جستجو

ریکنز
دهی است به مرو و منسوب بدان ریکنزی است . (از انساب سمعانی ).
ریمز
ریماز. یک نوع جامه لطیف . (ناظم الاطباء). ریماز. (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به ریماز شود.
ریض
نخست در ریاضت آمده ، یستوی فیه المذکر و المونث . گویند: ناقة ریض وغلام ریض . اصل آن رَیوِض است که واو به یاء قلب شده است . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج )(از اقرب الموارد). کره ناآموخته . (مهذب الاسماء).
ریگماهی
سقنقور را گویند و آن را ریگزاده هم خوانند. (آنندراج ). سقنقور. (ناظم الاطباء). رجوع به ریگزاده و سقنقور شود.
ریمس
او راست کتابی بنام کتاب العناصر در صنعت کیمیا. (ابن ندیم ).
ریضان
ج ِ روضة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (اقرب الموارد). رجوع به روضة شود.
ریکیاویک
بندر و پایتخت جزیره ایسلند، در شمال غربی اروپا دارای 58800 تن جمعیت ، مرکز صید ماهی و کارخانه روغن ماهی است . (فرهنگ فارسی معین ).
ریگموری
دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل . 916 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه هیرمند و محصول عمده آنجا غلات و لبنیات و صنایع دستی زنان گلیم و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
ریمسعت
سعد کوفی . (ناظم الاطباء). به لغت سریانی دارویی است که به عربی سعد و به ترکی طبلاق خوانند. (از آنندراج ) (از برهان ). سعد. (ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به سعد شود.
ریفی
منسوب به ریف . بستانی . مقابل بری . مقابل دشتی . (یادداشت مولف ).
ریمسین
پادشاه ایلام قدیم . وی سلسله نی سینی را در سومر منقرض کرد (2115 ق.م .).(از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 117 و فرهنگ ایران باستان ص 233 و تاریخ کرد ص 37 شود.
ریط
ج ِ رَیطَة. (ناظم الاطباء) (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). چادر یک تخته . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به ریطة شود.
ریگناک
ریگی .
  • جایی که دارای ریگ باشد. (ناظم الاطباء): دمث ; جای نرم ریگناک . نهر سهل ; جوی ریگناک . (منتهی الارب ). زراغن و زراغنگ; زمین ریگناک . (یادداشت مولف ).
  • ریمگین
    چرک آلوده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ریمناک . (یادداشت مولف ). رجوع به ریمناک و ریم شود.
    ریطوریقا
    ریطوریه . خطابه . یکی از ابواب هشتگانه منطق. مبحث خطابه . فن خطابه . معرب ریطوریکه یونانی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی شود.
  • (اِخ ) نام کتابی از منطقیات ارسطو. (یادداشت مولف ).
  • ریق
    جنبش و نمایش آب اندک پایاب بر روی زمین و تردد آن .
  • درخش .
  • درخش سراب .
  • آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آب با لمعان آن . (از اقرب الموارد).
  • (ص ) باطل .
  • خبز ریق; نان بی نان خورش . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
  • ریگودا
    جزو اول از چهار جزو«ودا» کتاب مقدس برهمنان ، قدیمترین اثر ادبی هندی به زبان سنسکریت است . (یادداشت مولف ). وداس مجموعه کتب مقدس و «ریگ» نخستین کتاب مجموعه مزبور می باشد که خود مجموعه ای از ادعیه و سرودهای منظوم دینی است .از مطالعه ریگودا به تمدن و مذهب و اوضاع اجتماعی آریاهای قدیم پی می توان برد. (فوستل ). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 153 و فهرست مزدیسنا و ادب پارسی شود.
    ریمله
    نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال شهرستان واقع و حدود آن از شمال ، بخش سلسله . از خاور، دهستان ده پیر. از باختر، سفیدکوه و دهستان ناوه کش واز جنوب ، خرم آباد است . موقعیت طبیعی : تپه ماهور و کوهستانی . هوا: معتدل و سردسیر. آب آن از رودخانه خرم آباد و چشمه ها. بلندترین کوههای آن سیاه و سفیده کوه است و دارای 38 آبادی و حدود 6400 تن سکنه است . دیه های مهم آن سراب تلخ پیر حیاتی ، پاپی خالدار بالا و قلعه نوریمله است . ساکنان از طایفه حسنوند و بیرالوند و طوایف مختلفند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
    ریطوریه
    ریطوریقا. رجوع به ریطوریقا و عیون الانباء ج 1 ص 59 شود.
    ریقان دوره
    دهی از بخش چگنی شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه . آب آن از چشمه دوره و محصول عمده آنجا غلات و حبوب و لبنیات و صنایع دستی زنان سیاه چادر و جل بافی است . راه آن ماشین رو و ساکنان آن از طایفه بهرامی و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).