جستجو

جالیز و اخار
از دیه های طبرش . (تاریخ قم ص 139).
جاماسب اسانا
نام شخصی است که بخشی از منظومه اردای ویرافنامه را در هند بچاپ رسانیده . او راجاماسپجی نیز گویند. (از مزدیسنا ص 361، 476، 484).
جامبودوئیپا
لقب کانیشکا. یکی از پادشاهان بسیار مقتدر هند است . که با قیصر روم ، «مارک آنتوان » رابطه داشته است . و چو در عصر خود مقتدرترین پادشاه هند بود او را به این لقب که بمعنی خداوند تمام هندوستان است میخواندند. (از احوال و اشعار رودکی ص 157).
جام بورک
کاسه آش بغرا. (ناظم الاطباء). رجوع به آش بغرا، ذیل کلمه آش در همین لغت نامه شود.
جام خانه
آینه خانه را گویند، وآن خانه ای است که در و دیوار آن را شیشه بندی کرده باشند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خانه ای که در و دیوار آن را شیشه بندی کرده باشند از جام که عبارت از شیشه جامی است . (آنندراج ). اطاق آئینه کاری .
  • فرش . بساط. (دهار). مفرش .
  • شادروان . (دهار): و سی خروار موکب استری از داروخانه و شراب خانه و آب و جامخانه با او بردندی . (تاریخ طبرستان ).
  • کنایه از فلک و چرخ:
    من جام جم گرفته و با خود در این سخن
    کاین جام خانه فلکی چون توان شکست .

    مجیر بیلقانی .

  • جام سحر
    کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان ) (آنندراج ). جامه سحر.
  • کنایه از باد صبا. جامه سحر. (آنندراج ). رجوع به جامه سحر شود.
  • جامع ازهر
    مسجد معروف قاهره است این اولین جامعی است که در قاهره بنا گردیده همچنانکه جامع عمروبن عاص اولین جامع بود که در فسطاط بنا شد. جامع مذکور را جوهر که ازطرف المعزلدین اللّه برای فتح مصر آمده بود بنا گذاشت .
    شروع ساختمان آن شش روز به آخر جمادی الاول سال 359 ه' .ق . و اتمام آن در 7 رمضان سال 361 ه' .ق . بود و در همانروز نماز جمعه در آن اقامه شد. جامع ازهر امروزی عین آن جامعی که جوهربرای المعز لدین اللّه بنا کرده نیست ، بلکه همان است با مجموع عماراتی ، که بعدها در دوره های مختلف به آن اضافه شده است . این جامع هم مسجد و هم مدرسه است و نخستین بار برای تدریس فقه شیعه ایجاد شده بود و تاکنون هم به صورت مدرسه باقی است . رجوع به ازهر در همین لغت نامه و به تارخ المساجد الاثریه ص 47 ببعد شود.
    جامعالمرادیه
    مسجدی است در محلة المیدان در بغداد که حکمران وقت مرادپاشا آن را بنا کرد و بنام وی معروف شده است . تاریخ بناء آن 978 ه' .ق . است و ظاهراً مکان جامع جزء موقوفات بوده و مرادپاشا تغییری در آن داده و جامعی ساخته و بنام خودکرده است . (از تاریخ العراق بین احتلالین ج 4 ص 113).
    جامبیه
    قصبه ای است در جزیره سوماترا بفاصله 250 هزار گز از پالمبانگ و در ساحل نهری بهمین نام واقع است . (قاموس الاعلام ترکی ).
    جامخانه
    موضعی است از اندرود در فرح آباد مازندران . رجوع به سفرنامه مازندران رابینو ص 12، 13، 49، 119 بخش انگلیسی شود.
    جامع استرآباد
    مولف مرآت البلدان آرد: بنای این مسجد در سال 804 ه' .ق . ساخته شده ولی بانی آن معلوم نیست . این جامع وضع خوبی دارد و موقوفاتی بسیار نیز داشته است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 97).
    جامعالنعمانی
    مسجدی است در بغداد واقع در شارع الگیلانی . گویا این مسجد را عالم مشهور حسام الدین النعمانی متوفی بسال 783 ه' .ق . بنا کرده است ، و یا شخص خیرخواه دیگری بنا کرده و بنام این عالم نامیده است ، و این مسجد غیر از مسجد جامع النعمانیه است که در قرن 12 ه' .ق بنا شده است . (از تاریخ العراق بین احتلالین ج 2 ص 164).
    جام پر از شیر و می
    پیاله بلور و حلبی و مانند آن . (آنندراج ).
  • کنایه از پیاله پر از آب کوثرباشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء):
    به من داد جامی پر از شیر و می . نظامی .
  • دهان معشوق را نیز گویند. (برهان ). لب و دهان معشوق. (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
  • کلامی که شنیدن آن مردم را به شور اندازد و حال آورد. (برهان ). کنایه از کلام خوب و شیرین که مستی و حال آرد.
  • اشعار خوب را نیز گفته اند. (برهان ) (ناظم الاطباء). و رجوع به جام پر از می شود.
  • جام خوردن
    می خوردن . باده نوشیدن . کنایه از شراب خوردن . (آنندراج ). جام نوشیدن . جام خوردن:
    گرچه همی خوردبسی جام بخت
    هم به تغافل نبد از کار سخت .

