داراب آباد
دهی از بخش ارکواز شهرستان ایلام . 3هزارگزی باختر قلعه دره . کنار راه مالرو ارکوازبه ایلام . کوهستانی . معتدل . سکنه 250 تن . آب از سراب اراکواز. محصول آنجا غلات لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ص 169).
دارامب و درومب
در اصطلاح عوام نماینده صوت نقاره و ضرب و جز آن باشد که در عروسی و جشن بکار آید. چنانکه گوییم : عروس را با دارامب و درومب بردند.
کنایت از شکوه و جلال ظاهری و توخالی .
داراشکنه
سمی است قتال و مصنوع از زیبق و سم الفار... و در مصر دواءالشعث خوانند. (انجمن آرا).
داد و هی ی
نام پدر بَغَ بوخش َ پارسی از دوستان داریوش بزرگ و از جمله کسانیکه هنگام قتل گئوماتای غاصب که خود را بردیا پسر کوروش مینامید با داریوش بوده است . آنچنانکه در کتیبه بیستون آمده . (ایران باستان ج 1 ص 534).
داذآفرید
نام یکی ازسرودهای ایران باستان که باربد برای خسرو پرویز ساخته بود. نام درست آن باید دادار آفرید باشد زیرا ثعالبی آن را بصورت یزدان آفرید نقل کرده است . (ایران درزمان ساسانیان ، ترجمه رشید یاسمی ص 507):
سرودی به آواز خوش برکشید
که اکنون تو خوانیش داد آفرید.
فردوسی .
دارابجرد
(مرغزار دابجرد)مرغزاری کوچک است . طول آن سه فرسنگ در عرض یک فرسنگ. (فارسنامه ابن بلخی ص 154). رجوع به دارابگرد شود.
داران
یکی از بخش های دوگانه حومه شهرستان فریدن . حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از شمال بشهرستان خوانسار و گلپایگان ، از جنوب به بخش مرکزی شهرکرد، از خاور به بخش نجف آباد، از باختر به بخش آخوره و بلوک الیگودرز. هوای بخش : نظر به اینکه این بخش در کوهستان واقع شده سردسیر و زمستان آن بسیار سرداست . ارتفاعات : بخش داران دارای ارتفاعاتی بشرح زیرمیباشد. 1- رشته ارتفاعات دهستان ورزق، عبارت است از کوه دزدک ، کوه خوانسار و کوه عربستان . 2- رشته ارتفاعات دهستان گرجی که عبارت از کوه آخوره و کوه خشگرود است . 3- در دهستان - کرچیمو کوه بادیان . 4- رشته ارتفاعات دهستان چادگان عبارت است از دالان کوه ، پیشکوه و کوه لشرو. مهمترین تنگها و گردنه های این بخش عبارت از گردنه خاکستری که راه خوزستان و فریدن از آن میگذرد. گردنه مادرشاه که راه فریدن و سامان از آن عبور میکند. دیگر تنگ خونسار بطول سه هزارگز که راه اصفهان به خوانسار از این تنگ میگذرد. رودخانه ها: رودخانه های مهم این بخش رودخانه داران و رودخانه نهر خلج در دهستان ورزق رودخانه چشمه لنگان و رودخانه قم دردهستان گرجی ، رودخانه پلاسون و آبخورسنگ در دهستان چادگان . راه : راه شوسه اصفهان به داران در جهت خاور بباختر از وسط این بخش میگذرد. راه شوسه اصفهان بازناکه در جهت خاوری باختری کشیده شده از کنار مرکز شهرستان و بخش میگذرد. سازمان : بخش حومه داران از چهار دهستان و 129 آبادی بشرح زیر تشکیل شده است : 1- دهستان ورزق از 30 آبادی . 2- دهستان گرجی از 25 آبادی . 3- دهستان کرچمبو از 35 آبادی . 4- دهستان چادگان از 39 آبادی . محصول عمده بخش عبارت است از غلات ، حبوبات ، سیب زمینی ، کتیرا. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ص 83).
