جستجو

جامع بعلبک
مسجد معروفی است در بعلبک: در جامع بعبلک وقتی کلمه ای چند همی گفتم بطریق وعظ. (گلستان ).
جام جهان نما
جام جم . جامی که همه عالم در آن نموده میشد. دکتر معین در مقاله خود به عنوان «جام جهان نما» نویسد: در نظم و نثر پارسی بارها از جامی بنام «جام جهان نما» و اسامی دیگر «جام کیخسرو، جام جم ، جام جمشید، جام گیتی نما، جام جهان بین ، آئینه سلیمان ، آئینه سکندر و غیره » یاد کرده اند و فرهنگ نویسان گفته اند: جامی بوده است که احوال خیر و شرعالم از آن معلوم میشد .
کیخسرو. شهریاری که بنام کیخسرو در داستانهای ملی ایران از پادشاهان بزرگ کیانی بشمار میرود، نام وی در اوستا کوی هوسروه و در ودا (کتاب مقدس هندوان ) سوشروس است و بنابراین از بزرگان دوره هند و ایرانی بوده است که پیش از جدا شدن هندوان از ایرانیان و مهاجرت آنان بسمت سند و داخله فلات ایران میزیسته . فردوسی در شاهنامه در «داستان بیژن با منیژه » پس از تشریح زندانی شدن بیژن به امر افراسیاب در چاه و جستجوی گیو، پدر وی و مایوس شدن او، در عنوان «دیدن کیخسرو بیژن را در جام گیتی نمای » گوید :
چو نوروز خرم فراز آمدش
بدان جام فرخ نیاز آمدش
بیامد پر امید دل پهلوان
ز بهر پسر گوژ گشته ، نوان
چو خسرو، رخ گیوپژمرده دید
دلش را بدرد اندر، آزرده دید
بیامد، بپوشید رومی قبای
بدان تا برد پیش یزدان ثنای
خروشید پیش جهان آفرین
برخشنده بر، چند کرد آفرین
ز فریادرس زور و فریاد خواست
وزاهریمن بدکنش داد خواست
خرامان از آنجا بیامد به گاه
بسر برنهاد آن کیانی کلاه
پس آن جام بر کف نهاد و بدید
در او هفت کشور همی بنگرید
ز کار و نشان سپهر بلند
همه کرد پیدا، چه و چون و چند
ز ماهی به جام اندرون تا بره
نگاریده پیکر بدو یکسره
چه کیوان ، چه هرمز، چه بهرام و شیر
چه مهر و چه ماه و چه ناهید و تیر
همه بودنیهابدو اندرا
بدیدی جهاندار افسونگرا
به هر هفت کشور همی بنگرید
که آید ز بیژن نشانی پدید
سوی کشور گرگساران رسید
بفرمان یزدان ، مرورا بدید
بدان چاه بسته به بند گران
ز سختی همی مرگ جست اندر آن ...
بنابراین «جام گیتی نمای » در نظر مولفان خداینامک پهلوی ، که شاهنامه معالواسطه مقتبس از آن است جامی بوده است که صور نجومی و سیارات و هفت کشور (هفت اقلیم ) زمین بر آن نقش شده بود و خاصیتی اسرارآمیز داشت چه وقایعی که در نقاط دوردست کره زمین اتفاق می افتاد بر روی آن منعکس میشد.
جمشید. این نام مرکب است از جم و شیده جزء دوم همان است که در «خورشید» نیز دیده میشود و بمعنی تابان و درخشنده است . جزء اول در اوستا ییمه و در ودا یمه آمده . در کتاب اخیر وی پسر خورشید و نخستین بشری است که مرگ بر او چیره شده ، بر دوزخ حکومت میکند . در اوستا (وندیداد فصل دوم ) او نخستین کسی است که اهورمزدا دین خود را بدو سپرد، و در روایات داستانی ایران ، جم یکی از بزرگترین پادشاهان سلسله پیشدادی است که «جام جهان نما» بدو نسبت داده اند. در شاهنامه ذکری از انتساب جام به جمشید نیست ولی چون شهرت جم بیش از کیخسرو بوده است و از سوی دیگر مسلمانان او را با سلیمان پیامبر بنی اسرائیل یکی دانسته اند و همچنین در روایات ، پیدایش شراب به جمشید منسوب بوده است «جام کیخسرو» را «جام جم » و «جام جمشید» خواندندو این انتساب ظاهراً در قرن ششم هجری پدید آمده است .شبستری در کنزالحقایق گوید :
یکی جم نام وقتی پادشا بود
که جامی داشت کان گیتی نما بود
بصنعت کرده بودندش چنان راست
که پیدا میشد از وی هرچه میخواست
هر آن نیک و بدی کاندر جهان بود
در آن جام از صفای آن نشان بود
چو وقتی تیره جام از زنگ گشتی
شه گیتی از آن دلتنگ گشتی
بفرمودی که دانایان این فن
بکردندی به علمش باز روشن
چو روشن گشتی آن جام دل افزای
بدیدی هرچه بودی در همه جای .
و گوینده در مصباح الارواح گوید :
هریک جمشید کرده از گل
صد جام جهان نمای حاصل .

