جستجو

تاریخ گذاشتن
زمان نامه یا قراردادیا اتفاقی را بر اساس مبداء تاریخی معین ذکر کردن .
تاریک شب
شب تاریک . شب های محاق:
صدر جهان ، جهان همه تاریک شب شده ست
ازبهر ما سپیده صادق همی دمی .

رودکی .

تاریکی روز
مجازاً بمعنی سختی ایام آمده: تاریکی روز از فغان است ، الجزع عند البلاء تمام المحنة. الجزع اتعب من الصبر. (علی علیه السلام ); رنج بی آرامی و ناشکیبایی بیش از رنج بر شکیبایی باشد. (از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 239 و 535).
تاریخ دهقان
یکی از کتب سیرالملوک (خدای نامه ) که توسط دهقانان (مالکان ) ایرانی که حافظسنن و تاریخ ایران بودند تنظیم شده بود:
سراینده رازهای نهفت
ز تاریخ دهقان چنین بازگفت .

نظامی .

تاریخ گشتن
تاریخ شدن . بزرگ و مشهور شدن:
شهریارا روزگار تو بتو تاریخ گشت
همچو تو از دولت تو بهره ور شد روزگار.

فرخی .

تاریکان
. (از: تاریک + «'ان »، پسوند زمان ) مانند: بامدادان ، صبحگاهان ، سحرگاهان ، چاشتگاهان ) بهنگام تاریکی . (ترجمه دیاتسارون ص 364) رجوع به «آن » در همین لغت نامه و حاشیه برهان قاطع چ معین (آن ) شود.
تاریک شدن
تیره شدن . تار گردیدن . تیره گشتن : دجم ; تاریک شدن . (منتهی الارب ). ادلماس ; سخت تاریک شدن . (منتهی الارب ):
ز جای اندر آمد چو کوهی سیاه
تو گفتی که تاریک شد مهر و ماه .

فردوسی .

تاریکی غلیظ
تاریکی غلیظ از بلاهائی بود که خداوند عالم برمصر فرودآورد (سفر خروج 10:21:23) و دور نیست که این مطلب در اثر بخار کثیفی بود که بواسطه تابش آفتاب بفرمان خدا و به امر موسی تشکیل یافته مصریان از آن بسیار خائف گشته و نظیر همان ظلمتی بوده است که در وقت صلیب نمودن مسیح روی زمین را فراگرفت . (لوقا 23:44: 45) (قاموس کتاب مقدس ص 241). و باز مولف قاموس کتاب مقدس آرد: گفته شده است که خداوند در ظلمت غلیظ ساکن بود. (سفر خروج 20:21 و اول پادشاهان 8:12).
تاریخ رومی
رجوع به تاریخ الروم و تاریخ رومیان و تاریخ اسکندری شود.
تاریخ مذاهب
تاریخی که از مذاهب مختلف بحث کند. رجوع به تاریخ ادیان شود.
تاریکبخت
بدبخت . تیره بخت . مدبر:
به رسم مسیحا کنون مادرش
کفن سازد و گور و پوشد سرش
نه افسر نه دیبای رومی نه تخت
چو از بندگان دید تاریک بخت .

فردوسی (از شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2365).

