جستجو

جامع جیوشی
این مسجد که از قدیمترین مساجد اسکندریه است در سوق العطارین واقع شده و بدین جهت بمسجد العطارین شهرت یافته است . بدرالجمالی وزیر المستنصر باللّه خلیفه فاطمی در سال 447 ه' .ق . و به حاجتی به اسکندریه رفت و این مسجد را خراب دید و امر به تجدید بناء آن کرد. لوحه ای سنگی از این مسجد باقی مانده که در آن اشاره به تجدید این بناء است . این جامع پیوسته مرکز علمی و ادبی بود که عده ای از بزرگان در آن تدریس کرده اند. بعد از آن تاریخ نیز تغییراتی در آن داده شده و تعمیر گردیده است . (از تاریخ المساجد الاثریه صص 67 - 68). و رجوع به کتاب فوق صفحات مزبور شود.
جامع سلیمانی
مسجدی است در بغداد که به جامع السرای و جامع جدید حسن پاشا نیز معروف است . این جامع را حسین پاشا فاتح همدان تعمیر کرد و بنام وی شهرت یافت . (از تاریخ العراق بین احتلالین ج 4 ص 40).
جامع قم
مسجد جمعه قم . این مسجد را ابوالصدیم حسین بن علی آدم اشعری بنا کرده و بگفته سیاحان در هیچ جا مسجدی که مقصوره آن به این وسعت و ارتفاع باشد دیده نشده و بنای آن در نهایت استحکام است و دیوار آن را طوری با ساروج پوشیده اند که از سنگ سخت تر است . مساجد قدیمی دیگری از قبیل مسجد امام و مسجد عشقعلی و غیره در قم هستند که میتوان آنها را جامع نامید. (از مرآت البلدان ج 4 ص 110).
جامع نائین
مسجدی است در نائین . مولف مرآت البلدان آرد: گویند جامع نائین را عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی بنا کرده و چند خشت که اسامی خلفا در آن ثبت شده موجود است ولی تاریخ بنای منبر 711 و تاریخ درمسجد 784 ه' .ق . است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 121).
جامع هرات
مسجدی است در هرات . مولف مرآت البلدان آرد: مسجد مابین دروازه خوش و هرات واقع شده و موضعی که مسجد در آن بنا شده از بهترین نقاط شهر است . بهمین جهت مسجد را در وسط شهر نساخته و در محل مزبور بنا کرده اند. بانی اول مسجد سلطان ابوالفتح محمد سام بود و قبل از اتمام درگذشته و پس از وی پسرش سلطان غیاث الدین محمود در 597 ه' .ق . آن را به اتمام رسانید. و در حمله مغول رو به خرابی نهاد و ملک غیاث الدین کرت بمرمت آن کوشید و پس از آن ملک معزالدین در تزیینات آن مبالغه کرد. بعدها امیر جلال الدین فیروزشاه در آن مرمتی کرد و در زمان سلطان حسین میرزای گورگانی که مسجد رو به خرابی رفته بود، امیر علی شیر وزیر سلطان حسین میرزا در سال 903 ه' . ق. بطرزی بهتر و عالی تر از اول بنا کرد و در تزیین آن بسیار کوشید و در ماده تاریخ آن قطعاتی گفته اند که از همه صحیح تر «مرمت کرد» میباشد. موضعی که مسجد در آن بنا شده هفتصد و بیست و هفت ذرع مضروبی و مشتمل بر چهارصد و شصت گنبد و صد و سی رواق و چهارصد و چهل و چهار پیل پایه است . (از مرآت البلدان ج 4 صص 122 - 124).