؟

جامدی
محمدبن علی بن الحسین . مکنی به ابی یعلی و معروف به ابن القاری ومشهور به جامدی واسطی ، منسوب به جامدة (از توابع واسط) است . وی از سعیدبن عبدالعزیز ابوسعد جامدی و بعداز او از قیلوی روایت کند. و از ابوالفتح عبدالملک بن ابوالقاسم کروخی و محمدبن ناصر سلامی حدیث استماع کرد. وی مردی صالح بود و بسال 603 ه' .ق . درگذشت . پدر او نیز از بزرگان زهاد بوده است . (معجم البلدان ).
جامع آق سنقر
مسجد جامع معروفی است به مصر. این جامع را امیر آقسنقر (ابراهیم آغا) ناصری برپا کرد. وی از ممالیک ناصر محمدبن قلاوون و متنفذترین مرد سیاسی این سلسله است . وی بنای این جامع را در شانزدهم رمضان 848 ه' .ق . آغاز کرد و کتابخانه و مقبره ای برای خویش در آن تاسیس نمود در بنای این جامع توجه خاصی مبذول میداشت و در روز جمعه 3 ربیعالاول 848 ه' .ق . در آنجا اقامه نماز جمعه کرد و موقوفاتی برای آن تعیین ساخت که صرف تعمیر آن شود. و معلوم میشود پیش از اتمام بنای جامع در آنجا اقامه جمعه شده است . موید این مدعی اینکه در بالای مسجد نوشته ای است که تاریخ شروع ساختمان و روزی که اقامه جمعه در آن شده و تاریخ وفات امیرآق سنقر (بانی مسجد) در آن ذکر گردیده است واشاره به تاریخ اتمام آن نشده است . از این نوشته مستفاد میشود که جامع پس از درگذشت امیرآق سنقر تمام شده است ، ولی چه کس آن را به اتمام رسانده معلوم نیست این جامع مانند دیگر جوامع دارای چهار ایوان است که صحنی در وسط آنها قرار گرفته است در سنوات بعد تغییرات بسیاری در آن روی داده است . بزرگترین ایوان آن ایوان شرقی مسجد است و دارای کاشی کاری و مرمرکاری و منبر زیبائی است . (از تاریخ المساجد الاثریه چ قاهره صص 152 - 156). و رجوع به همان کتاب صفحات مزبور شود.
جامعالعاقولی
مسجدی است در بغداد که ظاهراً از بناهای 797 ه' .ق .است و در اول به صورت مدرسه بوده سپس به شکل جامع درآمده است . (از تاریخ العراق بین احتلالین ج 2 ص 228).
جامع بمبئی
مسجدی است در بمبئی . رجوع به تتمه صوان الحکمه و به مسجد جامع بمبئی شود.
جامجی
ضیاءالدولة والدین . احمد. رجوع به ضیاءالدین ابوبکر احمدالجامی شود.
جام رسیدن
در خور شراب خواری بودن . سزاوار جام کشیدن:
جام یاقوت و شراب لعل پاکان را رسد
بینوایان را نظر بر رحمت عام است و بس .

فغانی شیرازی (از ارمغان آصفی ).

جام عالم بین
جام جم . جام جهان نما:
باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی .

حافظ.

جامعالعسکر
نام مسجد معروفی است در مصر که آن را عبدالملک بن یزید خراسانی ازدی بنا کرد. وی از سرداران ایرانی و طرفدار بنی عباس بود و پس از فتح مصر از جانب سفاح خلیفه عباسی به حکومت مصر منصوب گردید. و وجه تسمیه آن به جامع العسکر آن بود که در آنجا دارالاماره ای بنا کرد و قشون خودرا در آن سکونت داد. این بنا در سالهای 133 تا 135 ه' .ق . در دوره اول حکمرانی عبدالملک مزبور انجام یافته است . (از حاشیه کتاب التاج چ احمد زکی ص 35).
جامع بنی امیه
ظاهراً همان جامعدمشق است . رجوع به جامع دمشق شود.
جام چشیدن
می نوشیدن . از پیاله می خوردن . از جام می نوشیدن:
بجامی که ساقی خود اول چشید
به نقلی که شکّر دهانی گزید.

ظهوری ترشیزی (از ارمغان آصفی ).

جام رنگ
همرنگ با جام . همانند جام . صافی . روشن:
بود فلک جام رنگ و جام فلک سان
روز ندانم که از کدام برآمد.

خاقانی .

جام عالی
کنایه از قدح بزرگ که بدان شراب خورند. (آنندراج ):
فرنگی صفت جام عالی بده
اگر میدهی پرتگالی بده .

ملاطغرا (از آنندراج ).

جامعالعلوم
آنکه جامع دانشها باشد. آنکه همه یا غالب دانشها را بداند.
جامع بیجار
مسجدی است در بیجار که نجفقلی خان جد حسینعلی خان وزیر فوائد در سال 1220 ه'.ق . آن را بنا نموده است . بنای آن عالی است و حجراتی برای سکونت طلاب دارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 99).
جامح
نعت فاعلی از جُموح وجِماح . (اقرب الموارد). اسب توسنی کننده . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). سرکشی کننده . (آنندراج ). اسب سرکش و شرور. (ناظم الاطباء). توسن سرکش .
  • خودرای شونده . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
  • شتاب کننده: لولّوا الیه وهم یجمحون ; ای یسرعون . (سوره 9/57). آنکه سوار باشد بر هوای نفس خود و او را از آن بازنتوان گردانید.
  • آنکه سر باز زند. ج ، جوامح . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). این کلمه برای مذکر و مونث یکسان است ، برای هردو به همین صورت آید. (از اقرب الموارد).
  • (اِ) زنی که بدون طلاق و اجازت شوهر نزد اهل رود. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
  • جام زدن
    کنایه از شراب خوردن . (آنندراج ). جام باده نوشیدن . جام می خوردن . جام شراب نوشیدن:
    می چو از خم به سبورفت و گل انداخت نقاب
    فرصت عیش نگهدار و بزن جامی چند.

    حافظ (از آنندراج ).

    جامعان
    حله مزیدیه است . (منتهی الارب ). رجوع به حله مزیدیه شود.
    جامعالقلعة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی جامعالقلعة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.