تاریک شده
تیره شده . تارشده . رجوع به تاریک شدن شود.
تاریکی کورکی
در تداول عامه ، کاری را ازروی نادانی انجام دادن یا راهی را در ظلمت پیمودن .
تاریخ رومیان
تاریخ بنای روم ، که تعیین آن مشکل است و تاریخ نویسان قدیم در آن اختلاف دارند. نظر محققین جدید نزدیک بتاریخ «وارون » 753 است و تاریخ «کنسولها» که بر اساس ایام مقدس کنسولی قرار دارد چندان دقیق نیست و آغاز آنرا بسال 245 روم یا 500 ق . م . قرار میدهند. رجوع به تاریخ اسکندری و تاریخ الروم و تاریخ رومی شود.
تاریخ مسیحی
مبداء تاریخ مردم مسیحی مذهب که آغاز آن سال تولد حضرت مسیح میباشد و آنرا تاریخ میلادی نیز گویند. در 540 م . در شهر روم کشیش «دنی » خیلی کوشید که تاریخ تولد مسیح را بدست آرد.دو قرن بعد این تولد اساس مبداء تاریخ قرار گرفت ، این تاریخ در سال 800 م . فقط بوسیله شارلمان بطور قطعی مورد قبول واقع شد و مبداء تاریخ همه مسیحیان به استثناء مردم یونان قرار گرفت . اکنون معلوم شده است که تولد مسیح از تاریخ متداول چهار سال پیش تر است .
تاریک تر
سخت تر. سیاه تر. تیره تر:
سخن دارد از موی باریکتر
ترا دل ز آهن نه تاریک تر.

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1831).

تاریک طبع
بدسرشت:
ناکسان را فِراستی است عظیم
گرچه تاریک طبع و بدخویند.

سعدی .

