جستجو

بدست شدن
بدست آمدن ، حاصل شدن .
بازداشتی
منسوب به بازداشت ، دستگیر شده ، توقیف شده .
بالعکس
(از: ب + ال + عکس ) برعکس . برخلاف . (ناظم الاطباء). و رجوع به عکس شود.
بتون آرمه
بتون مسلح ، بتونی که در آن میله های آهنی گذارند تا استواری و مقاومت آن بیشتر گردد.
بدشانس
بداقبال ، آن که اغلب حوادث ناگوار در زندگی اش رخ می دهد. مق . خوش شانس .
بازدهی
1 ـ توانایی نتیجه و محصول دادن . 2 ـ بازده (فیزیک ).
بافکار
بافنده . جولاهه . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مخفف بافنده کار. (انجمن آرای ناصری ). نساج . حائک . مرکب از باف و کار یعنی بافنده . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 161) جولاه . (گنج بازیافته ، تالیف دبیرسیاقی ص 33 از سروری ):
بافکاری بود در شهر هری
داشت زیباروی و رعنا دختری .

لبیبی .

بالقوه
به قوت ، به حالت قوت . مق بالفعل .
بتونه
= بتانه : خمیری چسبناک مرکب از گل سفید و روغن بزرک که برای پر کردن درزهای بین شیشه و قاب و همچنین آماده سازی سطح اجسام پیش از رنگ کردن به کار رود، زاماسکه ، زامسقه .
بازسازی
دوباره ساختن آن چه از بین رفته یا خراب شده است و یا مطلوب و مناسب نیست .
بدلیجات
جواهرات و زیورآلات بدلی و غیراصل .
بازکشیده
پهن شده . گسترده شده: چون میان سرای برسیدم [ احمدبن ابی داود ] یافتم افشین را بر گوشه صدر نشسته و نطعی پیش وی فرود صفه بازکشیده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 171).
  • محکم کرده . استوار: چون خیمه ای محکم بیک ستون است برداشته و طنابهای آن بازکشیده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 386).
  • بدمسب
    = بدمصب : بدمذهب .
    بازگشایی
    دوباره فعال شدن اداره ، مؤسسه و مانند آن .
    باکتریولوژی
    شاخه ای از علم میکروب شناسی که به بررسی باکتری ها و راه های مقابله با آن ها یا استفاده از آن ها می پردازد، باکتری شناسی .
    بالماسکه
    مرکب از بال بمعنی رقص و ماسک (روپوش و آنچه روی را بپوشاند، صورتک ). و آن نوعی رقص دسته جمعی است که رقصندگان چهره را در نقابی یا روپوشی و یا صورتکی بپوشانند تا شناخته نشوند و گاه این صورتکها بشکل و هیات و صورت و یا سر حیوانات باشد.
    بدمینتون
    نوعی ورزش شبیه تنیس که دو یا چهار بازیکن دارد.
    بالنسبه
    به طور نسبت و مقابله و قیاس .
    بحبوحه
    میان ، وسط .
    بدن سازی
    تمرین ها و ورزش های ویژه برای تقویت ماهیچه ها و ایجاد یا حفظ تناسب در اندام های بیرونی ، پرورش اندام .