    امیرخسرو (از آنندراج ).

    جام سیم
    جامی که از نقره باشد. پیاله نقره .
  • کنایه از زنخدان محبوب و معشوق. (آنندراج ).
  • جامع اصفهان
    مسجد قدیمی بزرگی است در اصفهان . مولف مرآت البلدان آرد: در این شهر مسجدی که آن را جامع توان گفت منحصر به فرد نیست ، اما مسجد جامع قدیم که اهل بلد بخصوص آن را مسجد جامع میگویند مسجدی است که در حوالی میدان کهنه اصفهان در محله بواسحاقیه واقعاست . بانی این مسجد سلطان ملکشاه سلجوقی است و بکوشش خواجه نظام الملک ساخته شده و تاریخ بنای آن تقریباً هشتصد سال پیش و در عهد همین پادشاه به اتمام رسیده است . صفه معروف بصفه عمر که بعقیده مردم آنجا بانی آن عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی است ، متصل به این مسجد است . و بالجملة عظمت و رفعت ایاوین و شبستان و وسعت این مسجد زیاد است و سلاطین صفوی آن را مرمت کرده اند. (از مرآت البلدان ج 4 ص 97). در «آثار ایران »نشریه اداره باستان شناسی شرحی آمده بدین مضمون :
    یکی از شاهکارهای معماری که از دیرزمان باقی است مسجد جامع اصفهان است که همان مسجد عتیق مذکور درشاردن است . این مسجد که بنام مسجد جامع عتیق نیز نامیده میشود در زمان سلاجقه در جای مسجد قدیمی بدین صورت تجدید شده است و بر وسعت بنای آن نیز افزوده اند. من در اینجا بذکر مطالب اساسی اکتفا میکنم و کسانی که طالب جزئیات باشند میتوانند به «آثار ایران » (چاپ 1936م . ص 213 - 282) مراجعه کنند. از مسجد قدیمی که این مسجد بر بنیان آن تاسیس گردیده است هیچ اثری در دست نیست ، فقط در نوشته های ابن حوقل و مقدسی و مافروخی و ناصرخسرو میتوان درباره آن مطالبی بدست آورد. درگذشته این مسجد مانند بسیاری از مساجد بزرگ از ایوانهای بی سقف سنگی و راههای آمد و شد محیط بر حیاط مدور تشکیل می یافت بوجهی که این ایوانهای بی سقف متکی برساختمانها و بر چهار رکن آن عمارت بود. مافروخی گوید که بنای این مسجد شامل ساختمانهائی بود که آنها دارای مدارس و صومعه ها و مهمانسراها و مغازه ها و غیره بودند در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی نظام الملک وزیر وی گنبد و قبه ای ساخت که حاوی نام او در قسمت جنوبی بقعه است در قسمت شمالی در سال 481 ه' .ق . تاج الملک بعد از نظام الملک «گنبد خاکی » را ساخت . در این ایام ایوانهای بی سقف از بین رفت همچنین بناهای شمالی نیز ناپدید شد این مسجد نشان میدهد که به سبک اصول بدوی ایرانیان ساخته شده ، زیرا که واجد یک قسمت بزرگ با گنبد بزرگ است که آن شامل محراب است ، در این روزها بعضی از مساجد ترکستان شامل این اصول میباشند. ابن اثیرمیگوید که مسجد مزبور در 515 ه' . ق. بوسیله باطنیه دچار حریق گردید از آن وقت ببعد دیگر ساختمانهای غربی و شرقیش واجد امور قابل احتراق نیست دو دیوار قسمت های قبه از مواد غیرقابل احتراق بوده و کاملا مجزاو منفردند. و حصارهای مسجد دیوارهائی هستند که دوباره ساخته شده اند.
    در قسمتی از ضلع شمالی هنوز بقایای کتیبه ای باقی مانده است و شخص میتواند این جملات را بر آن بخواند: «این ساختمان پس از حریق در شهور سنه 515 ه' . ق. تجدید بنا شده است ». مع هذا از ساختمان مزبور جز دو قسمت و فضاهای محدود به آثار خرابه ساروجی چیز دیگر نیست . در سال 710 ه' .ق . بنفقه محمد ساوجی وزیر سلطان الجایتو خدا بنده محراب ساخته شد. این محراب دارای کتیبه تاریخی است که تجدید بنا و تعمیر این بخش را در عهد سلطنت سلطان الجایتو تایید میکند. تزیین قسمت جنوبی و مدخل جنوبی شرقی مربوط به آثار دوره مغول است . در دوره آل مظفر در محل حریقبه امر قطب الدین شاه محمد شروع بساختمان و تجدید بنا کردند و آن فعلاً در فضای بین ایوان شمالی و گنبد خاکی است . در سال 851 ه' .