جامع حلب
مسجدی است بسیار قدیمی در حلب که بنام جامع اعظم و جامع حلب معروف است : مولف اعلام النبلاء فی تاریخ حلب الشهباء آرد: در جزوه ای که نزد من است (و گویا از کنوز الذهب ابی ذر باشد)شرحی ذکر شد، خلاصه آن چنین است : هنگامی که ابوعبیده حلب را فتح کرد در قرارداد صلحی که با مردم آنجا نوشت ، موضعی را برای مسجد تعیین ساخت و آن موضع در اصل باغ کنیسه حلاویه بود و صحابه جامع را در آن محل بنا کردند، سپس سلیمان بن عبدالملک آن را به صورت جامعدمشق تجدید بنا کرد و به همان اندازه که ولیدبن عبدالملک در بناء جامع دمشق کوشش کرده بود او نیز بکوشید. گویند: که این مسجد را ولید با اسباب و آلاتی که از کنیسه قورص بدست آورده بود بنا کرد. این کنیسه از عمارات عجیب دنیا بوده و گویند: که ملک روم در ساختمان سه ستون آن هفتاد هزار دینار مصرف کرد... و گویندبنی عباس این جامع را خراب کرده و مصالح آن را صرف ساختن جامع انبار کردند. در باب الحجازیه این مسجد سنگ مرمری به طول تقریباً نیم ذرع و عرض کمتر از این بکار رفته است و عمربن عبدالعزیز بر روی آن می نشست . وچون نقفور بسال 351 ه' .ق . به حلب درآمد شهر و جامع آن را آتش زد و سپس سیف الدوله آن را مرمت کرد... شعراء عرب در وصف آن قصائدی سروده اند از جمله آن قصیده طویل ابوبکر صنوبری است در وصف جامع چنین گوید:
حبذا جامعها ال'
جامع النفس نقاها...
در این جامع پیوسته حوزه های درس لغت و ادب و نحو و فقه و حدیث تشکیل میشد. و العادل نورالدین دو زاویه در آن برای تدریس مذهب مالک و احمد و زاویه ای خاص تدریس حدیث وقف کرده است . بسال 564 ه' .ق . چهارشنبه 27 شوال اسماعیلیه این جامع و بازارهای اطراف آن را آتش زدند و نورالدین محمودبن زنگی کوشش بسیار در تجدید بنا و مرمت آن کرد و یکی از بازارهای اطراف آن را بفتوای عبدالرحمان بن محمود الغزنوی جزء مسجد کرده و آن را مربع و خوش منظر ساخت . (تلخیص از اعلام النبلاء فی تاریخ حلب الشهبا ج 2 ص 78 ببعد). بسال 482 ه' .ق . قاضی ابوالحسن محمدبن یحیی بن الخشاب مناره جامع حلب رابجای مناره قبلی بنا کرد. (از اعلام النبلاء فی تاریخ حلب الشهبا ج 1 ص 361). و رجوع به معجم البلدان شود.
جامع سمنان
مسجد قدیمی معروف است در سمنان . مولف مرآت البلدان آرد: گویند حضرت امیر المومنین علی (ع ) در زمان خلافت خود امر فرمود که از کوفه تا بخارا هزار و یک مسجد بنا کنند. در زمان حکومت عبداللّه بن عمر بزرگان سمنان این مسجد را بنا کردند ولی آن را چندان عظمتی نبود و بعدها بدفعات قسمتهائی بر آن افزودند این مسجد بوضع مساجد اهل سنت است و مناره بلند دارد. وقفنامه مسجد که در دو قطعه سنگ مرمر نوشته شده و به دیوار نصب است تاریخ بنا را 1113 ذکر میکند. جامع دیگری نیز در سمنان هست که معروف به مسجد شاه است و آن را فتحعلی شاه قاجار در 1217 ه' . ق. شبیه به مسجد شاه تهران بنا کرده است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 106).
جامع قوصون
مسجدی است در شارع محمد علی [ به مصر ]. این مسجد را سیف الدین قوصون یکی از امراء ناصری که داماد محمدبن قلاوون ناصر نیز بود بنا کرد. محل این مسجد خانه امیر جمال الدین قتال بود که امیر قوصون آن را خرید و در محل آن جامع مزبور را بنا کرد و در 21 رمضان سال 710 ه' .ق . بناء آن تمام شد و الملک الناصر محمدبن قلاوون آن را افتتاح کرد. از بنای قدیمی جز اجزائی باقی نمانده و تغییراتی در آن روی داده است . (تاریخ المساجد الاثریه ص 139 ببعد).
