جستجو

جامع افخر
این مسجد در فلکه «خوش قدم » در شارع المعز لدین اللّه واقع شده و آن را خلیفه الظافر بنصراللّه در سال 543 ه' .ق . بنا کرده است ، و در زلزله سال 703 ه' .ق . ماذنه جامع فرو ریخت و در 844 ه' .ق . تجدید بنا گردید. در قرن نهم به جامع فاکهانی معروف شد و بدستورعالم جلیل محمدبن احمدبن محمد الجلال (متوفی در 885 ه' .ق .) متوضائی به آن افزودند. سپس در اواخر قرن نهم تزیینات و تعمیراتی درآن بعمل آمد و در سال 1148 ه' .ق . تجدید بنا شد، و در سنوات بعد نیز تغییراتی در آن دادند. (از تاریخ المساجد الاثریه صص 74 - 75).
جامع اموی
جامع دمشق. رجوع به جامع دمشق در همین لغت نامه شود.
جام پیش دهن بردن
قدح می سرکشیدن:
روان گردید خوناب دلم از ساغر دیده
به یاد لعل او چون جام می پیش دهن بردم .

فغانی شیرازی (از ارمغان آصفی ).

جام دادن
پیاله دادن . قدح دادن:
فرنگی صفت جام عالی بده
اگر میدهی پرتگالی بده .

عالی شیرازی (از ارمغان آصفی ).

جام شرابخوری
پیاله ای که به آن شراب نوشند. قدح شرابخوری . ساغر می . کاس . (منتهی الارب ). رجوع به جام شود.
جامع اقصی
مسجد بزرگ و معروف در بیت المقدس که سمت جنوب جامع القبه واقع شده است . (اعلام المنجد).
جامع امیرشیخو
این مسجددر شارع شیخو است و اولین بنائی است که امیرشیخو دراین ناحیه بپا کرد. تاریخ شروع بنای جامع معلوم نیست و هیچ مورخی به آن اشاره نکرده است ولی بناء آن درماه رمضان 750 ه' .ق . / 1349م . اتمام یافته . در ساختمان این مسجد تغییراتی رخ داده و عمارات آن نیز تجدید شده است . (از تاریخ المساجد الاثریه ص 156 ببعد).
جام پیما
کنایه از شرابخوار. (آنندراج ). قدح نوش . آنکه جام به سرکشد:
جز این جام پیمای صهباسرود
نسازد کسی شیشه از چنگ و رود.

ملاطغرا (از آنندراج ).

جام دار
مرکب از: جام (پیاله ) و دار (دارنده ). یعنی ساقی . پیاله دهنده .
  • (اِ) کنایه از شرابخوار. (آنندراج ):
    به جامی که یک مست را شادکرد
    بدان جامداران چه بیداد کرد.

    نظامی .

  • جام شکستن
    پیاله شکستن . جام می و جز آن را شکستن . قدح شکستن:
    کی توانم دید زاهد جام صهبا بشکند
    می پرد رنگم حبابی گربدریا بشکند.

    میرزا محمدعلی ماهر (از آنندراج ).

