ربیبه
دختر زن از شوهر سابق .
رئوس
جِ رأس . 1 ـ سرها. 2 ـ اصول .
رازقیه
1 ـ جامه کتانی سفید. 2 ـ باده ، می ، شراب .
رثاثه
1 ـ پوسیدگی . 2 ـ بدحالی .
رزیستانس
1 ـ مقاومت ، پایداری . 2 ـ مقاومت جسم هادی الکتریک در برابر جریان برق .
رزیه
مصیبت عظیم ، پیش آمد ناگوار؛ ج . رزایا.
رقعی
قطع کتاب در اندازه 14 * 22 سانتی متر.
رقمکار
1 ـ کسی که پیشه اش رقم زدن و نشان کردن حروف و علامت است . 2 ـ حکاک . 3 ـ محاسب . 4 ـ نویسنده ، کاتب .
رنگ کردن
تلوین . (دهار). آزدن . (برهان قاطع). رنگ زدن . ملون کردن . رجوع به رنگ زدن شود:
شکایت با دل شوریده سر کرد
سخن را رنگ از خون جگر کرد.
حکیم زلالی (ازآنندراج ).
رحبه
1 ـ زمین وسیع پرگیاه . 2 ـ ساحت خانه . 3 ـ وسط سرای . ج . رحاب .