ق . سلطان محمد پسر بایسنقر شبستان زمستانی روی قسمت غربی ایجاد کرد، و بعداً در زمان شاه عباس اول بر روی آخرین قسمت ساختمان شبستان سنگی جنوبی غربی ایجاد شد. طبق کتیبه ای که از سال 880 ه' .ق . در زمان ابونصر بهادر پادشاه آققوینلومشهور به اوزن حسن باقی است این جملات بچشم میخورد: از آنجا که وضع این قسمت مسجد جامع کبیر بد بود تجدید بنا بعمل آمد و برای رهائی قسمتهای دیگر از خرابی ،این قسمت ساخته شد. در زمان شاه طهماسب صفوی و شاه عباس اول و شاه عباس دوم و شاه سلیمان و شاه سلطان حسین مسجد به حد کافی تجدید بنا و تعمیر و زیبا شد. تزیین ایوان شمالی و قسمتهای شمالی ایوان غربی بنظر می آید که از کارهای شاه سلیمان است شاه سلطان حسین به تجدید بنای ایوان شرقی پرداخته است از مفاد کتیبه ای که بسال 1139 ه' .ق . نوشته شده و در مدرس موجود است ، اشرف افغان مسجد را تعمیر کرده است ، در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار در سال 1218 ه' .ق . حاکم اصفهان حاجی محمد حسین خان درب جنوب شرقی را ساخت در سال 1301ه' .ق . درب شمالی غربی و محتملاً ساختمان مجاور و شبستانهای قدیمی دوباره بر جای سابق تجدید شد. شبستان قبه مجاور شبستان سال 515 ه' .ق . کاملاً جدید است .(آثار ایران ، بخش اول از جلد دوم (فرانسوی ) صص 20 - 26).
    جامعالوفائیه
    مسجدی است در سوق الکبابیه بغداد که ظاهراً منسوب به وفاخاتون است . آلوسی در مساجد بغداد آن را بنام مسجد الاسماعیلیه ضبط کرده و از مساجد بغداد قدیم محسوب داشته است لیکن امروز بنام جامع الوفائیه خوانده میشود. (از تاریخ العراق بین احتلالین ج 2 ص 235).
    جام پر از می
    قدح پر از شراب .
  • جام پر از شیر و می است که کنایه از پیاله پر از آب کوثر باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء).
  • لب و دهان معشوق. (برهان ).
  • کلام و اشعار خوب . (برهان ). رجوع به جام پر از شیر و می شود.
  • جامد
    از جَمد و جُمود. ایستاده . خشک شده از خون و جز آن . (از اقرب الموارد). فسرده و منجمد شده . (آنندراج ). افسرده .(دهار). بسته . مقابل مایع. ضدسائل . مقابل گشاده . مقابل روان . ناروان . خشک . بی آب . سخت . غلیظ. یخ بسته . سخت شده . کلجیده . زفت . بسته شده ای که در شان او سیلان باشد و بالفعل سائل نباشد مانند موم ، الجامد هوالدواء الذی من شانه اَن ْ یصیر بحیث یتحرک اجزائه الی الانبساط من ای ّ وضع فرض الا انه بالفعل ثابت علی شکله و وضعه بسبب بارد جداً مثل الشمع و بالجملة هوالذی مِن ْشَانه اَن ْ یَسیل َ الا اَنه غیر سائل بالفعل . (قانون ابوعلی کتاب دوم چ تهران ص 148). انها تحلل [ امارنطن ] الدم الجامد. (مفردات ابن البیطار). ج ، جوامد.
  • آنچه رشد نکند مانند سنگ. (اقرب الموارد). مقابل نامی ، جسمی است که حجم آن در شرایط متعارفی ثابت است و فقط آثار خارجی شکل آن را تغییر میدهد. هر جسمی که اجزا و ذرات آن بشدت برروی یکدیگر منضغط و متراکم شده باشند و همه اجسام این عالم یا جامد ویا مایع و یا بخارند، و اجسام جامد جسمهائی میباشندکه با اثر فشارهای خارجی مقاومت میکنند:
    آنکه تعریفش شهنشه خود کند
    جامد و نامیش صد مروق زند.

    (مثنوی ).

  • جامسیة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی جامسیة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.