جامع نطنز
یا مسجد جمعه . مسجد معروفی است در نطنز که مورد مطالعه سیاحان بوده و مهمترین بنای قدیم نطنز بشمار است . این جامع مرکب از چندین بنا است که همه آنها را در زمان الجایتو خدابنده و پسرش ابوسعید بهادرخان ساخته اند. ساختمانها مربوط به زمانهای مختلف ولی قریب العهد به یکدیگر هستند. طرح این مسجد در بادی نظر بسیار غریب مینماید زیرا تفاوت سطح و انحراف محور در آنها نمایان است . ابنیه مذکور عبارتند از:
1- مسجدی که قسمت هائی از آن را در سالهای 704 و 705 ه' .ق . به انجام رسانده اند. 2- بقعه شیخ عبدالصمد اصفهانی که در 707 ه' .ق . به انجام رسیده است . 3- ایوان مدخل یک خانقاه ویران که ظاهراً 716 یا 717 ه' .ق . ساخته شده است . 4- یک مناره که تاریخ 725 ه' .ق . دارد. خود مسجد که نسبتاً از خرابی محفوظ مانده مرکب است از شبستان هشت ضلعی دارای گنبد که مشرف بر صحنی است که چهار ایوان دارد.اضلاع صحن را دهلیزها و نمازخانه های مختلف بهم متصل میسازد. این مسجد از سمت شمال و مشرق و جنوب محدود است به کوچه باریکی که چون به مدخل بزرگ مسجد و مقابل مناره درگاه خانقاه میرسد وسعت یافته مبدل به میدانچه میگردد، در سمت غرب ویرانه خانقاه دیده میشود که محدود به راهی میگردد. مسجد سه مدخل دارد یک جنوبی و دو شمالی ، مدخلهای شمالی با سطح حیاط برابر است و مدخل جنوبی دهلیز وسیعی است که دوازده پله بلند دارد. صحن مسجد فضای مربعی است بطول 06/14 گز و عرض ایوانها متفاوت است . از عجائب این بنا اینکه شبستان بر روی محور صحن و ایوانهای شمالی و جنوبی واقع نشده است . در میان صحن پله های وسیعی است که به کنار قناتی میرسد. و مردم از آن پله ها بر سر قنات میروند. مسجدکه از آجر ساخته و از آهک پوشیده شده است ، از دور سفید بنظر میرسد، فقط در زیر پایه اطاق ایوان شمالی خطوط رنگی بنظر میرسد، تاریخ اتمام بنا را روی در جنوبی چنین نوشته اند: بسم اللّه الرحمن الرحیم . امر بعمارةالمسجد فی المسجد (کذا) المولی المعظم و الصاحب الاعظم دستور ممالک العالم ، الممهد قواعد (کذا) الخیر والکرم خواجه زین الدنیا و الدین خلیفةبن الحسین الماستری بمساعی الصدر الاعظم شمس الدین محمدبن علی النطنزی فی سنة اربع و سبعمائه » بین قسمت های مختلف این جامع اختلاف فاحشی دیده میشود که نمودار یک انقلاب در عالم معماری است که در فاصله ناچیز از زمان روی داده است . (از آثار ایران ج 1 ص 37 ببعد). و رجوع به کتاب مزبور صفحات یاد شده شود.
جامعه شناسی
شناخت جامعه . معرفت الجوامع. آشنایی به احوال جامعه . و رجوع به جامعه شود.
  • در اصطلاح جامعه شناسان ، علمی که اوصاف کلی و عمومی جوامع حیوانی مخصوصاً جوامع انسانی را مطالعه میکند. (فلسفه علمی شاله ترجمه دکتر مهدوی ). علم به پدیده های اجتماعات . اگوست کنت موسس فلسفه تحققی ، پدر جامعه شناسی است . وی معتقد به درک و فهم حوادث اجتماعی بطریق تحقیق علمی و تحققی میباشد.
