جستجو

حیاک ا
ابقاک اللّه . خدانگهدار.
حیدار
سنگریزه سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
حیدرکلا
دهی است از دهستان ببشه بخش مرکزی شهرستان بابل . در یک هزارگزی شوسه بابل و شاهی است . دارای 215 تن سکنه است . محصولاتش برنج ، پنبه ، کنف ، پیاز، صیفی و غلات . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
حیران
مرد سرگشته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فرومانده . (آنندراج ). ج ، حَیاری ، حُیاری . (منتهی الارب ). مونث آن حَیری است . (اقرب الموارد):
در طریق کعبه جان ساکنان سدره را
همچو عقل عاشقان سرمست و حیران دیده اند.

خاقانی .

حوییان
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. ناحیه ای است تپه ماهور و سردسیری و مالاریایی . از چشمه ها مشروب میشود.محصولاتش غلات و لبنیات است . اهالی به زراعت و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است . ساکنین از طایفه باریک وند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
حیدان
سنگ که از سم ستور به یک سو جهددر رفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سنگ که از سم ستور بجهد در زمین . (مهذب الاسماء).
حیدرکلاته
دهی است از بخش مینودشت شهرستان گرگان . ناحیه ای است کوهستانی ولی معتدل . دارای 120تن سکنه است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی زنان بافتن پارچه ابریشمی و کرباس ، چادر شب و شال . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
حیران کردستانی
از معاصران مولف مجمعالفصحاء است .نام او با اندکی از اشعار وی در آن کتاب آمده است .
حیال
رشته ای که میان هر دو تنگ شتر بندند تا تنگی که جانب ران میباشدبر غلاف نره شتر نیفتد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
  • دو بازوی چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
  • مقابل . (منتهی الارب ). رویاروی چیزی . (آنندراج ): قعد حیاله و بحیاله ; نشست مقابل وی . (منتهی الارب ). مقابل و روبروی هر چیز. (ناظم الاطباء).
  • (مص ) آبستن نشدن ناقه بعد از گشن دادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وکذلک النخل . (منتهی الارب ).
  • بار دادن خرما در یک سال و بار ندادن در سال دیگر. (اقرب الموارد). رجوع به حوول و حول شود.
  • (ص ) ج ِ حائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حائل شود.
  • حیدر
    شیر. (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). اسد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). ج ، حیادر. (مهذب الاسماء).
    حیدرکلیج
    کلوچه ای . مجمع الخواص نام او و ابیاتی از وی را آورده است . و نیز از اوست :
    دلا مجنون صفت خود را خلاص از قید عالم کن
    ره صحرای محنت گیر و رو در وادی غم کن .
    درد و غمت که بهر دل ریش مرهمند
    یاران همنشین و رفیقان همدمند.
    رجوع به مجالس النفایس ص 152 شود.
    حیرانی
    سرگشتگی و تحیر. پریشانی . اضطراب . (ناظم الاطباء). حیرت . (آنندراج ):
    حیرانی ما بود مراد از همه چیز
    یارب چه مراد است ز حیرانی ما.

    خیام .

    حیدرآباد
    دهی است جزء دهستان زهرابخش بوئین شهرستان قزوین . در شش هزارگزی راه عمومی . ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل . دارای 428 تن سکنه است . محصولاتش غلات و چغندرقند. اهالی به کشاورزی ، گلیم و جاجیم بافی گذران میکنند. راه آن مالرو است و ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
    حیدرلو
    دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه . در ده هزارگزی باختر شوسه ارومیه بمهاباد، دارای 129 تن سکنه . محصولاتش غلات ، توتون و انگور است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند.راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    حیران یزدی
    هدایت نویسد: نام او محمدعلی از شاعران و دانشمندان دارالعباد است و در مدرسه مصلی بتدریس اشتغال داشت . او راست :
    خیالت الفتی دارد بویرانخانه دلها
    نمیدانم چه میجوید در این ویرانه منزلها.
    مرابا دل چکار آن کشور تست
    اگر آباد اگر ویرانه باشد.

    (از مجمعالفصحاج 2 ص 94)

    حیام
    قصد کار کردن . (منتهی الارب ). قصد و طلب کاری کردن . (ناظم الاطباء). آهنگ کردن . حوم . رجوع به حوم شود.
    حیدرباغی
    دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه . دارای 247 تن سکنه است . محصولاتش غلات ، حبوبات ، بزرک و بادام . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی آن جاجیم بافی وراه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    حیدرلوی بیگلر
    دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه . در چهارهزارگزی خاور شوسه ارومیه به سلماس . دارای 475 تن سکنه است . محصولاتش غلات ، توتون ، چغندر، کشمش و حبوبات است . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
    حیربیر
    مانند حوربور است .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حوربور شود.
    حیابة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی حیابة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.