جستجو

هازیده
دانسته . معلوم .
  • ملاحظه شده . دیده شده . نگریسته . رجوع به هازیدن شود.
  • هاسیمونا
    نام گیاهی است . (دزی ج 2 ص 744).به لغت نبطی اسم نباتی است بیخش مانند شلغم و سیاه است و هرچند در زمین فرورود باریکتر میگردد تا بقدر موی رسد. و خام و پخته او ماکول و لذیذ و مایل به تندی و ساقش با رطوبت لزجه و زغبدار و بر شاخهای او برگهای ریزه مانند خار کوچکی و بر شاخ ملاصق بدون میلی بیخش در دوم گرم و در اول خشک و نزد بعضی گرم و ترو ملطف اخلاط غلیظه و ریاح و مقوی دل و حافظ صحت . و جهت سرفه و درد سینه و سپرز و گرده و مثانه نافع. و گویند خوردن وی بالخاصیه باعث تولید پسر است و نطفه منعقده قبول صورت انوثی نمی کند و نطول او جهت سرعت حرکت اطفال موثر و تعلیق او در پارچه قبل از طلوع آفتاب روز چهارشنبه رافع سحر و چشم بد است . (تحفه حکیم مومن ). و رجوع به تذکره ضریر انطاکی ص 343 شود.
    هاشم شیرازی
    محمدهاشم . از نویسندگان خوانین زندیه بود. رضاقلی خان هدایت در مجمعالفصحاء راجع به وی می نویسد: «نظر به فطرت پاک و طینت صافی ترک ملازمت دیوان کرد و به خدمت جناب قطب المحققین سیدقطب الدین محمد العزیزی الفارسی که از علما و فضلا و مشایخ سلسله علیه ذهبیه کبرویه بود رسیده به تصفیه و تزکیه کوشید و باده حقایق و معارف نوشیده بعد از وصول به مراتب بلند و حصول مقامات ارجمند، به مرتبه مصاهرت و خلافت سید اختصاص یافت و مقتدای طالبان عهد شد. گاهی به مثنویات و غزلیات میپرداخته ». سپس هدایت این چند بیت از اشعار او را نقل کرده است :
    ای دوستان ، ای دوستان رفتم ز خود من بارها
    تا آنکه دیدم یار را در کسوت اغیارها
    وحدت چو آمد در نظر کثرت شد از پیش نظر
    بتها شکستم سربه سر، وارستم از زنارها .
    از همو:
    هرچند نبینند عیان مهر چو خفاش
    خورشید نهان نیست ز صاحبنظری چند
    غواص صفت غوطه دراین لجه توحید
    خوردیم بسی تا که برآمد گهری چند.
    رضاقلی خان هدایت درریاض العارفین دو مثنوی به نامهای مناهل التحقیق و ولایت نامه را نقل کرده است و از آنجمله ابیات زیر است :
    چون بتابد بر دل آن نور خدا
    رنگ باطل ها شود از وی جدا
    شبهه و شک نیست در ذات قدیم
    که بود محتاج اثبات ای حکیم
    این ولایت راه عشق دوست است
    لب دین است این نه قشر و پوست است
    تا نباشد جذب معشوقان ز پیش
    عاشقان کی بگذرند از جان خویش
    شاخ جنبان بینی اما باد نه
    برگ رقصان بینی و شمشاد نه
    جمله عالم همچو جامی پرشراب
    عکس خورشید است کافتاده در آب
    جمله ظلمت دیده و انوار نه
    عکسها بینند روی یار نه
    نقشها بینی تو و نقاش نه
    دانه ها بینی و دانه پاش نه ...
    (مجمع الفصحاء ج 2 ص 572 و ریاض العارفین ص 351).
    هارون محله
    قسمتی از محله «پل به یور» (یکی از محلات نه گانه آمل ) است که یک حمام و مدرسه کوچکی دارد. (ترجمه استرآباد و مازندران تالیف رابینو ص 61).
    هاریسون
    جولیوس ، الن گرین وی (1885 م .). آهنگساز و رهبر ارکستر انگلیسی . آثارش شامل ماس و کارهای ارکستری مانند: سوئیت «ورسستر شایر» به انضمام آثاری برای آواز «کاوالیه سانگز» میباشد.
    هاشا
    (امیل ) سیاستمدار چک ، متولددر تروه -اسوینگ به سال 1872 م . و متوفی به سال 1954 م . وی رئیس جمهور آن کشور بود و در سال 1939 م . تسلیم قوای نظامی هیتلر شد.
    هاشم عربی
    از مترجمین و مولفین مصری . از اوست : «مقالة فی الاسلام » که ترجمه ای است از یک متن انگلیسی که جرجس سال مولف انگلیسی آن را تالیف کرده است . هاشم بر ترجمه این کتاب حواشی و تعلیقاتی افزوده . و نیز ذیلی بر کتاب «الثلاثة فصول الاولی لهاشم العربی » دارد. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 887).
    هارونو
    دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان ، واقع در 57 هزارگزی جنوب خاوری مشیز و 6 هزارگزی خاور راه فرعی بافت به کرمان . ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر ودارای 243 تن سکنه شیعه فارسی زبان است . آب آن ازقنات و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
    هاریسیدن
    رجوع به ها گرفتن شود. (یادداشت مولف ).
    -امثال :
    هاریسم واریسم ، خواجه به دروازه رسید کارم بجایی نرسید . (یادداشت مولف ).
    هاشت
    ژان لسنه . قهرمان فرانسوی . وی در حدود سال 1454 م . در بوه متولد شد. شهرت هاشت از آنجاست که زادگاه خود را که در سال 1472 م . در محاصره شارل لو ته مرر قرار گرفته بود بگشود.
    هاشمگرد
    شهری بوده است در ماوراءالنهر. شهرکی است با گوسفند و چهارپای بسیار. (حدود العالم ص 66).
    هارون ولایت
    یکی از بناهای تاریخی شهر اصفهان که در زمان شاه اسماعیل صفوی ساخته شده است . رجوع به این ماده ذیل اصفهان شود. آرامگاه مولانا نادم گیلانی شاعر قرن یازدهم هجری در این بنا قرار دارد. (تذکره میخانه چ گلچین معانی ص 839).
    هاریطوس
    مولف است . هرمس یکی از کتب خویش را در صناعت کیمیا به نام او یا خطاب به او نوشته است . وی را در نیر نجات اشجار و ثمار و ادهان و حشایش کتابی است . (ابن الندیم ).
    هاش دیانک
    نام شهری است که اقامتگاه خانواده پادشاهان اشکانی بوده است .(تاریخ ایران باستان تالیف حسن پیرنیا ج 3 ص 2587).
    هاشمة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی هاشمة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    هارونی
    عمل هارون . قاصدی .
  • نقیبی .
  • پاسبانی . (غیاث اللغات ):
    در درس دعوت از پی هارونی درش
    پیرانه سر فلک به دبستان نو نشست .

    خاقانی .

  • هاز
    گیسوی تابداده و بافته . (ناظم الاطباء).
    هاژوییدن
    حیران شدن و فروماندن . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به «هاژو» شود. سروری و رشیدی هم به همین معنی آورده اند.
    هاشم هرات
    دهی است در ده و نیم فرسخی جنوب مروست . (یادداشت مولف ).
    هاشمی
    ده کوچکی است از دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 105 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 5 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به جیرفت . سکنه آن 12 نفرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).