    تاریخ تحول جامعه شناسی ، تفکر درباره امور اجتماعی و کوشش برای درک تحولاتی که در داخل جامعه انجام میگیرد و کنجکاوی برای یافتن قوانین تبدل جامعه درتاریخ سابقه ممتدی دارد. کتاب جمهوریت تالیف افلاطون و کتاب سیاست تالیف ارسطو و «مقدمه » ابن خلدون را میتوان جزء مدارک قدیمه جامعه شناسی نام برد. بطور کلی در جامعه شناسی از لحاظ درک قوانین عمومی اجتماع و از نظر تغییر آثار و وقایع اجتماعی مانند همه علوم و معارف دیگر بشری ، تحولاتی روی داده است . و این تحولات از مبداء استنباط تخیلی آغاز و تا امروز به منتهای استنباط علمی و عینی ختم گردیده است . تحت تاثیر تعلیمات مذهبی و معتقدات کتب مقدس نظریه رائج ، نظریه جامدی بود که میتوان آن را نظریه تقدیر و مشیت یا نظریه اپولوژتیک نامید که بر طبق آن نظامات اجتماعی و تحولات آن مربوط به مشیت الهی است و همچنانکه سرنوشت افراد بشری درلوح محفوظ ثبت است تقدیر اجتماعات انسانی نیز از پیش در عالم ذر معین شده و خداوند بحکمت بالغه خویش ترقی و تنزل اجتماعی را موجب میشود و به کسی نرسد که در دستگاه تقدیر خدائی چون و چرائی روا دارد و از سر«تبعیض » و موجبات عروج و نزول ملل و نحل چیزی بپرسد. هرودت مورخ مشهور یونانی در ذکر حوادث تاریخ همه جا آنها را نتیجه رشک و کین خدایان می پنداشت . از مدارک مذهبی میتوان الواح دهگانه موسی را نام برد، که مقررات ازلی نظام اجتماع را برحسب مشیت معین میکند.بطور کلی قوانین زمان باستان بصورت قواعد و ضوابط فنا ناپذیر و دائم الاعتبار تلقی میشد و با وجود عدم تطابق آن با شرائط تازه محیط، با هزاران قساوت میکوشیدند تا همچنان آن نصوص فرتوت و عتیق را مجری دارند. بتدریج مفهوم جامد فوق جای خود را به مفهوم دیگری داد که علمی تر و عینی تر است . مثلا ابن خلدون در مقدمه خود نظریات درخشانی راجع به تحول اجتماع بیان کرده ومعتقد است که اجتماعات انسانی از حالت وحشی گری و بیابانگردی به شهرنشینی و حضارت رسیده اند و برای درک وقایع تاریخ باید کلیه احوال معنوی ملل را در نظر گرفت . در طلیعه پیدایش جامعه سرمایه داری و هنگامی که کشفیات و اختراعات و آثار نوین دانشمندان ، تفکر جامد قرون وسطی را متزلزل ساخت ، پایه و اساس اسلوب کهن آپولوژتیک بیش از پیش لرزان شد و فلاسفه بزرگی مانند هابس و اسپینوزا و لاک کتبی در زمینه جامعه شناسی تالیف کردند. دو تالیف معروف هابس در این مبحث عبارت است از درباره تمدن و لویاتان یا درباره ماده و کتاب معروف اسپینوزا در این زمینه رساله سیاسی و کتاب لاک «تتبعی درباره حکومتهای مدنی » نام دارد.در قرن شانزدهم دو تن از دانشمندان ، نخستین بحث منظم را درباره ایجاد یک جامعه سوسیالیستی به میان آوردند. این دو دانشمند تالیفاتی دارند که طرحی برای ایجاد یک جامعه بر وفق عالیترین آرزوی بشر میدهند. درقرن هفدهم توجه زیادی به امور حقوقی شد و بحث راجع بحقوق فطری بشری بمیان آمد. از متفکرینی که میتوان از آنان نام برد یکی حقوقدان معروف هلندی هوگو گروسیوس است . بحث درباره حقوق فطری و نوع حکومت ها و چگونگی روش سیاسی دولتها موازی با رشد طبقه بورژوا و مبارزه آن طبقه با دستگاه فئودالها است و در اظهار نظر این متفکرین غالباً نظریه بورژوا منعکس شده و از آن دفاع میشود. در قرن هجدهم این بحث توسعه بسیاری پیدا میکند و دانشمندانی مانند روسو و دلباک