جستجو

رحمت العالمین
موجب رحمت جهانیان (پیغامبر اسلام ).
رشته پلو
نوعی پلو که در آن رشته ، گوشت و گاه کشمش یا خرمای سرخ کرده می ریزند.
رحمت اللهعلیه
بخشایش خدای بر او باد (جمله دعایی ).
رنگ پریده
کمرنگ شده .
رخت ساختن
آماده شدن ، آماده سفر شدن .
رنگ وارنگ
رنگا ـ رنگ .
رخت گرداندن
جابه جا شدن ، نقل مکان کردن .
رکاب جنباندن
حرکت کردن .
رخت شو
(رَ) آن که لباس ها را شوید.
رصدبستن
تعیین کردن مختصات و حرکات ستارگان در رصدخانه .
رگ خفتن
غیرتی نشدن ، رگ غیرت به جوش نیامدن .
رضایت نامه
نوشته ای که در آن کسی رضایت و خشنودی خود را از کار یا رفتار دیگری اعلام می کند.
رگ کردن
جاری شدن شیر از پستان .
ره کوبیدن
راه کوبیدن . طی طریق کردن . (فرهنگفارسی معین ). رجوع به راه کوفتن و راه کوبیدن شود.
رخمه
کرکس ، لاشخوار.
رفاده
1 ـ زخم بند. 2 ـ زین .
رداء افشاندن
1 ـ ستردن گرد و خاک از رداء. 2 ـ کنایه از: توجه به ظاهر.
رفت وآمد
رفتن و آمدن ، ایاب و ذهاب .
رهیافت
راه پرداختن به یک مسئله یا موقعیت یا شیوه تفکر درباره آن ها، رویکرد.
ردائت
1 ـ فساد، تباهی . 2 ـ پستی ، بدی .