    جامع اقمر
    مسجدی است در شارع المعز لدین اللّه که ازمفاخر آثار خلفاء فاطمیه است . این جامع را خلیفه الاًّمر باحکام اللّه ابوعلی منصوربن المستعلی باللّه بنا کرد. و ابوعبداللّه محمدبن فاتک وزیر خود را به این کار گماشت . این مسجد از مساجد معلقه است و در زیر آن دکاکینی ساخته شده است . مسجد کوچکی است که دارای چهار ایوان است . مناره ای در سمت چپ آن قرار دارد که قسمت بالای آن در سال 815 ه' .ق . منهدم شده و قسمت پائین بدنه باقیمانده است و سر درهائی دارد که تاریخ بنا و اسم خلیفه و وزیر او در آنها نوشته شده است . بموجب این نوشته ها در سال 519 ه' .ق . این مسجد بنا گردیده .در این مسجد نیز مانند سایر مساجد قدیمی تغییراتی روی داده است . (از تاریخ المساجد الاثریه صص 69 - 73).
    جامع ایاصوفیا
    مسجد معروفی است در استانبول . اصل آن کنیسه ای بود که پادشاه قسطنطنیه آن را بنا کرده عثمانیها آن رابه جامع تبدیل کردند. (اعلام المنجد). سامی بیک در قاموس الاعلام آرد: جامع شریف بزرگی است خارج در سرای همایونی طوپ قپو در استانبول بسال 325م . توسط قسطنطین امپراطور روم به صورت کلیسا ساخته شد و به ایاصوفیا موسوم گشت . در زمان آرکادیوس این بنا سوخت و توسط پسر او تئودیوس مجدداً بنحو کاملتری ساخته شد. سپس در زمان سلطنت یوستنیایوس باز هم طعمه حریق گردید و توسط همین پادشاه به صورت فعلی بنا شد. معماران آن از مشاهیر دانشمندان ریاضی : تراله ، آنتیموس و ایسیدور بودند. آنتیموس این بنا را بطرز معابد قدیمه ساخت و بر طبق معمول آنروز شکل چلیپا نیز در آن قرار داد. درداخل معبد زیر قبه بزرگ 40 ستون و در بالای آن 60 ستون کار گذاشت . بنای این معبد بسال 548م . پایان یافت . قبل از اینکه این معبد به صورت جامع شریف درآید دردیوارهای آن تصویرهائی از قبیل بت و صنم و ملائکه و عزیر کنده شده بود، ولی حالا بشکل ساده است . امپراطور یوستینیانوس این معبد را به احترام صوفیا که اسم قدیسه ای بود ایاصوفیا نامید. طول معبد از شرق بغرب 269 قدم و عرض آن از شمال بجنوب 243 قدم و ارتفاع بلندترین قبه آن 188 قدم است . بمرور زمان چند مرتبه محتاج به تعمیر شده است و آن را با مهارت کامل تعمیر کرده اند. بسال 857 ه' .ق. این معبد توسط ابوالمغازی سلطان محمدخان ثانی هنگام فتح استانبول به جامع شریف تبدیل شد و مشارالیه یک مناره و مدرسه بدان افزوده و سلطان بایزید مناره دیگری ساخت و مدرسه را وسعت داد.
    جام پیمودن
    کنایه از شراب خوردن . (آنندراج ). جام سرکشیدن:
    هنوز از زمانی فزون شادکام
    نپیموده بدشاه با ماه جام .

    (گرشاسب نامه ).

    جامدار
    مرکب از جامه (رخت ) و دار (دارنده ) یعنی دارنده لباس . رخت دار. صندوقدار. (ناظم الاطباء). و رجوع به نشوء اللغة ص 98 شود.
    جام شهریاری
    قدح بزرگ شراب خوری را گویند. (برهان ). کنایه از قدح بزرگ که بدان شراب خورند. (آنندراج ):
    ز شهریار شناسیم ای مسلمانان
    از آنکه نیست دل از جام شهریاری سیر.

    مولوی (از آنندراج ).

    جامعالاشتات
    در بر دارنده متفرقات . چیزی که امور مختلف و متفرق را در بر داشته باشد. آنکه یا آنچه علوم یا امور متفرق را در بر دارد.
    جامع باقولی
    منسوب به علی بن حسین بن علی ضریر اصفهانی . مکنی به ابوالحسن . یکی از بزرگان علماء نحو و ادب عربی است . برای ترجمه احوال او رجوع به ابوالحسن ... شود.
    جامتونتن
    به لغت زند و پازند بمعنی رسیدن باشد. (برهان ). این کلمه مصحف جامنونتن باشد و هزوارش و بمعنی رسیدن است . (حاشیه برهان چ معین ). رجوع به جامنونتن شود.
    جامدارخانه
    صندوق خانه . رخت خانه . (ناظم الاطباء).
    جامشید
    جمشید. رجوع به جمشید شود.