تحت تاثیر گذشتگان از قبیل هابس درباره اداره اجتماع تالیفاتی کردند. کتاب دلباک موسوم به دستگاه اجتماعی و کتاب قرارداد اجتماعی روسو شهرت بسزا دارند و تمام این فلاسفه در مباحث جامعه شناسی یک روش تئولوژیک دارند، بدینمعنی که غایت و هدفی در نظر داشتند و گمان میکردند تمام تحولات اجتماعی تابع غایتی است که موردعلاقه آنها است و شیوه آنان در این مباحث استنتاج مقررات و دستورات از اصول کلی بود. و بالاخره در این قرن در اثر توسعه صنایع و تکامل افکار فلسفی بتدریج جامعه شناسی صورت علمی تر و دقیق تری بخود گرفت . و ازهمان اوان انقلاب کبیر فرانسه در زمانی که منتسکیو کتاب روح القوانین خود را مینوشت به وجود قوانین در جامعه توجه کافی میشد. منتسکیو مینویسد «قوانین عبارت است از روابط جبری که از طبیعت اشیاء ناشی میشود» وحتی بمفهوم نسبیت در قوانین اجتماع توجه داشته و گوید: «قوانین بایستی نسبی باشد و با طبیعت کشور و آب و هوا و وضع جغرافیائی و طریقه زندگی مردم و عقاید مذهبی ، تجارت ، آداب ، ثروت عمومی و تمایلات روحی اهالی ارتباط داشته باشد و قوانین را باید از این نقطه نظرمورد توجه قرار داد». ولتر در کتاب «تتبعی درباره آداب و رسوم » مینویسد: «تاریخ دارای علل کاملاً انسانی است و تمام تظاهرات گوناگون فعالیت بشری مانند سیاست ، مذهب ، هنر، طرز تفکر و امثال آن ، بهم پیوستگی دارد. ولتر و سایر دانشمندان این قرن تاثیر عوامل ماوراء طبیعت را در حیات اجتماعی انکار کرده و اصل بهم پیوستگی پدیده های اجتماعی را تایید کرده اند. در این قرن صاحب نظران درباره سازمان اجتماع نیز اظهارنظر کرده و از آنجمله بنالد در کتاب خود بنام «تئوری دولت » که بسال 1786م . منتشر کرده می نویسد: «سازمان اجتماعی سیاسی و مذهبی لزوما از طبیعت اشیائی که آن را ترکیب میکنند ناشی شده است . همچنانکه وزن ناگزیر ناشی از طبیعت خود شی است . و بهمین جهت قانون گذار نباید قانون را وضع کند، بلکه باید آن را کشف سازد و اشاعه دهد. ملتی که از قانون گذار وضع قوانین را میطلبد بمثابه بیماری است که از پزشک خویش بخواهد تا مزاج وی را عوض کند». و آماردر این قرن توسعه یافته و به جامعه شناسی کمک کرد. بطور کلی مختصات و ممیزات دورانی که شرح آن گذشت بدینقرار است : نخست اینکه غالب نظریات دانشمندان دارای جنبه مذهبی شدید بود، زیرا هنوز کلیسا قدرت و نفوذ کامل داشت و مردم هم تعصبات دینی نشان میدادند و بعلت پائین بودن سطح دانش نوین ، دانشمندان از تفکیک دین و دانش میترسیدند و برای اولین بار انقلاب کبیر فرانسه پایه های نفوذ مذهب را متزلزل کرد و تفکیک دین را از سیاست رسماً اعلام داشت و اندیشه انسانی را از سلطه کلیسا خارج ساخت . دوم اینکه تمام نظریات فوق دارای جنبه غائی بوده و خصلت کاملا علمی و تحقیقی نداشت و میخواسته اند از تمام نظریات مزبور نتیجه فلسفی یااخلاقی را بدست آرند. سوم اینکه با وجود توجه تمام دانشمندان به تاثیر محیط و اثر متقابل پدیده های اجتماعی باز هم رکود و خمودی در نظریات آنان مشاهده میشود، بدین معنی که جامعه را دارای نظام ثابتی تحت قوانین لایتغیری تصور میکنند. چهارم اینکه کلیه نظریات یک جهت دارد، بدین معنی که اجتماع و پدیده های آن را در کلیه خطوط سیر و تکامل و از همه جهات گوناگون آن در نظر نمیگیرند و به شیوه منطق جامد نمودهای اجتماعی را