جستجو

ماخونیک
دهی از دهستان طبس مسینا است که در بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع است و333 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مادربزرگ
مادر پدر. جده پدری .
  • مادر مادر. جده مادری . (فرهنگ فارسی معین ).
  • مادرشاه
    دهی از دهستان برخوار است که در بخش حومه شهرستان اصفهان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
    مادکده
    دهی از دهستان لار است که در بخش حومه شهرستان شهرکرد واقع است و 478 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
    مادیان دول
    دهی از دهستان حسین آباد است که در بخش حومه شهرستان سنندج و در 42 هزارگزی باختری سنندج واقع است و170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    ماخی
    منسوب است به ماخ که مجوسی بوده و در بخارا اسلام پذیرفته و خانه اش را به مسجد تبدیل کرده است . (از الانساب سمعانی ). و رجوع به ماخ شود.
    مادرجلب
    حرام زاده و فرزند زنا. (ناظم الاطباء). در تداول عامه دشنامی است .
    مادرشوهر
    مارشو. مار میره . خشتامن . خوشدامن . خشامن . خش . خوشه . خوشامن . خوش . خاش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادرشوی و خوشدامن شود.
    مادگان
    دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل است که در 10 هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان واقع است و363 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
    مادیرا
    مادِرا. رودی است در آمریکای جنوبی که در آمازون ریزد و 3240 هزارگز طول دارد. (از لاروس ).
    ماد
    مخفف مادر است که عربان والده و ام گویند. (برهان ). مخفف مادر است که «راء» حذف شده و گاه دال را حذف کنند و مار گویند یعنی مادر. (انجمن آرا) (آنندراج ). مادر. (از ناظم الاطباء). مادر. مادندر. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مادر شود.
    مادرچاه
    اولین چاه قنات یعنی دورترین چاه از آب نما. چاه اصلی قنات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چاهی که از چاههای دیگربه منبع قنات نزدیک تر است . (از فرهنگ فارسی معین ).
    مادرشوی
    خسرو. (ناظم الاطباء). مادرشوهر. و رجوع به ماده قبل شود.
    مادگانه
    همچون مادگان . زنانه . (فرهنگ فارسی معین ):
    تا ز درج کمر گشاید قند
    گویدش مادگانه لفظی چند.

    نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 147).

    مادیقون
    به یونانی مقل است . (تحفه حکیم مومن ) (از فرهنگ نظام ) . و رجوع به مقل شود.
    مادآباد
    دهی از دهستان قزلچیلو است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و214 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
    مادرحساب
    صاحب جمع. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مادرخرج . رجوع به مادر خرج شود.
    مادرغر
    آنکه مادرش تباهکار است . حرامزاده . فرزند زنا. (فرهنگ فارسی معین ):
    تا بدین گرز گران کوبم سرش
    آن سر بیدانش مادرغرش .

    مولوی .

    مادگی
    حالت ماده بودن . و تانیث طبیعی . (ناظم الاطباء). ماده بودن . انوثیت . مقابل نری . (فرهنگ فارسی معین ): و بود که انبازی ایشان اندر جنس بود چنانکه نری و مادگی . (دانشنامه از فرهنگ فارسی ایضاً).
    مادگی خوش آیدت چادر بگیر
    رستمی خوش آیدت خنجر بگیر.

    مولوی .

    مادین
    مادینه . ماده هر حیوان عموماً. (آنندراج ). نوع مونث از هر حیوانی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مادینه شود.