دارافزین
دارآفرین . تکیه گاه و محجر تخت و صفه و بام و تکیه گاه مطلق. (انجمن آرا). دارابزین:
بخیره چشمی سوراخهای دارافزین
بسرخ رویی دیوارهای آتشدان .
روحانی سمرقندی .
دادویه
بروایتی نام یکی از نیاکان ابوالطیب طاهربن حسین بن معصب بن رزیقبن ماهان (یا... رزیقبن اسعدبن دادویه ) است . موسس سلسله طاهریان . (تاریخ سیستان حاشیه ص 172). کلمه دادویه مرکب از «داد» است و «اویه » از ادوات اتصاف .
داذآفرین
صفت خدای تعالی .
(اِخ ) رجوع به داذآفرید و دادآفرین شود.
دارابجردی
محمد دارایی متخلص به «شاه » که در دوره صفویه میزیسته و مدتی در هند بوده و در هر علم کم و بیش آگاهی داشته است . نمونه ای از شعر او این است :
جهدی کن و در راه خدا پا بردار
زاد ره آخرت ز دنیا بردار
با دست تهی مرو بدرگاه کریم
آب از ساحل برای دریا بردار.
(تذکره نصرآبادی ص 186).
دارانا
دهی از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر. چهل و دو هزارگزی شمال ورزقان چهل هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی ، گرمسیر مالاریایی ، سکنه 560 تن . آب از چشمه . محصول عمده آنجا غلات ، انگور، انجیر است . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 204).
دارافشان
دهی از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . نُه هزارگزی باختر فلاورجان . نُه هزارگزی راه شهرکرد به اصفهان . جلگه . معتدل و دارای 180 تن سکنه . آب آن از زاینده رود. محصول آن غلات ، برنج و صیفی . شغل اهالی آنجازراعت و گله داری . صنایع دستی زنان کرباس بافی . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ص 83).
داده
نعت مفعولی از دادن . مبذول . بخشیده . عطا کرده:
دل بمهر امیر دادستم
کس نگوید که داده باز ستان .
فرخی .
داذبنداد
منشی آخرین پادشاه اشکانی است که چون نامه توهین آمیزی به اردشیر بابکان نوشته بود بدست شاپور فرزند او کشته شد. (ایران در زمان ساسانیان ترجمه رشید یاسمی ص 155).
داراب کلا
دهی از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری . پانزده هزارگزی جنوب خاوری ساری . پنج هزارگزی جنوب راه شوسه به بهشهر. دامنه . معتدل مرطوب و مالاریائی دارای 2040 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن توتون . سیگار. غلات . پنبه . صیفی . ابریشم . شغل اهالی زراعت . صنایع دستی زنان . بافتن پارچه های نخی و ابریشمی راه فرعی بشوسه دارد آبادی کوچک اوسا جزء این ده منظور و معصومزاده ای دارد که بنای آن قدیمی است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 113).
دارانداش
دهی جزء دهستان دیزمار بخش ورزقان شهرستان اهر. بیست هزارگزی فروانق (مرکز دهستان ) 21 هزارگزی راه شوسه تبریز بجلفا. کوهستانی معتدل . سکنه چهارصد و شصت تن .آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و سردرختی است . شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 204).
دارافشان گرکن
ده کوچکی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . چهارده هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان .یک هزارگزی راه قهفرخ به اصفهان . جلگه . معتدل و دارای 151 تن سکنه . آب آن از زاینده رود. محصول آن غلات ،برنج و صیفی . شغل اهالی آن زراعت و گله داری . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ای__ران ج 10 ص 83).
داده آمدن
داده شدن ; شرح داده آمدن احوال ، بیان احوال: این احوال را شرح تمام داده آید. (تاریخ بیهقی ص 410 چ ادیب ).
بخشیده شدن .
داذدبیر
دبیران دولتی در دستگاه شاهنشاهی ساسانی چند گروه مختلف بودند و هر یک قسمتی از کارهای اداری و دفتری را بعهده داشتند. داذدبیر، دبیر عدلیه و دستگاه دادگستری بود. (ایران در زمان ساسانیان ص 155).