جدا از یکدیگر تحت مداقه قرار میدهند. در قرن نوزدهم بر اثر بسط و توسعه دانش مفهوم نسبیت در جامعه شناسی بخوبی راه یافت و بالاخره در اثر ترقی فوقالعاده ای که در تمام رشته های علمی پدید آمده بود نظریات علمی و تحقیقی درباره جامعه شناسی از طرف دانشمندان بنام مانند اگوست کنت و نظائر او اظهار شد. ممیزات جامعه شناسی ، امتیاز مباحث جامعه شناسی از روانشناسی بدین جهت است که پدیده های اجتماعی در داخله اجتماع حاصل میگردد و پدیده هائی که در روانشناسی مورد بحث واقع میشود در یک وجدان فردی روی میدهد و وجه امتیاز آنها از حوادث تاریخی و جغرافیائی کلیت و عمومیت حوادث اجتماعی است . مثلا تاریخ در اصل و ریشه مسیحیت یاتوسعه صنایع در قرن نوزدهم یا جنگهای ناپلئون بخصوص مطالعه میکند در صورتی که جامعه شناسی از دیانت و مزد کارگر و جنگ بطور کلی بحث میکند. جامعه شناس بزرگ فرانسوی دورکیم 1858 - 1917 م . که یکی از متفکران قرن حاضر است و در کتابی راجع به قواعد و روش جامعه شناختی نوشته و وجه امتیاز حوادث نفسانی و اخلاقی را از حوادث اجتماعی نشان داده است . او میگوید: حوادث اجتماعی طریقه های عمل و فکر و احساسی است که وصف بارز آنها این است که در خارج و وراء وجدان فردی موجود میباشد.
    و «طبیعت اجتماعی این خاصیت را دارد که بر طبیعت فردی اضافه میشود». در عین اینکه بظاهر ما احکام اجتماعی را به رضا و رغبت انجام میدهیم در حقیقت طبیعت اجتماعی آن را به ما تحمیل کرده است . یعنی فکر اجتماعی دارای قدرتی است که عضو جامعه را مجبور بانجام عمل معین میکند ولی چون غالباً به رضا عمل را انجام میدهد این جبر و فشار را احساس نمیکند، اما همینکه کسی بخواهد از فرمان اوامر اجتماعی سرپیچی کند، این جبر و فشار را احساس میکند و بهمین جهت است که عضو هر جامعه اگر در یکی از موارد حقوقی و اخلاقی و غیره از حکم اجتماعی سرپیچی کند او را به وسائل مختلف وادار بجبران آن عمل میکند و چون این اجبار از خود فرد نیست سبب دیگری جز اجتماع نمیتواند داشته باشد. از آنچه گفتیم چنین نتیجه گرفته میشود که خارجی بودن و مستقل بودن و اجباری بودن از ممیزات احکام اجتماعی است . و در تعریف آن باید گفت که امور اجتماعی آن طریقه عمل و فکری است که قبل از وجود فرد مقرر و پابرجای باشد و افراد آن را بطور کلی از طریق تربیت بیابند و کلمه موسسات مناسب ترین لغتی است که این وقایع را مشخص میکند با این تعریف جامعه شناسی از علومی که غالباً آن را جزء آن میشمارند ممتاز و مشخص گردید، یعنی هم از اخلاق اجتماعی که تکالیف انسان را نسبت بجامعه تعیین میکند و هم از سیاست که طبق نظریه افلاطون و روسو، وصف مدینه فاضله و جامعه «ایده آل » را میکند متمایز است زیرا اخلاق اجتماعی و سیاست به این معنی که گفته شد آنچه را که بایدباشد و بهتر است تعیین میکنند و ایده آلی معرفی مینمایند در صورتی که جامعه شناسی مثل علوم تجربی دیگر آنچه هست را مطالعه میکند و واقعیات را مورد بررسی قرار داده قوانینی از آنها استنتاج میکند. مثلاً جامعه شناسی انواع مختلف ازدواج را که بین جوامع وحشی و متمدن متداول است مطالعه میکند و اینکه کدام بهتر است رابه اخلاق میسپارد تا در آن باب حکم کند. موضوع جامعه شناسی ، عبارت است از تحقیق در امور اجتماعی مانند عقاید و سنن و آداب و رسوم و نظائر آن و یافتن قوانین آنها.