تاریکیها
ج ِ تاریکی . ظلمات . تیرگیها.
تاریخ شدن
تاریخ گشتن . بزرگ و مشهور شدن . باقی ماندن نام . به غایت و نهایت بزرگی رسیدن . اشهر ناس شدن . رجوع به تاریخ و تاریخی شدن و تاریخ گشتن شود.
-تاریخ قومی شدن ; بزرگ و پیشوای قومی شدن . اشهر قومی شدن :... و صولی گفته تاریخ هر شی غایت و نهایت آن چیز است و از اینجا که گویند «فلان تاریخ قومه » یعنی به او منتهی می شود شرف قوم وی . (از منتهی الارب ) (از غیاث ) (آنندراج ).
تاریخ مصر
حسن تقی زاده در کتاب گاه شماری آرد: از ابتداء تاریخ مصر یعنی سلسله اول فراعنه سال شمسی 365روزه جاری بوده است و الحاق خمسه مسترقه (اِپاگومن یا ابوغمنا به اصطلاح مولفین اسلامی ) از قدیمترین ادوار تاریخ دیده میشود ولی ظاهراًقبل از آن باز سال قمری در عهد قبل التاریخی معمول بوده و شاید بعدها سال 360روزه (با 36 عشره ) و بعد سال 365روزه دایر شده است .
بعضی عقیده دارند که ماههای قمری باز در جنب سال شمسی باقی و پهلو بپهلو جاری بوده و در هر موقع که روز معینی از ماه قمری با همان روز از سال شمسی و ماه 30روزه مطابق می افتاد و آن روز عید گرفته میشد . نخست سال به 72 خمسه و 36 عشره تقسیم میشده و بعد که سال 365روزه اتخاذ گردید یک خمسه هم بر سال اضافه کردند و 73 خمسه شد. روزهای ماه اسمی داشته و هر یک بخداوندی منسوب بود . روز آخر ماه را «الک » می نامیدند (مثل سلخ در ماه عربی و اسم مخصوص آخر ماه در ماه های پارسی قدیم ). اول سال اساساً از موقع بالا آمدن نیل و اولین طلوع صبحی شعرای یمانی بوده که نزدیک بهم وقوع می یافته (مدتی مدید در 19یا20 ژوئیه ، تموز رومی ) و در ابتدای امر اول ماه توت مصری در همین نقطه بوده است ، ایام خمسه مسترقه نحس بوده و هر روز از آن به اسم یکی از خدایان بود. این پنج روز مخصوص عید اموات بوده است و در کتیبه ها از عهد سلسله پنجم فراعنه دیده میشود. برای عودت سال بنقطه اصلی خود یک دوره 1460ساله داشتند که دوره «سوثی » (یعنی شعرائی ) می گفتند و عبارت بود از مدت لازم برای عودت اول ماه توت (اولین ماه سال مصری ) به اولین روز طلوع صبحی شعری و سر این دوره جشنی برپا میشده . بعضی قرائن و آثار دلالت بر این دارد که در نزد کاهنان سال ثابتی هم وجود داشته است که با موقع اولین طلوع صبحی شعری شروع میشد و این طبقه عید نیل و عید خرمن را با آن سال تعیین و اعلام می کردند، مردم در حفظ سال ناقصه 365 روز و عدم تغییر آن با کبیسه و غیره بیش از اندازه متعصب بودند و حتی پادشاه قبل از جلوس خود بایستی قسم بخورد که تغییری در گاه شماری ندهد و اعمال مذهبی بایستی با همان سال سیار مجری گردد. تا سال 238 ق.م . ابداً کبیسه اجازه داده نمیشد. مصریها اعیاد زیادی در ماهها داشتندو هر عیدی با فرشته یا خداوند آن ماه مربوط و به اسم آن بود. 19 ماه توت (یعنی اولین ماه سال ) عید توت نامیده میشد که عید بزرگ اموات بود چنانکه گفته شد در دوره های اولی ، اول ماه توت که در اصل موقع طلوع صبحی شعری و فیضان رود نیل بوده و پس از هر 1460 سال باز بهمان موقع یا حوالی آن میافتاد عید سر سال بوده ولی بعدها که بمرور زمان دیگر نه طلوع صبحی شعری و نه بالا آمدن نیل در 19 ژوئیه یا حوالی آن نبود روز اول ماه دوازدهم عید سر سال نامیده میشد و عید همه خدایان و عید علیاحضرت نیز بود. از این قرار ظاهراً همه ماههای سال بمیزان یک ماه از موقع اصلی خود (حتی در سر دوره ) جلو افتاده بودند. مبداء اتخاذ سال مصری 365روزه بشکلی که ذکر شدباید در آغاز یکی از دوره های 460ساله سوثی بوده باشد و چون آخرین دوره «سوثی » بموجب اخباری که بما رسیده در سال 139 م . خاتمه یافته است لهذا مبداء تاسیس این سال باید در یکی از سالهای 1221 و 2681 و 4141ق.م . واقع شده باشد، اغلب ، تاریخ اخیر را ترجیح داده اند بدلایلی که ذکرش موجب اطناب میشود . ظاهراً مصریها از قرن 13 ق.م . به این طرف 15 ماه توت را اول سال ثابت قرار دادند . (گاه شماری صص 91 - 93). بیرونی در التفهیم آرد: ... و اما ماههای قبطیان آغاز سر سال ایشان به اول دیماه پارسیان یکی است و هر ماهی با ماهی از آن هر دوران تا به آخر آبانماه ، آنگه از پس مخالف شوند از قبل مخالفی جایگاه پنج روز افزونی ، آنک از آبانماه نه اند چنانک عامه پندارند. ولکن از پس او نهاده است ، زیرا که نوبت آخرین بهیزکها که پارسیان کردند آبانماه را بود. و این پنج روز دزدیده که آنرا نیز «اندرگاه » خوانند از پس آبانماه نهادند تا نشانی باشد آن ماه را که دو بار کرده آمد و این عادت ایشان بوده است بهر ماهی که او را نوبت بهیزک بودی که این مسترقه دزدیده به آخر او نهادندی . (التفهیم چ جلال همایی صص 231 - 232)... و قبطیان که اهل مصرند این چهاریک ِ روز را پیش از زمانه «اغسطس » یله کردندی تا از وی سالی تمام حاصل شدی بهزار و چهار صد و شصت سال . آنگه از جمله سالهای تاریخ یک سال افکندندی ، زیرا که همانست اگر یکی افکنند یا یکی بر سالها افزایند آنگه دو سال را یکی شمرند... (التفهیم ایضاً ص 222).