خانه یا زمینی که از چهار طرف محدود به معبر عمومی باشد. خانه یا زمینی که از چهار جهت به خیابان یا کوچه پیوندد.
  • در اصطلاح بنایان آجری یا خشتی که هر چهار سوی قطر آن هموار و بی شکستگی باشد. (یادداشت مولف ).
  • چهارگاو
    دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه شهرستان سنندج ، در 19هزارگزی شمال باختر قروه و 6 هزارگزی شمال شوسه قروه سنندج واقع است و 305 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایعدستی زنان میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    چهارلو
    اصطلاحی در بازی ورق. نام ورقی از اوراق بازی که بر آن چهار خال نقش شده باشد. (مرکب از چهار عدد مابین سه و پنج ) + لو، که در اصطلاح قمار معنی شکلی دارد که بر ورق رسم شود و به عبارت بهتر این کلمه به عنوان معدود برای هر شکل منقوش بر اوراق بازی بکاررود، چنانکه دو لو; یعنی دارای دو شکل ، سه لو; دارای سه شکل و چهار لو; ورقی که دارای چهار شکل باشد. واین اطلاق برای همه انواع نقشها و خالهای ورق است .
    چهارموجه
    گرداب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به چارموجه شود.
    -چهارموجه شدن دریا ;طوفانی شدن دریا. برانگیخته شدن آب دریا. به تلاطم افتادن دریا. از هر سوی خیزآبها برخاستن . از هر جانب کوهه های آب بر هم غلطیدن .
    چهارنعل
    قسمی از رفتن اسب به شتاب . تاخت سریع اسب . چهارگامه . تگ سریع اسب . دو سریع. چهارنعل دو زمان یا سه زمان یا چهار زمان دارد. ولی معمولاً دارای سه زمان است . در زمان اول فقط یک پای خلفی اسب با زمین تماس دارد و سه پای دیگر از زمین بلند میباشد. در زمان دوم اتکاء پای اول تمام شده و حیوان اتکاء قطری پیدا میکند.در زمان سوم اتکاء قطری تمام میشود و اتکاء حیوان روی یک پای قدامی میافتد. پس از گذشت این سه زمان حیوان در فضا رها شده و به زمین میرسد. زمانهای سه گانه به تناوب باز از سر گرفته میشود آخرین پای طرفی که به زمین اصابت میکند چهارنعل را بدان طرف منسوب میدارند. از این رو چهارنعل را میتوان چهارنعل به راست یاچهارنعل به چپ نامید. مثلاً در چهارنعل به راست اولین اتکاء بر پای خلفی چپ میباشد. و بعد اتکاء قطری چپ است سپس اتکاء قدامی راست صورت میگیرد و در چهارنعل به چپ از اتکاء پای خلفی راست شروع شده و به اتکاء پای قدامی چپ تمام میشود. (از کالبدشناسی هنری تالیف نعمت اللّه کیهان صص 181 - 180). رجوع به چارنعل شود.