    تقسیمات جامعه شناسی ، اگوست کنت این علم را بر دو بخش بزرگ تقسیم کرده یکی را استاتیک اجتماعی و دیگری را دینامیک اجتماعی خوانده . در فارسی میتوان از بخش نخست به «علم سازمان اجتماعی » و از بخش دوم به «علم فعالیت اجتماعی »تعبیر کرد. در بخش اول اموری که پایه و مبنای هر جامعه ای را تشکیل میدهند مانند آداب و اخلاق و عقاید و صنعت و فرهنگ و جز آن مورد مطالعه و تحقیق است بی آنکه به اصل و منشاء این کیفیات اجتماعی و چگونگی سیر تاریخی آنها توجهی باشد. از این مطالعه قانونهائی مانند «آزادی معاملات با ترقی اقتصادی بستگی دارد و این دو همیشه با هم ظهور میکنند» بدست می آید. در بخش دوم سیر امور اجتماعی و ارتباط آنها با یکدیگر در طول زمان مورد بحث و تحقیق است و از این تحقیق معلوم میشود که این کیفیات معلول چه عللی بوده و بر طبق کدام قانون سیر خود را در ادوار مختلف تعقیب کرده اند. هریک از این کیفیات و امور اجتماعی شعبه خاصی را از جامعه شناسی ایجاد کرده اند. شعب جامعه شناسی بحسب آنچه دورکیم تعیین کرده چنین است :
    1- مرفولوژی اجتماعی یا شناخت شکل جامعه که هیات و شکل خارجی جامعه و اساس جغرافیائی و حجم و بسط و چگونگی تمرکز و پراکندگی جمعیت را مطالعه میکند و یک نوع جغرافیای انسانی است که با نظر کلی تر مسائل مربوط را مورد بررسی قرار میدهد. 2- فیزیولوژی اجتماعی یا وظائف الاعضاء اجتماعی که وظائف و اعمال جامعه و مظاهر مختلف حیات اجتماعی را تحقیق میکند و شامل رشته های زیر است : الف - جامعه شناسی دینی که درباره معتقدات و عبادت و موسسات دینی تحقیق میکند. ب - جامعه شناسی اخلاقی که از افکار اخلاقی و عادات و آداب اجتماعی بحث میکند. ج - جامعه شناسی حقوقی که موضوع آن قوانین است . د - جامعه شناسی اقتصادی که از فرا آوردن ثروت و مبادله و توزیع آن گفتگو میکند. ه' - زبان شناسی که زبان را از آن جهت که زائیده زندگانی اجتماعی است مورد مطالعه قرار میدهد. و - زیباشناسی که موضوع آن آثار هنری است از آن جهت که مولود محیط میباشند. علاوه بر اینها ممکن است امور اجتماعی دیگری از قبیل ارتش و سیاست نیز رشته های جداگانه ای تشکیل دهند. 3- جامعه شناسی عمومی ، دراین قسمت نتائجی را که علوم اجتماعی خصوصی بوسیله تحلیل فراهم آورده است تالیف و ترکیب کرده قوانین کلی راجع به جوامع را معلوم میسازد.
    روش جامعه شناسی ، از زمانی که اگوست کنت جامعه شناسی را مدون کرده و نام خاصی بر آن نهاد درباره بهترین طریقه مطالعه امور اجتماعی بین دانشمندان اختلاف شده و نتیجةً بدو دسته کاملاً مخالف تقسیم شده اند طبق نظریه دسته اول که گابریل تارد و پل لاکمب نماینده نامی آنان هستند. جامعه شناسی تابع روان شناسی است و باید به کمک تاریخ وارسی و تحقیق شود. و طبق نظریه دوم که دورکیم و اگوست کنت نمایندگان آن میباشند جامعه شناسی بکلی علمی مستقل و مجزی از روانشناسی است و روش آن بر پایه مشاهده امور و آزمایش گذاشته شده است و اگر امور اجتماعی گذشته مورد تحقیق باشد، تاریخ وسیله کارخواهد بود و در صورتی که منظور امور اجتماعی زمان حال باشد از علم آمار که همه امور را به ترتیبی معین دنبال هم می آورد و نتیجه را با جدولها و منحنی هائی نمایش میدهد استفاده میشود. آزمایش در تمام شعب جامعه شناسی بکار میرود و ضرورتی که برای تغییر دادن برنامه های فرهنگی و قوانین قضائی و اصول اقتصادی و جز آن در جامعه احساس میشود نتیجه آزمایشهائی است که خواه ناخواه از آنها بعمل آمده است .
  • جامع خرم آباد
    مسجدی است در خرم آباد که شاه پرور سلطان دختر اغرلو سلطان بسال 970ه' .ق . آن را ساخته است و بعدها به امرشاه سلطان حسین صفوی مرمت شده است . تاریخ بناء آن را در محراب در سنگی مرتسم ساخته اند. (از مرآت البلدان ج 4 ص 101).
    جامع سید سلطان علی
    مسجدی است در بغداد که تاریخ بناء آن معلوم نیست گویا آن را در عصری که جامع مرجان بنا شده ساخته اند. ظاهراً منسوب به شیخ علی سلطان است که در حدود 784 ه' .ق . ببعد در بغداد حکومت داشته و خود را سلطان میخوانده باشد. (از تاریخ العراق بین احتلالین ج 2 ص 162 ببعد).
    جامع کاشان
    مولف مرآت البلدان آرد: مسجدی که در کاشان به اسم جامع معروف است ، شهرت دارد که صفیه خاتون دختر مالک اشتر آن را بنا کرده است . دو محراب دارد که قبله یکی کج و قبله دیگری راست است ، و دارای شبستان و گنبد و حوضخانه است و چند بار مرمت شده که تاریخ آنها معلوم نیست . (از مرآت البلدان ج 4 ص 116).
    جامع نوری
    مسجدی است در موصل . این جامع را نورالدین محمودبن عمادالدین زنگی که بعد از پدر خود در قرن ششم ه' .ق . حاکم حلب و حمص و حماد بوده و فتوحات بسیار کرده است در موصل طرح انداخت و بنام بانی آن به جامع نوری مشهور شد. (از حبیب السیر چ تهران ص 394).
    جامعه فواد اول
    دانشگاه دولتی فواد اول که در 1908م . در قاهره تاسیس شده است .
    این دانشکده شامل دانشکده های کشاورزی و دراسات العربیه و ادبیات و بازرگانی و فنی و حقوق و علوم و دامپزشکی و پزشکی میباشد. (از اعلام المنجد).
    جامع خلوتیه
    این مسجد در محل التقاء شارع برمونی و شارع خلیج مصری بر جانب قنطره سنقر واقع شده است . یکی از زاویه های مسجد محل اجتماع سلسله خلوتیه و مقبره عده ای از مشایخ این سلسله است که از جمله آنها کوزالبغا است ، و از اینجا میتوان حدس زد که جامع خلوتیه همان مسجدی است که «کوزلبغا» در زمان حکومت ظاهر چقمق در اینجا بنا کرده است . تغییراتی در سنوات متعدد در آن روی داده و تجدید بنا شده است . (از تاریخ المساجد الاثریه صص 342 - 343). و رجوع به همان کتاب شود.
    جامع شاهرود
    مسجدی است قدیمی که بانی و تاریخ بنای آن معلوم نیست وپنج قسمت دارد قسمتی که در وسط قرار گرفته سقف آن تیرپوش است و سقف بقیه از خشت خام است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 106). و رجوع به کتاب فوق صفحات مزبور شود.
    جامع کاشغر
    مسجدی است معروف در کاشغر که سعدی در گلستان از آن نام می برد: به جامع کاشغر درآمدم .... (گلستان ).
    جامع نیشابور
    مسجدی است قدیمی در نیشابور. مولف مرآت البلدان آرد: بموجب خطوط مرتسمه در لوح سنگی که در این مسجد دیده میشود چهار صد سال قبل علی نامی مشهور به کرخی مسجد قدیم نیشابور را بنا کرده است . این مسجد دارای شبستان و ایوان بزرگی است که رو به انهدام است و موقوفات بسیار دارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 121).
    جامع همدان
    مسجدی است که در وسط شهر واقع شده و معروف به جامع عتیق همدان است . بانی آن البالوخان زنگنه است ولی تاریخ تحقیقی آن معلوم نیست . (از مرآت البلدان ج 4 ص 124).